گَرد مرگ؛ داستان مردگان متحرک | داستان کامل سریال The Walking Dead

گَرد مرگ؛ داستان مردگان متحرک | داستان کامل سریال The Walking Dead

سریال مردگان متحرک دو سال قبل، پس از پخش قسمت ۱۱۷ از یازدهمین فصل، به کار خود پایان داد. سریالی که دوازده سال طولانی مخاطبین خود را نظاره‌گر سرنوشت شخصیت‌های مختلف در این جهان پسا آخرالزمانی کرد. شخصیت‌هایی انسانی که تحت شرایط سخت پیش‌آمده، گاها مجبور به اتخاذ سنگین‌ترین تصمیم‌ها می‌شوند. بار این انتخابات تا انتهای مسیر بر وجودشان سنگینی کرده و سرانجام در نقطه‌ای آن‌ها را در هم می‌شکند. در این مقاله از کافه کمیک به بررسی داستان مردگان متحرک خواهیم پرداخت، با ما همراه باشید.

محبوبیت سریال The Walking Dead به قدری بود که چند اسپین‌آف از دنیای آن ساخته و سعی داشتند به وجوه دیگری از جهان قصه و شخصیت‌های دیگر بپردازند که در سریال اصلی فرصت پرداخت به آن‌ها نبود. شبکه AMC که تهیه‌کننده و شبکه پخش‌کننده سریال است، پس از پخش قسمت نهایی، کارش با مردگان متحرک تمام نشده و چند اسپین‌آف از سریال منتشر کرد. این سریال‌ها داستان چندی از شخصیت‌های اصلی را پس از وقایع آخرین قسمت سریال، دنبال می‌کند و تعداد محصولات مرتبط با جهان سریالی مردگان متحرک را به عدد هفت می‌رساند. نام این آثار به ترتیب انتشار، بدین صورت هستند؛

  • The Walking Dead
  • Fear The Walking Dead
  • The Walking Dead: World Beyond
  • Tales of The Walking Dead
  • The Walking Dead: Dead City
  • The Walking Dead: Daryl Dixon
  • The Walking Dead: The Ones Who Live

در این متن تلاش کردیم که خلاصه‌ای از داستان اصلی سریال و اسپین‌آف‌های متعدد مردگان متحرک را تقدیم حضورتان کنیم. ذکر این نکته لازم است که به خاطر تعدد قسمت‌ها و خطوط روایی سریال، بسیاری از جزییات ریز و درشت از این متن حذف شده‌اند و صرفا سعی شده تا تصویری کلی از روند روایی سریال طی چهارده سال پخش آن به مخاطبین ارائه شود. با ما و داستان مردگان متحرک همراه باشید.

فصل اول سریال از مردگان متحرک بترسید (Fear The Walking Dead)

هنگامی که ریک گرایمز (Rick Grimes) در کما است، ایالت کالیفورنیا درحال بدل شدن به نقطه اصلی شیوع ویروسی است که انسان‌ها را به مردگانی متحرک تبدیل می‌کند. دولت پس از آگاهی از شرایط پیش‌آمده، ارتش را برای کنترل موقعیت و پشتیبانی به این منطقه می‌فرستد. پس از مدتی، مدیسون کلارک (Madison Clark) متوجه می‌شود که ارتش قصد دارد تمامی ساکنین را کشته و منطقه را به طول کامل پاکسازی کند. مدیسون تصمیم می‌گیرد به هر شکلی که شده همراه با خانواده‌اش (که شامل نیک و آلیشیا، فرزندان او و تراویس، نامزدش است) از شهر فرار کنند.

Fear The Walking Dead: Flight 462

این سریال اینترنتی (Web Series) که در شانزده قسمت یک دقیقه‌ای پخش شد، وقایع شیوع ویروس را در هواپیمایی دنبال می‌کند. در این سریال آشوب و وحشت زیادی در فضای بسته میان زمین و آسمان شکل گرفته و جان تک تک ساکنین این پرواز را به خطر می‌اندازد.

فصل دوم سریال از مردگان متحرک بترسید

فصل دوم سریال از مردگان متحرک بترسید

فصل دوم سریال از مردگان متحرک بترسید

گروهی از نجات یافته‌ها سوار بر کشتی ویکتور استرند (Victor Strand) راهی مکانی نامشخصی هستند. آن‌ها به گروهی دزد دریایی برمی‌خورند که در میانشان الکس (Alex)، یکی از نجات یافته‌های پرواز شماره ۴۶۲ هم به چشم می‌خورد. ویکتور بالاخره موفق می‌شود که به مشعوقش که متاسفانه در حال مرگ است، برسد.

تراویس (Travis) با پسرش کریستوفر به مشکل می‌خورد زیرا او تصمیم به ماندن با دوستان تازه‌اش گرفته است. در ادامه، تراویس به مدیسون، آلیشیا، افلیا و استرند برمی‌خورد که در هتلی پناه گرفته‌اند. پس از اینکه تراویس افرادی که پسرش را به قتل رساندند به سزای اعمالشان می‌رساند، از او می‌خواهند آن مکان را ترک کند. در این حین، نیک (Nick) وارد گروهی می‌شود که ساکنینش باور دارند رهبر آن‌ها توسط مرده‌ای متحرک گاز گرفته شده است ولی زنده مانده و به زامبی تبدیل نشده است.

سریال Fear The Walking Dead: Passage

گابی (Gabi) یکی از نجات یافته‌های بمب‌گذاری در لس‌آنجلس، توسط سیرا (Sierra) از دست گروهی از زامبی‌ها نجات پیدا می‌کند. گابی از سیرا درخواست می‌کند که در ازای محافظت از او، با هم راهی به تونلی پیدا کنند که در آن معشوقش مواد غذایی بسیاری ذخیره کرده است.

فصل سوم سریال از مردگان متحرک بترسید

مدیسون، آلیشیا و ترویس در کمپی نظامی اسیر شده و به نیک برمی‌خورند. آن‌ها متوجه می‌شوند که ارتش در حال آزمایش روی زندانیان است و با کشتن آن‌ها، تبدیل شدن انسان به مردگان متحرک را بررسی می‌کنند. تروی(Troy)، رهبر این گروه، علاقه عجیبی به مدیسون پیدا می‌کند.

تراویس پس از آسیبی که موقع خروج از پایگاه نظامی می‌بیند، کشته می‌شود و خانواده کلارک در مزرعه خانواده اوتو ساکن می‌شوند. خانواده اوتو درگیری با گروهی به سرکردگی Qaletaqa Walker دارند که با نام Taqa نیز شناخته می‌شود. در ادامه نیک، جرمایاه (Jeremiah) را می‌کشد و طوری صحنه‌سازی می‌کند که شبیه به خودکشی به نظر بیاید. در پایان هم مدیسون تروی را می‌کشد و درگیریش با نیک بیش از پیش می‌شود.

فصل اول مردگان متحرک

فصل اول مردگان متحرک

فصل اول مردگان متحرک (The Walking Dead) 

بالاخره به نقطه‌ای رسیدیم که داستان مردگان متحرک از آنجا شروع شد. ریک گرایمز، از کما برمی‌خیزد و خود را در شهری مملو از هیولاهایی مرده و دفرمه می‌بیند که در سریال با نام Walker‌ خطاب می‌شوند. او تصمیم می‌گیرد که برای یافتن همسرش، لوری و پسرش کارل راهی جورجیا شود.

ریک در طول مسیر به مورگان(Morgan) و پسرش دوئین برمی‌خورد ولی پس از شنیدن اطلاعاتی از گروهی نجات یافته در جورجیا، آن‌ها را ترک می‌کند. در جورجیا، با گلن (Glenn) آشنا می‌شود که درحال جمع کردن مواد غذایی برای گروهش است. علاوه بر گلن، با مرل (Merle) و تی‌داگ (T-Dog) هم آشنا می‌شود. پس از جروبحث‌هایی، گروه تصمیم می‌گیرد که با دست‌بند مرل را در پشت‌بام ببندند و در ادامه هم وقتی برمی‌گردند، او ناپدید شده است.

در ادامه داستان مردگان متحرک، ریک بالاخره به کمپی می‌رسد که همسر و پسرش با همراهی دوست و همکار قدیمیش، شین(Shane) در آنجا حضور دارند. شین در غیاب ریک رابطه‌ای عاشقانه را با همسر او شروع کرده است. در کمپ افراد دیگری هم حضور دارند که هسته مرکزی شخصیت‌های فصل نخست سریال را می‌سازند؛ دریل(Daryl) برادر مرل، امی(Amy)، آندرئا (Andrea)، مورالز(Morales)، کارول و اد(Carol & Ed) با همراهی دخترشان سوفیا(Sophia)، جیم، دیل و ژاکویی.

طی اتفاقی، گروهی از مردگان متحرک به کمپ حمله می‌کنند و امی و اد، همسر کارول را می‌کشند. گروه تصمیم می‌گیرد که برای یافتن راه نجات، راهی مرکز کنترل بیماری‌ها (CDC) شوند. مورالز تصمیم می‌گیرد که به راه خودش برود و جیم هم گروه را ترک می‌کند.

در ادامه داستان مردگان متحرک،‌ در ساختمان CDC، دانشمندی به گروه می‌گوید که درمانی برای ویروس وجود ندارد و تنظیمات نابودی خودکار ساختمان را فعال می‌کند و همراه با ژاکویی کشته می‌شود. ولی پیش از مرگ، چیزی به ریک می‌گوید که برای دیگر اعضای گروه مشخص نیست.

لحظات مهم فصل نخست

  • ریک از کما برمی‌خیزد و با مورگان آشنا می‌شود که چم و خم زنده ماندن در این جهان تازه را به او یاد می‌دهد.
  • ریک در جورجیا با گلن، مرل و تی‌داگ آشنا می‌شود.
  • ریک در کمپی، همسر و پسرش را پیدا می‌کند.
  • طی حمله گروهی از مردگان متحرک، امی و اد کشته می‌شوند.
  • گروه به امید یافتن درمانی، راهی مقر CDC می‌‌شوند که متوجه می‌شوند خبری از درمان نیست.

شخصیت‌های کشته شده در فصل نخست

  • امی که توسط مرده‌ای متحرک کشته شد.
  • اد که توسط مرده‌ای متحرک کشته شد.
  • ژاکویی در انفجار مقر CDC‌ خودکشی کرد.

The Walking Dead: Torn Apart

این وب سریز شش قسمتی داستان هاناه را روایت می‌کند که با نام دختر دوچرخه‌ای هم شناخته می‌شود. همان مرده متحرکی که ریک در قسمت نخست سریال او را می‌کشد.

فصل دوم مردگان متحرک

فصل دوم مردگان متحرک

فصل دوم مردگان متحرک

بخش اعظم داستان مردگان متحرک در فصل دوم در مزرعه‌ پزشکی سالخورده به نام هرشل (Hershel) می‌گذرد که همراه با دو دخترش مگی(Maggie) و بت(Beth) زندگی می‌کند. در طول جست‌وجویی برای دختر گمشده کارول به اسم سوفیا، کارل اشتباها توسط اُتیس هدف شلیک قرار می‌گیرد و پای ریک و گروهش را به مزرعه هرشل باز می‌کند.

طی ماموریتی که شین و اتیس برای یافتن منابع غذایی دارند، شین به مجازات اشتباهش در شلیک به کارل، او را رها می‌کند تا کشته شود. کارل هم وضعیت سلامتیش رو به بهبودی می‌رود و لوری، همسر ریک متوجه می‌شود که حامله است. رابطه عاشقانه‌ای آرام آرام میان گلن و یکی از دختران هرشل به نام مگی شکل می‌گیرد و در یکی از دیدارهای شبانه‌ آن‌ها، گلن متوجه می‌شود که یکی از طویله‌های هرشل پر از زامبی‌هایی اسیر است.

در ادامه داستان مردگان متحرک، پس از جروبحثی میان ریک و هرشل، تصمیم گرفته می‌شود که در طویله مذکور باز شده و زامبی‌های آن یک به یک از بین بروند. در این بین، گروه با سوفیا مواجه می‌شوند که تبدیل به مرده‌ای متحرک شده و ریک تیر خلاصی بر پیکر بی‌جان او می‌زند.

هرشل غمگین از اتفاقات پیش‌آمده، به میخانه‌ای در نزدیکی می‌رود که توسط افرادی از یک گروه مورد حمله قرار می‌گیرد. ریک و شین به کمک او می‌روند و موفق می‌شوند که یکی از اعضای آن‌ها به نام رندال را دستیگر کنند. بحث بر سر تعیین سرنوشت این فرد خاطی بالا گرفته و شین تصمیم می‌گیرد مخفیانه او را به قتل برساند. در این حین گروهی از مردگان متحرک به مزرعه نزدیک می‌شوند و دیل را می‌کشند.

در انتهای داستان مردگان متحرک در فصل دوم، ریک مجبور می‌شود رفیقش شین که در طول فصل بیشتر و بیشتر عصبی و غیر قابل اعتماد شده بود را بکشد. مزرعه توسط مردگان متحرک مورد حمله قرار می‌گیرد و ریک بالاخره صحبت مخفیانه‌ای که دانشمند CDC به او گفته بود را با جمع در میان می‌گذارد؛ همه آلوده‌اند و هرکسی که کشته شود، به زامبی بدل می‌شود. باقیمانده اعضای گروه ریک به همراهی خانواده هرشل از مزرعه فرار می‌کنند. آندرئا از گروه جدا می‌افتد و در تلاشش برای فرار از دسته مردگان، زنی مرموز به نام میشون (Michonne) او را نجات می‌‌دهد.

لحظات مهم فصل دوم

  • سوفیا، دختر کارول پس از رفتن به جنگل، گم می‌شود.
  • کارل به طور اتفاقی توسط یک شکارچی به نام اُتیس هدف شلیک قرار می‌گیرد و هرشل، پزشک پیر منطقه برای درمانش کمک می‌کند.
  • شین، اُتیس را رها می‌کند تا کشته شود.
  • گلن و مگی رابطه‌ای عاشقانه را شروع می‌کنند.
  • لوری حامله است.
  • گلن می‌فهمد که یکی از طویله‌های هرشل پر از مردگان متحرکی اسیر است. مردگانی که هرشل باور دارد همچنان انسانند.
  • سوفیا پیدا می‌شود. او تبدیل به مرده‌ای متحرک شده و ریک تیر خلاص را می‌زند.
  • گروهی به هرشل حمله می‌کنند، ریک و شین مداخله می‌کنند و رندال، یکی از اعضا را اسیر می‌کنند و به مزرعه‌ بر می‌گردند.
  • دیل طی حمله دسته‌ای از مردگان کشته می‌شود.
  • شین، رندال را می‌کشد ولی درموردش به گروه دروغ می‌گوید و ادعا می‌کند که او فرار کرده
  • ریک طی جروبحثی، شین را می‌کشد و کارل بر پیکر شین که اکنون بدل به مرده‌ای متحرک شده، تیر خلاصی می‌زند.
  • دسته مردگان به مزرعه حمله می‌کنند.
  • ریک به گروه درخصوص حرف دانشمند CDC با گروه صحبت می‌کند؛ همه آلوده هستند و هرکس که بمیرد تبدیل به مرده‌ای متحرک می‌شود.
  • گروه از مزرعه فرار می‌کنند، ولی آندرئا جدا می‌افتد و شمشیرزنی مرموز به نام میشون به او کمک می‌کند.

شخصیت‌های کشته شده در فصل دوم

  • اُتیس که پس از شلیکی از شین، توسط مردگان متحرک کشته شد.
  • سوفیا که توسط مردگان متحرک کشته شد.
  • دیل که توسط مرده‌ای متحرک کشته شد.
  • رندال توسط شین کشته شد.
  • شین توسط ریک کشته شد.

The Walking Dead: Cold Storage

در این وب سریز، کیس(Chase) سعی دارد در روزهای ابتدایی شیوع ویروس، خواهرش را پیدا کند. او در انبار ساختمانی پناه می‌گیرد ولی طبق معمول، اتفاقاتی ناگوار از راه می‌رسند.

فصل سوم مردگان متحرک

فصل سوم مردگان متحرک

فصل سوم مردگان متحرک

داستان مردگان متحرک در فصل سوم، هشت ماه پس از وقایع فصل پیشین رخ می‌دهد. این فصل گروه ریک را نشان می‌دهد که پس از ماه‌ها سرگشتگی، به ساختمان زندانی برمی‌خورند و تصمیم می‌گیرند که با پاکسازی آن از مردگان متحرک، در آن مستقر شوند. در این حین لوری هم در هفته‌های آخر حاملگیش است.

هنگام نبرد برای پاکسازی زندان، هرشل از ناحیه پا گاز گرفته می‌شود و گروه تصمیم می‌گیرند برای نجات جانش، پای او را قطع کنند. گروه در زندان با چندی از زندانیان باقیمانده برخورد کرده و تصمیم می‌گیرند که آن‌ها را در بخشی مجزا از زندان محبوس کنند.

آندرئا و میشون توسط مرل(Merle)، برادر گمشده دریل، پیدا می‌شوند. او آن‌ها را به شهر وودبری (Woodbury) می‌برد که توسط فردی به نام شهردار (The Governor)، اداره می‌شود.

در ادامه داستان مردگان متحرک، زنگ هشدار زندان به صدا در می‌آید و دسته‌های پر تعدادی از مرده‌ها راهی آنجا می‌شوند. وضعیت آشوبناکی حاکم می‌شود و طی آن، تی‌داگ حین نجات کارول، کشته می‌شود. لوری فرزند دومش به نام جودیث(Judith) را به دنیا می‌آورد و بخاطر خونریزی زیاد، از دنیا می‌رود. کارل مجبور می‌شود برای جلوگیری از تبدیل ماردش به مرده‌ای متحرک، با تیری او را خلاص کند. ریک پس از این اتفاق از حیث احساسی آسیب فراوانی می‌بیند و مدتی سرگردان در راهروهای زندان مشغول کشتار زامبی‌ها می‌شود.

پس از اینکه مرل، گلن و مگی را دستگیر کرده و به وودبری می‌آورد، میشون آنجا را ترک می‌کند و با منابع دارویی و غذایی مختلف، به زندان می‌آید. پس از توضیح موقعیت، ریک و گروهش تصمیم می‌گیرند که برای نجات گلن و مگی به وودبری حمله کنند و طی درگیری، میشون با شمشیرش یکی از چشمان شهردار را کور می‌کند.

ادامه داستان مردگان متحرک در فصل سوم روایت تلاش مردم وودبری برای نجات از حکمرانی مستبد شهردار است که طی آن، مرل و آندرئا کشته می‌شوند. دیگر اعضای وودبری از جمله ساشا و تایریس، به گروه ریک در زندان می‌پیوندند.

لحظات مهم فصل سوم

  • گروه مقر تازه‌ای در زندان ایجاد می‌کند.
  • پای هرشل پس از گاز گرفتگی، قطع می‌شود.
  • آندرئا و میشون به وودبری مي‌روند. شهری که توسط شهردار اداره می‌شود.
  • تی‌داگ حین نجات کارول کشته می‌شود.
  • لوری حین تولد دخترش، جان می‌سپارد.
  • گلن و مگی توسط شهردار دستگیر می‌شوند.
  • مرل طی تصمیم‌های شهردار، توسط دسته‌ای زامبی کشته شد.
  • آندرئا پس از لو دادن شهردار، کشته می‌شود.
  • وودبری توسط مردگان متحرک نابود می‌شود.
  • ساشا و تایریس به گروه ریک در زندان می‌پیوندند.

شخصیت‌های کشته شده در فصل سوم

  • تی‌داگ که توسط مرده‌ای متحرک کشته شد.
  • لوری که حین تولد فرزند دومش از دنیا رفت.
  • مرل که توسط مرده‌ای متحرک کشته شد.
  • آندرئا که توسط میلتون، دست راست شهردار کشته شد.

The Walking Dead: The Oath

پائولا و کارینا پس از اینکه گروهشان توسط دسته‌ای از مردگان متحرک مورد حمله قرار می‌گیرد، فرار می‌کنند. روز بعد متوجه می‌شوند که پائولا به طرز فجیعی مورد آسیب قرار گرفته است. در حین جست‌وجو برای یافتن داروهای درمانی، به گیل برمی‌خورند. فردی که پیش از شیوع ویروس در بیمارستان مشغول به کار بوده است.

فصل چهارم سریال The Walking Dead

اوضاع زندان پس از شیوع بیماری کشنده‌ای، از آرامش نسبیش خارج می‌شود. اعضای گروه مجبور می‌شوند برای نجات جان اکثریت، دست به تصمیمات دردناکی بزنند. آن‌ها بیماران را در بخشی مجزا قرنطینه می‌کنند. دو تن از افراد بیمار، دیوید و معشوقه تایریس به نام کارن، کشته می‌شوند که در ادامه مشخص می‌شود کار کارول بوده است.

شهردار که از اتفاقات داستان مردگان متحرک در فصل پیشین زنده مانده، به دنبال انتقام از ریک و گروهش است و نقشه حمله‌ای مجدد به زندان را می‌کشد. در این بین او با خانواده چمبلر آشنا می‌شود، زنی به نام لیلی با دو دخترش به نام‌های تارا و مگان. او میشون و هرشل را می‌رباید و جلوی چشمان مگی و بث و دیگر اعضای گروه، هرشل را می‌کشد.

این عمل او جنگی تمام عیار را آغاز می‌کند و در نهایت توسط لیلی، کشته می‌شود. نبرد بین دو گروه باعث فروپاشی زندان می‌شود و اعضا مجبور می‌شوند که جدا از یکدیگر برای فرار از دست دسته‌های پر تعداد مردگان متحرک، مسیر متفاوتی را بروند. جودیث نوزاد هم توسط کارول و تایریس نجات پیدا می‌کند.

در ادامه داستان مردگان متحرک،‌ افرادی از گروه شامل دریل، بث، کارول، تایریس، جودیث، لیزی و میکا، ساشا، باب و مگی آرام ارام یکدیگر را پیدا می‌کنند. گلن هم در مسیر به آبراهام، روزیتا و یوجین برمی‌خورد که در مسیر رسیدن به واشینگتون دی.سی هستند تا درمانی را برای ویروس بوجود آورند. ریک، میشون و کارل هم جست‌وجویی برای یافتن دیگر اعضای گروه آغاز می‌کنند.

تمامی راه‌ها در نهایت، به ترمینوس ختم می‌شود. یک جامعه تازه شکل گرفته که نوید آرامش و امنیت می‌دهد. در طول مسیر، کارول مجبور می‌شود که لیزی را خلاص کند و بث هم توسط گروهی مرموز دزدیده می‌شود. در انتهای داستان مردگان متحرک در فصل چهارم، تمامی قهرمانان قصه توسط اعضای ترمینوس اسیر می‌شوند.

لحظات مهم فصل چهارم

  • بسیاری از ساکنین زندان توسط ویروسی آلوده می‌شوند.
  • دیوید و کارن به شکل مرموزی کشته می‌شوند.
  • شهردار در حمله‌ای مجدد به زندان، هرشل را سر می‌برد، ولی در نهایت خود او هم کشته می‌شود.
  • اعضای گروه پس از فروریزی زندان، از هم جدا می‌شوند.
  • بث دزدیده می‌شود.
  • تمامی اعضا در ترمینوس باز کنار یکدیگر جمع می‌شوند ولی توسط رهبر گروه، گرت تهدید می‌شوند.

شخصیت‌های کشته شده در فصل چهارم

  • هرشل که توسط شهردار کشته شد.
  • شهردار که توسط لیلی چمبلر کشته شد.
  • لیلی که توسط مردگان متحرک کشته شد.
  • میکا که توسط لیلی کشته شد.
  • لیزی که توسط کارول کشته شد
فصل پتجم داستان مردگان متحرک

فصل پتجم داستان مردگان متحرک

فصل پتجم سریال مردگان متحرک

بث خود را در بیمارستانی می‌یابد که توسط فردی به نام Dawn اداره می‌شود. او مامور پلیس نیمه دیوانه‌ای است که بیمارستان را به عنوان مقر حکومتش انتخاب کرده است. کارول در حمله‌ای برق ‌آسا، ضمن کشتن بسیاری از اعضای ترمینوس، اعضای گروه را آزاد می‌کند.

در ادامه داستان مردگان متحرک، ریک با پدر روحانی گابریل آشنا می‌شود. گرث، رهبر ترمینوس باقیمانده افرادش را برای تدارک حمله‌ای به گروه ریک جمع می‌کند که موجب مرگ باب می‌شود. در طی تلاش برای نجات بث از بیماستان، درگیری بالا می‌گیرد و بث به داون چاقو می‌زند و او هم بث را می‌کشد. تایریس هم در اقدامی برای نجات خانواده نوح، کشته می‌شود.

مشخص می‌شود که یوجین درخصوص ماموریت ویژه‌اش برای رفتن به واشنگتن دی.سی و خلق درمانی برای ویروس، دروغ گفته و درگیری میان او و آبراهام شکل می‌گیرد. گروه به شهرکی به نام اسکندریه (Alexandria) برمی‌خورند که موقعیت جغرافیایی و دیوارهای دورش باعث شده در تمامی این مدت از خطر حمله مردگان متحرک و دیگر گروه‌های متخاصم در امان باشد. در ادامه داستان مردگان متحرک، ریک و گروهش توسط یکی از اعضای آنجا به نام ارون (Aaron) دعوت می‌شوند.

ورود ریک و گروهش به شهر، مجادله‌هایی را سبب می‌شود و بسیاری از ساکنین آنجا به تازه واردان اعتماد ندارد. با این وجود با گذشت زمان آرام آرام اعتمادی میان آن‌ها شکل می‌گیرد. در این بین پیت(Pete)، یکی از ساکنین شهر با ریک، دچار مشکل می‌شود و در درگیری، اشتباها به رگ (Reg)، شوهر دیانا (Deanna)، رهبر اسکندریه چاقو می‌زند و ریک هم او را از پای در می‌آورد.

لحظات مهم فصل پنجم

  • کارول گروه را از ترمینوس نجات می‌دهد.
  • ریک و جودیث به پیش هم برمی‌گردند.
  • گروه با پدر گابریل آشنا می‌شوند.
  • باب و تایریس کشته می‌شوند.
  • کارول هم توسط گروهی که بث را دزدیند، اسیر می‌شود.
  • بث در بیمارستانی تحت سلطه پلیسی مشغول کار است.
  • یوجین درخصوص ماموریت سری خود دروغ گفته است.
  • بث کشته می‌شود.
  • اعضای گروه با ارون آشنا می‌شوند و از طریق او پا به اسکندریه می‌گذارند.
  • گروه The Wolves اسکندریه را تحت نظر دارند.
  • مورگان بازمی‌گردد.

شخصیت‌های کشته شده در فصل پنجم

  • بث توسط داون کشته می‌شود.
  • داون توسط دریل کشته می‌شود.
  • باب توسط مردگان متحرک کشته می‌شود، پس از اینکه The Wolves پایش را قطع کردند.
  • تایریس توسط برادر نوح که تبدیل به مرده‌ای متحرک شده، کشته می‌شود.
  • آیدن، فرزند دیانا توسط مرده‌ای متحرک کشته می‌شود.
  • رگ توسط پیت کشته می‌شود.
  • پیت توسط ریک کشته می‌شود

داستان مردگان متحرک، فصل ششم

پس از اینکه ریک و اعضای گروه در تلاشی ناموفق سعی می‌کنند مسیر حرکت گروه عظیمی از مردگان متحرک را تغییر دهند، گروه The Wolves‌ به آن‌ها حمله کرده و در نبردی، ریک و گروهش موفق می‌شوند آن‌ها را شکست دهند. هم‌چنین یکی از اعضای آن‌ها به نام اُون (Owen) را دستگیر کنند.

در ادامه داستان مردگان متحرک، مورگان به قصه بازمی‌گردد و در فلش‌بکی از مسیر پر فراز و نشیبی که از فصل اول و سوم تا اکنون پشت سر گذاشته مطلع می‌شویم. او اکنون با خود عهد بسته که هیچکس را نکشد. مگی هم اعلام می‌کند که حامله است.

رهبر اسکندریه، دیانا، توسط مرده‌ای متحرک گاز گرفته می‌شود و می‌میرد و شهر توسط گروهی پر تعداد از مرده‌ها تسخیر می‌شود. اعضای گروه دست به مقاومت می‌زنند و در نهایت موفق می‌شوند که شهر را نجات دهند. ولی طی اتفاقی، گلوله‌ای توسط ران شلیک می‌شود و یکی از چشمان کارل را کور می‌کند.

یک گروه تازه به نام ناجیان(The Saviors) از راه می‌رسند. آن‌ها به طور مکرر از منابع غذایی و دارویی اسکندریه سرقت می‌کنند و ریک که اکنون رهبر شهر شده را مجبور به قبول معامله‌ای با هیلتاپ (Hilltop) می‌کند. کارول و مگی توسط ناجیان ربوده می‌شوند. البته آن‌ها در نهایت موفق به فرار می‌شوند. دنیس، پزشک اسکندریه هم توسط دوایت کشته می‌شود.

در ادامه داستان مردگان متحرک، کارول اسکندریه را ترک می‌کند، ولی توسط گروه ناجیان تحت تعقیب قرار می‌گیرد. مورگان او را نجات داده و در نهایت وارد گروهی تازه می‌شود. نیگان، رهبر گروه ناجیان خود را معرفی می‌کند و اعضای گروه را در مسیر رفتن به هیلتاپ برای کمک به مگی درحال زایمان، سوپرایز می‌کند و با جوب بیسبال مخصوصش که لوسیل(Lucille) خطابش می‌کند، یکی از اعضای گروه ریک را می‌کشد.

لحظات مهم فصل ششم

  • گروه گرگ‌ها به اسکندریه حمله می‌کنند، ولی در نهایت شکست می‌خورند.
  • رهبر اسکندریه، دیانا می‌میرد.
  • مگی حامله است.
  • ریک رهبر جدید اسکندریه می‌شود.
  • کارل یکی از چشمانش را از دست می‌دهد.
  • گروه ناجیان دست به سرقت بسیاری از منابع اسکندریه می‌زنند و اعضای عدیده‌ای از گروه را می‌ربایند.
  • اسکندریه عهدی با گروه هیلتاپ می‌بندد.
  • رهبر گروه ناجیان از راه می‌رسد و عضوی نامشخص از اعضای گروه اسکندریه را می‌کشد.

شخصیت‌های کشته شده در فصل ششم

  • ایستمن، استاد مورگان توسط گروهی از مردگان متحرک کشته می‌شود.
  • دیانا توسط مرده‌ای متحرک گاز گرفته می‌شود.
  • جس، سم و ران توسط مردگان متحرک گاز گرفته می‌شوند.
  • دنیس توسط دوایت کشته می‌شود.
  • فردی نامشخص توسط نیگان کشته می‌شود.
فصل هفتم سریال مردگان متحرک

فصل هفتم سریال مردگان متحرک

فصل هفتم سریال مردگان متحرک

کلیف‌هنگر انتهایی فصل ششم مشخص می‌شود؛ آبراهام توسط نیگان و چوب بیسبال مرگبارش کشته می‌شود و جنون او در این نقطه متوقف نمی‌شود و گلن را هم می‌کشد. دریل نیز توسط اعضای گروه ناجیان دستگیر می‌شود. در این بین افرادی که کارول و مورگان را نجات داده‌اند مشخص می‌شوند، گروهی که خود را پادشاهی (Kingdom) می‌نامند و توسط رهبر کاریزماتیکشان، ازکیل (Ezekiel) که ببری به عنوان حیوان خانگی دارد، هدایت می‌شوند.

تارا نیز به طور اتفاقی سر از گروهی به نام Oceanside در می‌آورد که اعضای آن را تماما زنان تشکیل می‌دهند. گروه ناجیان به طور مداوم با اتخاذ تصمیم‌هایی، سعی دارند تا ساکنین هیلتاپ و اسکندریه را در وضعیت هراسناکی نگاه دارند و دکتر اُلیویا را نیز می‌کشند. در این بین دریل موفق به فرار می‌شود. طی یک درگیری اسپنسر، پسر دیانا را زخمی می‌کند و ریک جنگ را به جبهه گروه ناجیان می‌برد.

نیروهای گروه ریک با امپراطوری دست دوستی می‌دهند و با گروهی تازه به نام Scavengers برمی‌خورند که توسط جادیس(Jadis) هدایت می‌شود. گروهی که با وجود بی‌طرفی در درگیری، از آن‌ها درخواست می‌کند که به گروه سلاج برسانند تا در جنگ علیه نیروهای نیگان قد علم کنند. دوایت، دست راست نیگان هم نقشه مرگ او را در سر دارد.

در پایان فصل، در نقشه‌ای برای کشتن نیگان، ساشا کشته می‌شود و مشخص می‌شود که گروه اسکونجرز با ناجیان دست دوستی داده‌اند. در پایان نیروهای امپراطوری و هیلتاپ برای کمک به اسکندریه راهی می‌شوند و نیروهای نیگان مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند.

لحظات مهم فصل هفتم

  • گلن و آبراهام توسط نیگان کشته می‌شوند.
  • دریل توسط ناجیان دستگیر می‌شود.
  • تارا به اوشن‌ساید می‌رسد.
  • امپراطوری معرفی می‌شود و با اسکندریه دست دوستی می‌دهد.
  • ریک با گروه اسکونجرز و رهبرشان جادیس آشنا می‌شود.
  • ساشا کشته می‌شود.
  • اسکونجرز به اسکندریه خیانت می‌کنند.

شخصیت‌های کشته شده در فصل هفتم

  • گلن توسط نیگان کشته می‌شود.
  • آبراهام توسط نیگان کشته می‌شود.
  • اُلیویا توسط نیروهای ناجیان کشته می‌شود.
  • اسپنسر توسط نیگان کشته می‌شود.
  • ریچارد توسط مورگان کشته می‌شود.
  • بنجامین توسط نیروهای ناجیان کشته می‌شود.
  • ساشا با خیانت اسکونجرز، خودکشی می‌کند.

داستان مردگان متحرک، فصل هشتم

داستان مردگان متحرک در فصل هشتم به نبردی همه جانبه میان ناجیان با دیگر گروه‌های باقیمانده می‌پردازد. در ابتدای فصل، Sanctuary مقر اصلی آن‌ها مورد حمله قرار گرفته و توسط مردگان متحرک تسخیر می‌شود. در پاسخ متقابل، آن‌ها به نیروهای پادشاهی حمله کرده و افراد بسیاری از جمله شیوا، ببر ازکیل را می‌کشند.

مورالس که از فصل نخست خبری از او نبود، در قامت یکی از نیروهای ناجیان سروکله‌اش پیدا می‌شود که در نهایت دریل کار او را می‌سازد. یوجین هم در ظاهر در خدمت نیروهای نیگان است، ولی نقشه‌ای برای خیانت به آن‌ها دارد. گروه مگی به جورجی برمی‌خورند که توقفی کوتاه در هیل‌تاپ دارد و به آن‌ها وعده دانشی مهم پیرامون آینده تازه‌ای را می‌دهد.

عضوی تازه به گروه اضافه می‌شود، پزشکی به نام صدیق. در ادامه داستان مردگان متحرک، کارل طی سفری برای رسیدن به اسکندریه، مورد حمله قرار می‌گیرد و آلوده می‌شود. او تصمیم می‌گیرد به جای بدل شدن به مرده‌ای متحرک، خودکشی کند. پیش از مرگ، نامه‌هایی را به دوستان و خانواده‌اش و حتی نیگان مي‌نویسد و به آن‌ها درخصوص خوبی و زیبایی‌های همیشگی زندگی یادآور می‌شود.

نیگان از سوی دیگر دچار درگیری‌های روحی شده است. یکی از اعضای عمیدش، سایمون برخلاف دستورات او، تمامی اعضای گروه اسکونجرز به جز جادیس را می‌کشد. در مقر ناجیان، نیگان سایمون را می‌کشد. پیمان مخفیانه دوایت با ریک مشخص می‌شود و او را مجبور می‌کند که گروه ناجیان را ترک کند. این اتفاق قدرت نیروهای نیگان را تا حد قابل توجهی کاهش می‌دهد و طی نقشه‌ای برای کشتن ریک، ضربه نهایی را می‌خورند؛‌ گلوله‌هایی که یوجین برای آن‌ها درست کرده بود، درست کار نمی‌کنند!

در انتهای داستان مردگان متحرک در فصل هشتم، ریک در نهایت در نبردی تن به تن موفق به شکست نیگان می‌شود و گردنش را می‌شکافد. ولی در نهایت با یادآوری نامه فرزندش کارل پیرامون بخشایش، جان او را نجات می‌دهد.

لحظات مهم فصل هشتم

  • نیروهای گروه‌های مخالف ناجیان به مقر آن‌ها، سنکچوئری حمله می‌کنند و باعث می‌شوند که دسته‌های متعددی از مرده‌های متحرک آنجا را تسخیر کنند.
  • مورالز برمی‌گردد و توسط دریل کشته می‌شود.
  • بسیاری از اعضای امپراطوری از جمله شیوا کشته می‌شوند.
  • کارل با پزشکی به نام صدیق دوست می‌شود.
  • یوجین به اعضای ناجیان کمک می‌کند که از سنکچوئری فرار کنند.
  • هیلتاپ با جورجی دوست می‌شود.
  • نیگان علیه اسکندریه حمله‌ای ترتیب می‌دهد.
  • کارل آلوده می‌شود و می‌میرد.
  • فرمانده جدید نیروهای نیگان، تمامی اعضای گروه اسکونجرز را به جز جادیس از بین می‌برد.
  • گابریل یکی از چشمانش را از دست می‌دهد.
  • نیگان سایمون را می‌کشد.
  • دوایت از دست نیروهای ناجیان فرار می‌کند.
  • نقشه ناجیان برای نابودی ریک و اعضای باقیمانده اسکندریه با شکست مواجه می‌شود.
  • ریک در نهایت نیگان را شکست می‌دهد ولی او را زنده نگه می‌دارد و در اسکندریه زندانیش می‌کند.

شخصیت‌های کشته شده در فصل هشتم

  • مارا توسط مردگان متحرک کشته شد.
  • مورالز توسط دریل کشته شد.
  • اریک که توسط ناجیان کشته شد.
  • شیوا که توسط مردگان متحرک کشته شد.
  • کارل که پس از گازگرفتی توسط مرده‌ای متحرک، خودکشی کرد.
  • گروه اسکونجرز که توسط سایمون از بین رفتند.
  • دکتر هارلن کارسون که توسط ناجیان کشته شد.
  • سایمون که توسط نیگان کشته شد.

فصل چهارم سریال از مردگان متحرک بترسید

خبرنگاری به اعضای گروه برمی‌خورد و به آن‌ها در ازای تعریف قصه‌شان، نوید کمک می‌دهد. مورگان برمی‌گردد. روایت بین گذشته و حال برای تعریف اتفاقات شومی که در زمین بیسبال افتاده حرکت می‌کند. نیک، به شکلی تراژیک در تلاش برای گرفتن انتقام، کشته می‌شود. مدیسون نیز در آتش‌سوزی در حین نبرد با دسته‌ای از مردگان متحرک، گویا کشته می‌شود.

داستان فصل نهم سریال مردگان متحرک

داستان فصل نهم سریال مردگان متحرک

داستان فصل نهم سریال مردگان متحرک

داستان مردگان متحرک در فصل نهم وقایع پس از شکست نیگان و شورش‌هایی که با رفتن او از صحنه در حال رخ دادن است را دنبال می‌کند. گرگوری(Gregory)، رهبر پیشین هیل‌تاپ، نقشه‌ای برای قتل رهبر تازه‌ گروه، مگی می‌کشد. او پس از شسکت در اجرای نقشه، به دستور مگی کشته می‌شود. افرادی از گروه ناجیان علیه ریک شورش می‌کنند که باعث نبردی میان نیروهای ریک و آن‌ها می‌شود. رابطه‌ای عاشقانه میان کارول و ازکیل شکل می‌گیرد.

هنگام نبرد با شورشیان، ریک متوجه دسته‌ای پرتعداد از مردگان متحرک می‌شود و تصمیم می‌گیرد که جهت حرکت آن‌ها را تغییر دهد. طی اتفاقی، از اسبش سقوط می‌کند و بطور جدی آسیب می‌بیند. ریک که راه چاره‌ای برای جلوگیری از مسیر حرکت مردگان نمی‌بیند، پل را منفجر می‌کند و گویی که خود نیز بر اثر انفجار کشته می‌شود. بدن زخمی او توسط آن(Anne) که همان رهبر سابق اسکونجرز، جادیس است، پیدا می‌شود و توسط هلیکوپتری به مقر گروهی نامشخص برده می‌شود.

پس از رفتن ریک از داستان مردگان متحرک، بازه‌ای شش ساله سپری می‌شود و در این مدت ارتباط سه شهر با یکدیگر بسیار کم شده است. مگی هیل‌تاپ را به مقصد گروه جورجی (Georgie’s Group) ترک می‌کند. جودیث، دختر ریک هم تبدیل به عضوی حیاتی از پروزه‌ای شده که تلاششان کمک به افرادی است که زنده‌ مانده‌اند.

یکی از این گروه‌هایی که به آن‌ها کمک می‌شود و در نهایت به اسکندریه می‌آیند، گروهی شامل مگنا، یومیکو، لوک و کانی هستند. حضور این افراد در شهر با مخالفت میشون روبرو می‌شود زیرا او به افراد غریبه اعتماد ندارد. در فلش‌بکی مشخص می‌شود که مدتی پیش، میشون به زنی که گروه کودک را تحت نظر خود داشت، اعتماد می‌کند، ولی با خیانت او روبرو شده و مجبور می‌شود برای نجات جانش، دسته‌ای از کودکان را بکشد. زخمی ابدی از آن اتفاق تلخ، روی تنش نشسته است.

در انتهای فصل بالاخره گروه مرموز نجواگران (The Whisperers) وارد قصه می‌شوند که توسط رهبرشان، آلفا هدایت می‌شوند. گروهی که با کندن پوست مردگان و پوشیدنشان، خود را در میان دسته‌های آن‌ها مخفی می‌کنند. آن‌ها عیسی(Jesus) را می‌کشند و در پاسخ هیل‌تاپ، لیدیا دختر آلفا را اسیر می‌کند. نجواگران در نهایت به جشنی که نقش آشتی‌کنان میان سه شهر اسکندریه، هیل‌تاپ و امپراطوری را دارد حمله کرده و بسیاری را از جمله هنری، تارا، و انید را می‌کشند. در نتیجه این حمله امپراطوری سقوط می‌کند. فصل با شنیدن صدای مرموزی در رادیو به انتها می‌رسد.

لحظات مهم فصل نهم

  • گروه ناجیان پس از سقوط نیگان با شرایط تازه‌شان به سختی کنار می‌آیند.
  • مگی فرزندش به نام هرشل را به دنیا می‌آورد.
  • گرگوری پس از تلاش ناموفقش براش کشتن مگی، به قتل می‌رسد.
  • ریک گویی که در اقدامی فداکارانه کشته می‌شود. ولی در واقع توسط آن (جادیس) نجات پیدا می‌کند و با هلیکوپتری به مکانی نامعلوم برده می‌شود.
  • ارتباط شهرها در فاصله زمانی شش ساله پس از مرگ ریک، کم می‌شود.
  • نجواگران معرفی می‌شوند و عیسی را می‌کشند.
  • دختر آلفا، لیدیا توسط هیل‌تاپ اسیر گرفته می‌ؤود.
  • نجواگران هنری، تارا و انید را می‌کشند.
  • صدایی در رادیو شنیده می‌شود.

شخصیت‌های کشته شده در فصل نهم

  • گرگوری که با دستور مگی کشته می‌شود.
  • عیسی که توسط نجواگران کشته می‌شود.
  • تارا که توسط نجواگران کشته و سرش بر نیزه‌ای قرار داده می‌شود.
  • انید که توسط نجواگران کشته و سرش بر نیزه‌ای قرار داده می‌شود.
  • هنری که توسط نجواگران کشته و سرش بر نیزه‌ای قرار داده می‌شود.

Fear The Walking Dead Season 5

مورگان بدل به رهبر گروه شده و علاقه‌ای به گریس پیدا کرده است. گریس احساس بیماری می‌کند و فکر می‌کند که به خاطر مسمومیت تشعشعی است ولی در واقع از متیو حامله شده است.

دوایت از سری اصلی در جست‌وجوی همسرش، وارد این اسپین‌آف می‌شود. جون و جان با یکدیگر ازدواج می‌کنند. مورگان و دیگر اعضای گروه مجبور می‌شوند که با گروه ویرجینیا ادغام شوند. در نهایت ویرجینیا که توسط مورگان تهدید شده، به او شلیک می‌کند و رهایش می‌کند تا بمیرد.

فصل دهم The Walking Dead

فصل دهم The Walking Dead

فصل دهم The Walking Dead

در ابتدای داستان مردگان متحرک در فصل دهم، نجواگران و ساکنین دیگر گروه‌ها، با دوری از زمین‌های تحت سلطه یکدیگر در صلحی نسبی قرار دارند. سقوط ماهواره‌ای روسی در زمین‌های تحت کنترل نجواگران معادله را بر هم می‌زند و از دیگر گروه‌های تقاضای زمین بیشتر می‌کند. علاوه بر این با اضافه شدن گاما به گروهشان، قدرتمندتر از پیش می‌شوند. ازکیل قصد خودکشی دارد اما به خاطر میشون منصرف می‌شود. در ادامه او به صدیق می‌گوید که سرطان تیرویید دارد.

نیگان که برای نجات لیدیا دست به کشتار زده، دوباره به زندان برمی‌گردد و طی حمله‌ دسته‌ای از مردگان متحرک به شهر، فرار می‌کند. او به برندون، از افراد قدیمیش در گروه ناجیان، برمی‌خورد که زمانی برای تحت تاثیر قرار دادن او، مادر و فرزندی را کشت. نیگان او را می‌کشد و در ادامه توسط بتا، به خاطر ورود به زمین‌های نجواگران، دستگیر می‌شود. بتا نیگان را مورد آزمایش قرار داده و پس از قبولی در بررسی‌هایشان، وارد گروه نجواگران می‌شود.

آلفا به اعضای گروهش به دروغ گفته که لیدیا، دخترش را کشته است. کارول و دریل در تلاشی برای نابودی دسته مردگان متحرک گروه نجواگران، یکی از افراد آن‌ها را اسیر می‌کنند و از این طریق به دروغ آلفا پی می‌برند. فرد اسیر توسط دانته کشته می‌شود و صدیق متوجه می‌شود که دانته در تمامی این مدت جاسوس نجواگران بوده است. دانته او را می‌کشد، ولی پس از اینکه هویتش لو می‌رود و زندانی می‌شود، گابریل او را در سلولش می‌کشد.

در همین زمان میشون، جودیث و لوک به اوشن‌ساید (Oceanside) می‌روند و با ویرژیل دیدار می‌کنند. او با آن‌ها عهد می‌بندد که در ازای فراهم کردن مسیری امن برای دیدار با خانواده‌اش، ذخیره‌ای از مهمات را نشان می‌دهد. کارول و دریل مجدد برای نابودی دسته مردگان متحرک تحت کنترل نجواگران نقشه‌ای می‌ریزند و این‌بار ارون، مگنا، کانی، کلی و جری را نیز همراه خود می‌برند. ولی در نهایت توسط دسته‌ مرده‌های محاصره می‌شوند و نیمه نخست فصل به انتها می‌رسد.

در شروع نیم فصل دوم، مگنا و کانی در غاری در هیل‌تاپ اسیر شده‌اند که در نهایت مگنا موفق به فرار می‌شود. آلفا هم درگیر مشکلاتی با دو فرد تازه عضو شده گروهش، گاما و نیگان است که سعی دارند از انسانیت و ارزش ذاتی انسان‌ها برای او سخن بگویند.

یکی دیگر از خطوط داستانی این فصل مربوط به یوجین است که طی صحبت‌های رادیویی با زنی به نام استفانی، متوجه می‌شود که گروهی دیگر از بازمانده‌ها وجود دارد و همراه با یومیکو و ازکیل تصمیم می‌گیرند که به جست‌وجوی فرد مرموز بروند. آن‌ها در مسیر به زنی غریب به نام شاهزاده (Princess) برمی‌خورند.

نجواگران و دیگر افراد زنده‌ مانده وارد نبرد شده و طی آن هیل‌تاپ از بین می‌رود. در حین نبرد، جودیث، یکی از اعضای نجواگران را می‌کشد و گاما توسط الفا کشته می‌شود. نیگان پرده از نقشه‌اش برمی‌دارد و مشخص می‌شود که در تمامی این مدت برای کارول کار می‌کرده و آلفا را می‌کشد.

اوضاع میشون با ویرژیل هم به خوبی پیش نمی‌رود و در جزیره‌ای زندانی می‌شود. پس از ماجراهایی در نهایت موفق به فرار می‌شود و طی تماسی به جودیث اطلاع می‌دهد که به دنبال ریک می‌رود. ویرژیل هم در ادامه به کانی برمی‌خورد که او نیز موفق شده از غاری که در آن اسیر بود، فرار کند.

بتا که حالا کنترل نیروهای نجواگران را به دست گرفته، با دسته‌ای پرتعداد از مردگان متحرک قصد حمله به آخرین نفرات هیل‌تاپ را دارد. بازگشت مگی، اوضاع را تغییر می‌دهد و در نهایت با شکست نجواگران، دریل موفق می‌شود بتا را بکشد.

در انتهای داستان مردگان متحرک در فصل دهم، گروه یوجین را می‌بینیم که توسط گروهی سرباز محاصره شده‌اند. شش قسمت اضافه هم برای این فصل در نظر گرفته شده که در آن به گذشته شخصیت نیگان پیش از شیوع ویروس همراه با همسرش لوسیل پرداخت شده و علاوه بر آن گروه شروری تازه به نام The Reapers معرفی می‌شود.

لحظات مهم فصل دهم

  • نیگان به نجواگران می‌پیوندد.
  • ازکیل سرطان دارد.
  • دسته مردگان آلفا کارول و دریل را محاصره می‌کنند.
  • میشون، جودیث به دنبال ورژیل می‌روند.
  • لرزش زمینی باعث گیر افتادن مگنا و کانی در غاری می‌شود که در نهایت هر دو نجات پیدا می‌کنند.
  • لوسیل به دنبال ریک می‌گردد.
  • نیگان آلفا را می‌کشد.
  • نجواگران همگی از بین می‌روند.
  • مگی بازمی‌گردد.
  • یوجین برای یافتن استفانی و گروه تازه‌ای از نجات‌یافتگان رهسپار می‌شود.

شخصیت‌های کشته شده در فصل دهم

  • صدیق که توسط دانته خفه می‌شود.
  • دانته که توسط گابریل چاقو زده می‌شود.
  • برندون که توسط نیگان با سنگی کشته می‌شود.
  • گاما که طی دستورات آلفا کشته می‌شود.
  • آلفا که توسط نیگان سرش بریده می‌شود.
  • بتا که توسط دریل کشته می‌شود.
فصل اول The Walking Dead: World Beyond

فصل اول The Walking Dead: World Beyond

فصل اول The Walking Dead: World Beyond

وقایع این سری از داستان مردگان متحرک در نبراسکا و ده سال پس از شیوع ویروس جریان دارد. تمرکز قصه بر روی چهار نوجوان است؛ اولین نسلی از بشر که در شرایط پسا آخرالزمانی به دنیا آمده‌ و چالش‌هایی که تولد و زیست در این دنیای سخت پیش‌روی آن‌ها قرار می‌دهد. چهار نوجوان اصلی این سریال آیریس و هوپ بنت، سیلاس پلاسکت و فلیکس کارلوچی نام دارند.

وقایع این سریال در شهر دانشگاهی واقع در نبراسکا جریان دارد که پیشتر در قسمت دوم فصل نخست سریال اصلی هم به این شهر و جمعیت کم آن و مهمات بسیارش اشاره شده بود.

در این سریال، دانشگاه ایالتی نبراسکا تبدیل به مکانی امن برای بسیاری از افراد شده است. در حالی که جهان پیرامونشان درحال سقوط بود، افراد در امنیت و آرامشی نسبی به گذران زندگی و زاد و ولد مشغول شدند. در نتیجه شخصیت‌های نوجوان اصلی سریال آشنایی چندانی با جهان بیرون از دیوارهای دانشگاه ندارند.

از نکات مهم این سریال معرفی ارتش جمهوری مدنی(Civic Republic Military) است. این گروه یکی از قدرتمندترین گروه‌های نظامی حاضر در سریال است. در انتهای فصل نخست این اثر، ارتش جمهوری مدنی به کلی تمامی اعضای دانشگاه نبراسکا را که شخصیت‌های مختلف قصه در آن پناه گرفته‌اند و به زندگی مشغول‌ هستند را از بین می‌برد.

فصل دوم The Walking Dead: World Beyond

ارتش جمهوری مدنی دست به نسل‌کشی گسترده‌ای زده و ساکنین بسیاری از محوطه دانشگاه نبراسکا و اوماها را از بین برده است. این گروه در تلاش است تا با استفاده از گازی سمی، بخش قابل توجهی از ساکنین پورتلند را نیز نابود کند. در این فصل شاهد تلاش قهرمانان قصه برای جلوگیری از این اتفاق هستیم و در ضمن متوجه می‌شویم که جادیس اکنون ریاست این ارتش پیشرفته را بر عهده گرفته و در انتهای سریال، با مرده‌ متحرکی سریع‌تر و قوی‌تر رو‌به‌رو می‌شویم.

فصل ششم Fear The Walking Dead

مرگان پس از وقایع فصل پیشین، زنده مانده و ویرجینا، جایزه بگیری را برای کشتن او می‌فرستد. مرگان عهدش را می‌شکند و جایزه بگیر را می‌کشد و به دنبال نجات افرادش می‌رود. دوایت بالاخره همسرش، شری را پیدا می‌کند که اکنون عضو گروهی شورشی علیه ویرجینیا شده است.

دختر ویرجینیا به نام داکوتا به جان دوری شلیک می‌کند. جون مجبور می‌شود برای جلوگیری از زامبی شدن همسرش، کارش را یکسره کند و در نهایت موفق می‌شود ویرجینیا را بکشد. آلیشیا و دیگر اعضای گروه به فرقه‌ای برمی‌خورند که رهبر آن قاتلی سریالی به نام تدی است.

داستان مردگان متحرک، فصل یازدهم

داستان مردگان متحرک، فصل یازدهم

داستان مردگان متحرک، فصل یازدهم

منابع غذایی اسکندریه رو به اتمام است و مگی تصمیم می‌گیرد با گروهی شامل دریل، نیگان و گابریل برای جمع‌آوری آذوقه، راهی سفری به خانه قدیمیش در مریدین شوند. در سوی دیگر، یوجین، ازکیل، یومیکو و شاهزاده هم توسط اعضای گروه مشترک المنافع (Commonwealth) دستگیر و تحت بازجویی قرار دارند.

گروه تازه سر بلند کرده ریپرها دست به آشوب زده و متحدین مگی از جمله کول(Cole) و دانکن (Duncan) را می‌کشند. دریل با دنبال کردن سگی به یکی از اعضای ریپرها برمی‌خورد و متوجه می‌شود که مشعوق سابقش، لیاه (Leah) است. در ادامه به رهبر این گروه، پاپ(Pope) برمی‌خورد و او پس از آزمایشی سخت از هر دو، دریل را به عنوان عضوی از گروه می‌پذیرد.

در ادامه داستان مردگان متحرک، کارول و ارن به اعضای باقیمانده نجواگران برمی‌خورند و پس از شکنجه رهبر کنونی گروه، اطلاعاتی درخصوص کانی به آن‌ها می‌دهد. در Commonwealth، یومیکو برادرش تومی(Tomi) را پیدا می‌کند. یوجین با همراهی استفانی سعی دارند که با اسکندریه ارتباط ایجاد کنند که دستگیر و زندانی می‌شوند. در نهایت با دستور کلانتر شهردار، لنس هُرنزبی (Lance Hornsby)، هر دو آزاد می‌شوند.

گروه ریپرها به دنبال رد مگی و گروهش در مریدیان هستند. دریل به آن‌ها کمک می‌کند و لیاه موفق به کشتن پاپ می‌شود. دریل از او تقاضا می‌کند که به گروه مگی بپیوندد که با جواب رد او مواجه می‌شود. او دستور حمله به گروه مگی را می‌دهد که مدتی بعد هم از اتخاذ این تصمیم پشیمان می‌شود. طی این اتفاق آلدن کشته می‌شود.

طوفانی اسکندریه را در می‌نوردد و مردگان متحرک شروع به جولان دادن می‌کنند. در این بین جودیث، ارن و روزیتا می‌بایست ضمن تلاش برای زنده ماندن به استقبال مگی و گروهش بروند که با آذوقه به شهر بازگشته است. پس از این داستان مردگان متحرک در فصل نهایی با پرشی شش ماهه مواجه می‌شود. بسیاری از اعضا اکنون در Commonwealth به سر می‌برند و از فاصله طبقاتی چشم‌گیر جامعه آنجا در شگرف هستند. مگی هم در جلوی خرابه‌های هیل‌تاپ در مقابل ارتشی از گروه Commonwealth به رهبری دریل ایستاده است.

پس از اینکه یوجین به استفانی ابراز علاقه می‌کند، او غیبش می‌زند و در ادامه یوجین می‌فهمد که در تمامی این مدت استفانی با لنس همکاری می‌کرده‌ تا مکان اسکندریه را از طریق یوجین بفهمند. در ادامه یوجین به زنی مرموز به نام مکس برمی‌خورد که مشخص می‌شود گوینده رادیویی مرموز در اصل او بوده است.

کارول از لنس درخواست لطفی ویژه می‌کند و او نام ازکیل را در لیست افراد نیازمند جراحی، وارد می‌کند. ازکیل جراحی می‌شود و تومور سرطانی از گردنش خارج می‌شود. پس از اینکه تعدادی از ساکنین Commonwealth‌ ناپدید می‌شوند، لنس و نیروهایش از این بهانه استفاده کرده و کنترل کامل اسکندریه، هیل‌تاپ و اوشن‌ساید را به دست می‌آورند. لنس سکه‌ای برای تعیین سرنوشت ساکنین اوشن‌ساید بالا می‌اندازد و طی حمله‌ای که لیاه به مگی می‌کند، دریل مجبور می‌شود معشوق اسبقش را بکشد.

پاملا(Pamella) با کارول نقشه‌ای می‌ریزند تا لنس را به عنوان عامل ناپدیدشدن ساکنین شهر معرفی کنند. پس از اینکه یوجین با همراهی مکس فایل ضبط شده صدای سباستین را پخش می‌کنند، نقشه‌‌ آن‌ها به مشکل می‌خورد. لو رفتن این فایل صدا شورش و نارضایتی را در سرتاسر Commonwealth ایجاد می‌کند. سباستین قصد کشتن مکس را دارد که با مداخله یوجین مواجه می‌شود. سباستین طی اتفاقی توسط مرده‌ای متحرک گاز گرفته و تبدیل به زامبی می‌شود.

در ادامه داستان مردگان متحرک در فصل نهایی، پاملا، لنس را به زندان می‌اندازد و به نیروهایش دستور می‌دهد که قهرمانان قصه را بربایند و از یومیکو می‌خواهد که لنس را بکشد. یومیکو مخالفت می‌کند و از نیتش برای دفاع از او می‌گوید.

قهرمانان دزدیده شده سر از کمپ کار اجباری با نام پایگاه شماره ۲۲ در می‌آورند که در واقع همان اسکندریه است. در ادامه دریل، کارول، مگی، روزیتا و دیگران نقشه‌ نجاتی پیاده می‌کنند. کارول و دریل موفق به نجات لنس از زندان می‌شوند و وقتی می‌بینند دیگر کمک او به دردشان نمی‌خورد، کارول با شلیک تیرکمانی، او را می‌کشد.

پس از آزادسازی افراد، قهرمانان قصه سوار قطاری به سمت Commonwealth می‌شوند تا پاملا را از حکومتش عزل کنند. در ادامه داستان مردگان متحرک، گروهی از مردگان هوشمند راهشان را به شهر پیدا می‌کنند. پاملا دستور دهد تا مسیر حرکتی مرده‌ها به سمت طبقات پایین‌تر شهر هدایت شود تاوقت کافی برای فرار نیروها و ساکنین درجه بالای شهر فراهم شود.

دریل و دیگر قهرمانان قصه موفق می‌شوند تا پاملا را مجبور کنند تا درها را بگشاید تا ساکنین بتوانند برای نجات جانشان پناه بگیرند. پس از این اتفاق، با ایجاد انفجاری مهیب، تمامی دسته پرتعداد مردگان متحرک را از بین می‌برند. مرسر هم در ادامه پاملا را به خاطر جنایت‌هایش بازداشت می‌کند.

روزیتا به خاطر گازگرفتی روی گردنش کشته می‌شود و دیگر اعضای گروه ضمن تصاحب Commonwealth تلاش می‌کنند تا اسکندریه و هیل‌تاپ را به روزهای اوج پیشینشان بازگردانند. یک سال می‌گذرد و در انتها ازکیل، کارول و مرسر را می‌بینیم که هر کدام رهبری یکی از شهرها را بر عهده گرفته‌اند.

سریال با صحنه‌ای از ریک در حال فرار از ارتش جمهوری مدنی و میشون که در حال مواجه با یکی از عظیم‌ترین دسته مردگان متحرک در تاریخ سریال است، به پایان می‌رسد. خط داستانی‌ که در اسپین‌آف آن‌هایی که زنده ماندند (The Ones Who Live) ادامه پیدا می‌کند.

لحظات مهم فصل یازدهم

  • یوجین، یومیکو، شاهزاده و ازکیل وارد کامن‌ولت می‌شوند.
  • لیاه، پاپ را می‌کشد.
  • ریپرها به گروه مگی حمله می‌کنند.
  • طوفانی شهر اسکندریه را در می‌نوردد و جودیث، ارون و روزیتا را در خطر قرار می‌دهد.
  • آلدن بدل به مرده‌ای متحرک می‌شود.
  • دریل، لیاه را می‌کشد.
  • سباستین فرزند پاملا طی شورشی در کامن‌ولت، کشته می‌شود.
  • کارول، لنس را می‌کشد.
  • لیدیا یک دستش را پس از گازگرفتی، از دست می‌دهد.
  • نیگان از مگی عذرخواهی مي‌کند.
  • مرسر و اعضای گروه، پاملا را بازداشت می‌کنند.
  • روزیتا پس از گاز گرفتگی، کشته می‌شود.
  • قهرمانان کامن‌ولت را تصاحب می‌کنند و اسکندریه و هیل‌تاپ را به دوران شکوه برمی‌گردانند.

شخصیت‌های کشته شده در فصل یازدهم

  • روی که توسط ریپرها کشته شد.
  • کول که توسط جنسن کشته شد.
  • فراست که طی شکنجه توسط پاپ کشته شد.
  • جنسن که توسط گابریل کشته شد.
  • دانکن که توسط ریپرهای کشته شد.
  • آلدن که توسط ریپرها کشته شد.
  • پاپ که توسط لیاه کشته شد.
  • کارور که توسط مگی کشته شد.
  • لیاه که توسط دریل کشته شد.
  • ایان که توسط توبی کارلسون کشته شد.
  • توبی کارلسون که توسط ارون کشته شد.
  • سباستین که توسط مردگان متحرک کشته شد.
  • لنس توسط کارول کشته شد.
  • جولز توسط مردگان متحرک کشته شد.
  • لوک که توسط مرده‌ای متحرک کشته شد.
  • روزیتا که توسط مرده‌ای متحرک کشته شد.
فصل هفتم سریال Fear The Walking Dead

فصل هفتم سریال Fear The Walking Dead

فصل هفتم سریال Fear The Walking Dead

تگزاس به زمین بایری تبدیل شده و استرند که رهبری گروهی در منطقه‌ای امن را در اختیار دارد، فردی به نام ویل را پیدا می‌کند. وی متوجه می‌شود که زنجیری که بر گردن اوست، متعلق به آلیشیا است و از ویل می‌خواهد که او را به مکانی که آن را پیدا کرده ببرد.

پس از رسیدن به محل، خبری از آلیشیا نیست و فقط متنی از او باقیمانده که روی آن پدر نوشته شده است. مورگان توسط جوسیا، برادر دوقلو جایزه بگیری که مورگان فصل پیشین کشت، تحت تعقیب است. استرند موفق به نجات جان جون و جان دوری پدر می‌شود و بعد از آن، تحت حمله افرادی قرار می‌گیرد که زامبی‌های آلوده به مواد رادیو اکتیویته را به سمت آن‌ها می‌فرستند.

مورگان، استرند را مسموم می‌کند که موجب مرگ او نمی‌شود. دوایت و شری موفق به یافتن مورگان می‌شوند و او را به گروهی به رهبری آلیشیا می‌برند. پس از این می‌بینیم که آلیشیا بعد از وقایع انتهایی فصل پیشین، چطور موفق به فرار از دست فرقه دیوانه شد. پس از اینکه آلیشیا می‌فهمد که استرند ویل را کشته، اعلان جنگ می‌کند.

سریال مردگان متحرک دریل دیکسون (The Walking Dead Daryl Dixon)

وقایع این سری از داستان مردگان متحرک پس از فصل یازدهم سریال جریان دارد. دریل بیدار می‌شود و خود را در فرانسه، محل اصلی شیوع ویروس می‌یابد. خاطره مشخصی از شیوه‌‌ای که سر از این کشور دراورده ندارد و می‌بایست برای بازگشت خودش به اسکندریه و دوستانش، تلاش کند. در این بین، یادآوری خاطرات و ارتباطات تازه‌ای که برقرار می‌کند این امر را برای وی دشوار می‌کند‌ و چالش‌های تازه‌ای پیش‌رویش قرار می‌دهد.

سریال مردگان متحرک: آنهایی که زنده مانده‌اند (The Ones Who Live)

وقایع این سری پس از فصل یازدهم سریال جریان دارد و روایت‌گر قصه ریمک گرایمز و معشوقش، میشون است. ریک پس از وقایع میانه فصل نهم، ناپدید شده و میشون هم از انتهای فصل دهم به دنبال او می‌گردد. در این سریال ارتش جمهوری مدنی که در اسپین‌آف World Beyond معرفی شدند، نقش مهمی ایفا می‌کنند.

امیدواریم از خلاصه داستان مردگان متحرک راضی باشید. لطفا نظرات خود را در بخش کامنت‌ها با ما به اشتراک بگذارید.

  • twitter
  • linkedin
  • linkedin
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

گَرد مرگ؛ داستان مردگان متحرک | داستان کامل سریال The Walking Dead
  • نام: واکینگ دد
  • دنیا: Others
  • محل تولد تیم:

    پسا آخرالزمان

  • سازنده: رابرت کرکمن
  • شکل های دیگر:
  • همکاران دست اول :
  • دشمنان دست اول:
  • Fear The Hunters No Way Out All Out War Part 1 Made To Suffer Something To Fear