نقد سریال The Walking Dead: Dead City

  • توسط محمدجواد محمدی
  • ۴ ماه قبل
  • ۴۹ بازدید
  • ۱
نقد سریال The Walking Dead: Dead City

در جهانی که فرنچایز «مردگان متحرک» (The Walking Dead) به یکی از طولانی‌ترین و پرشاخه‌ترین مجموعه‌های پسا آخرالزمانی تبدیل شده، حضور اسپین‌آف‌ها (Spinoff) دیگر نه‌تنها امری عجیب نیست، بلکه به‌نوعی هویت این مجموعه را ساخته است. بااین‌حال، در میان انبوه این شاخه‌ها و اسپین‌آف‌ها، تنها برخی از آن‌ها هستند که توانسته‌اند نقش تأثیرگذاری بر دنیای مردگان متحرک داشته باشند و به گسترش جهان داستانی کمک کنند. سریال «The Walking Dead: Dead City» یکی از همین تلاش‌هاست که با انتخابی جسورانه و با محوریت دو شخصیت محبوب اما پرتنش دنیای مردگان متحرک، کوشیده است جانی تازه به پیکر این جهان نیمه‌جان بدمد. با کافه کمیک همراه باشید تا به نقد سریال The Walking Dead: Dead City بپردازیم.

روایت داستانی: بازگشتی به ریشه‌های انسانی

داستان سریال The Walking Dead: Dead City، از جایی آغاز می‌شود که مگی (Maggie)، برای نجات فرزندش هرشل (Hershel)، مجبور می‌شود به‌سراغ کسی برود که گذشته‌ای خونین و دردناک با او دارد: نیگان (Negan)، همان مردی که سال‌ها پیش در یکی از تلخ‌ترین لحظات سریال اصلی، همسرش گلن را به‌طرز فاجعه‌باری به قتل رساند. او برای نجات پسرش تصمیم می‌گیرد که با نیگان متحد شود. اين انتخاب بسيار مهمی برای شیوه روایت داستان است؛ اتحاد دو دشمن دیرینه، نقطه‌ آغاز سفری پرتنش و خطرناک است که در شهر و محیطی متفاوت، یعنی منهتن متروکه و خالی از سکنه رخ می‌دهد.

نقد سریال The Walking Dead: Dead City

نقد سریال The Walking Dead: Dead City

تمرکز سریال بر کندوکاو در درونیات شخصیت‌ها را شاید بتوان از جمله نقاط قوت روایت داستان برشمرد. برخلاف سریال اصلی مردگان متحرک که در مقاطعی بیش از حد به گسترش جغرافیایی و افزایش تعداد شخصیت‌ها تکیه می‌کرد، اسپین‌آف Dead City تلاش می‌کند که روایت خود را متمرکزتر کند و به‌جای افزایش بی‌دلیل تعداد شخصیت‌ها، بر شخصیت‌های موجود تمرکز بیشتری کند. تعامل میان مگی و نیگان، با تمام فراز و نشیب‌هایی که دارد، نه‌تنها ستون فقرات داستان را تشکیل می‌دهد، بلکه بستری ایده‌آل برای پرداختن به پرسش‌های اخلاقی و فلسفی داستان فراهم می‌آورد.

از سوی دیگر، ساختار اپیزودها به‌گونه‌ای طراحی شده که نسبت به آثار مشابه دنیای مردگان متحرک، ریتم کندتری دارد که ممکن است برای برخی از هواداران این سریال، کمی خسته‌کننده و کلافه‌کننده باشد. اما این کندی، به سریال و نویسندگان آن امکان می‌دهد تا در شخصیت‌پردازی عمیق‌تر شوند و به کمک طراحی لحظاتی که از سکوت، ارتباط چشمی و تردید میان شخصیت‌ها در سکانس‌های اکشن، تنش‌های درونی شخصیت‌ها به تصویر کشیده شود. این‌کار، توانسته شیوه روایت این اسپین‌آف را نسبت به دیگر آثار دنیای مردگان متحرک، متمایزتر کند.

داستان سریال The Walking Dead: Dead City

داستان سریال The Walking Dead: Dead City

فضاسازی و طراحی صحنه: شهری که خودش یک شخصیت است

ذکر این نکته در نقد سریال The Walking Dead: Dead City الزامی است که انتقال لوکیشن اصلی از حومه‌های روستایی جورجیا به کلان‌شهری پوسیده همچون نیویورک (و به‌ویژه منهتن) تصمیمی هوشمندانه و حیاتی است که توسط سازندگان گرفته شد و توانست نقش مثبتی در احیای تنش‌های محیطی سریال ایفا کند و بر کنش و واکنش شخصیت‌های سریال تأثیر بگذارد. منهتن اینجا دیگر آن مرکز اقتصادی و فرهنگی نیست که در خاطره‌ جمعی همگان وجود دارد؛ بلکه جزیره‌ای منزوی است که پل‌ها و دسترسی‌های آن نابود یا تسخیر شده‌اند و مردگان متحرک در سراسر آن در حال پرسه‌زنی هستند.

تصویری که از شهر ساخته شده است در انتقال تعلیق و ابهام روایت نقش قابل‌توجهی ایفا می‌کنند. آسمان‌خراش‌های نیمه فروریخته، تونل‌های تاریک، فروشگاه‌های متروکه و سقف‌هایی که زامبی‌ها از آن سقوط می‌کنند، احساس حبس، تنهایی و تهدید دائمی را به مخاطبان منتقل می‌کند. در واقع، این منهتن جدید خود مانند یک شخصیت اصلی در داستان عمل می‌کند: بی‌رحم، غم‌زده، و پر از رمز و راز. این فضاسازی، به‌ویژه در ژانر وحشت و بقا، اهمیت فراوان دارد و سازندگان به‌خوبی توانستند از این پتانسیل بهره برده‌اند.

رویارویی دو جهان اخلاقی

بدون تردید، یکی از نقاط ثقل Dead City، پرداخت عمیق شخصیت‌ها و توجه به شخصیت‌پردازی عمیق است. مگی، در عین شجاعت و مصمم بودن، انسانی است شکسته، خسته و گرفتار در تضادهای درونی. لورن کوهن (Lauren Cohan) توانسته این لایه‌های پیچیده از احساسات متناقض شامل نفرت، اضطراب، عذاب وجدان، امید را با نگاهی نافذ و یک اجرا بازی‌ مینیمال و ساده به تصویر بکشد و به‌خوبی از پس ایفای نقش خود برآمده است.

در ادامه بررسی شخصیت‌پردازی در نقد سریال The Walking Dead: Dead City به سراغ شخصیت نیگان می‌رویم. باید گفت که در مقابل مگی، شخصیت نگان که روزی نمادی از خشونت افسارگسیخته و بی‌رحمی در دنیای Walking Dead بود، اکنون در موقعیتی انسانی‌تر ظاهر می‌شود و به عمق شخصیت او بیشتر می‌رویم و روان او را بیشتر می‌کاویم.

جفری دین مورگان (Jeffrey Dean Morgan) با بهره‌گیری از لحن آرام اما تهدیدآمیز و چهره‌ای که بین خنده‌های نیم‌بند و نگاه‌های شرمگین و پر از عذاب وجدان نوسان دارد، نشان می‌دهد که نیگان دیگر آن فرد مطلقاً شروری که در ذهن طرفداران نقش بسته بود، نیست. بلکه مردی است در تلاش برای جبران گذشته تاریک خود، حتی اگر بداند که هرگز بخشیده نخواهد شد.

رابطه میان این دو، بیشتر از این‌که صرفاً یک همکاری از سر اجبار باشد، نوعی جدال اخلاقی و فلسفی دائمی است. تضاد و تناقضی که هر لحظه ممکن است به انفجار برسد، اما در بسیاری مواقع، در سکوت، مکث و نگاه‌های معنادار بیان می‌شود.

شخصیت‌پردازی در The Walking Dead: Dead City

شخصیت‌پردازی در The Walking Dead: Dead City

فرصت‌های تلف شده برای شخصیت‌های فرعی

در کنار شخصیت‌های اصلی، سریال تلاش کرده تا با معرفی کاراکترهایی همچون کروت (Croat)، جنتلمن (Gentleman) و برخی بازماندگان گروه‌های نیویورکی، چهره‌های تازه‌ای را وارد داستان سریال کند. اگرچه برخی از این شخصیت‌ها ایده‌های جالب در شخصیت‌پردازی و ویژگی‌های منحصربه‌فرد دارند، اما اکثرا دارای پرداخت سطحی هستند و فرصت‌ها و پتانسیل‌ها موجود برای عمیق‌شدن در آن‌ها از بین می‌رود.

شخصیت کروت به‌عنوان آنتاگونیست اصلی، تهدیدآمیز و مرموز به‌نظر می‌رسد؛ اما پیچیدگی روانی و انگیزشی شرورهای کلاسیک فرنچایز را ندارد. در نتیجه، سطح تنش‌ها بیشتر وابسته به گذشته‌ میان مگی و نگان باقی می‌ماند تا حضور دشمن یا رقیب بیرونی.

نکته قابل ذکر، شیمی بی‌نظیر میان مورگان و کوهن است که توانسته سریال را نجات دهد. هر کدام از آن‌ها نه‌تنها ویژگی‌های شخصیت خود را می‌شناسد، بلکه درک عمیقی از رابطه‌ پیچیده‌ میان کاراکترهای مگی و نیگان دارند. بازی این دو بازیگر، چه در لحظات پرتنش و چه در دیالوگ‌های آرام، مملو از جزئیاتی است که مخاطب را وادار به تفکر، قضاوت و همدلی می‌کند.

به‌ویژه در صحنه‌هایی که هیچ دیالوگی ردوبدل نمی‌شود و تنها نگاه‌ها حرف می‌زنند، توانایی بازیگران در انتقال معنا به اوج می‌رسد. این مهارت، حاصل سال‌ها تجربه در ایفای این نقش‌هاست و از جمله عواملی است که Dead City را از دیگر اسپین‌آف‌های سطحی‌تر متمایز می‌سازد.

ریتم سریال به‌ویژه در اپیزودهای میانی فصل اول و دوم گاه با کندی آزاردهنده‌ای همراه است. سکانس‌هایی وجود دارند که به‌جای پیش‌بردن داستان، صرفاً به خلق فضا یا تکرار بی‌مورد تعارضات روانی شخصیت‌ها می‌پردازند. درعین‌حال، همین کندی در برخی موارد به خلق عمق و فرصت تأمل کمک کرده است.

تدوین و کارگردانی نیز عمدتاً در خدمت ایجاد تعلیق و فضای وهم‌آلود است، اما گاه با کش دادن بیش از حد برخی سکانس‌ها، تأثیری وارونه دارد. مخاطبی که انتظار پیشرفت سریع‌تری در داستان‌پردازی دارد، ممکن است در نیمه‌های فصل کمی دل‌سرد شود.

مضامین اخلاقی سریال The Walking Dead: Dead City

یکی از ارزش‌های پنهانی سریال، پرداختن به مضامینی نظیر بخشش، گناه، بقا، انتقام و امید است. آیا انسان‌ها می‌توانند تغییر کنند؟ آیا بخشش حقیقی برای آدم‌ها ممکن است؟ اگر پای نجات یک کودک در میان باشد، تا کجا باید از اصول اخلاقی خود عدول کنیم؟ سریال بدون آن‌که به این پرسش‌ها پاسخ قطعی بدهد، تنها به‌طرح آن‌ها در دل روایتی پسا آخرالزمانی بسنده می‌كند. این لایه‌های اخلاقی و فلسفی، آن را از صرف یک درام بقا یا اکشن زامبی محور فراتر می‌برد. اما باید حتما این نکته را در تکمیل نقد سریال The Walking Dead: Dead City اضافه کنم که ای‌کاش که پاسخ مناسبی هم برای این پرسش‌ها در نظر می‌گرفت.

سریال The Walking Dead: Dead City  در مجموع تلاش موفقی برای احیای یک دنیای خسته و فرسوده بود. سریالی که نه‌تنها به لطف بازی درخشان بازیگران اصلی‌اش توانست مخاطب را با خود همراه کند، بلکه به‌واسطه‌ فضاسازی خاص و محوریت‌های اخلاقی داستانش، توانست جذابیت بیشتری در روایت ایجاد کند. باوجود کاستی‌هایی همچون ریتم ناهماهنگ، پرداخت ناقص برخی کاراکترهای فرعی و پیچیدگی‌های سطحی و نه‌چندان طبیعی، این اسپین‌آف از معدود نمونه‌هایی است که ارزش دیدن را دارد و شخصاً آن را پیشنهاد می‌کنم.

اگر قرار بر این باشد که سریال ادامه پیدا کند (که طبق شواهد، سازندگان برنامه‌هایی برای آن در نظر دارند)، امیدوارم که در فصل‌های آتی با روایتی پویا و پخته‌تر، شخصیت‌پردازی گسترده‌تر و تهدیدهایی عمیق‌تر از زامبی‌ها مواجه شویم. Dead City با تمام ضعف‌ها و قوت‌هایش، حداقل می‌تواند برای طرفداران سرگرم‌کننده باشد.

قبلی «
بعدی »

1 دیدگاه در حال حاضر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *