بعد از مدتها سریال انمیشن M.O.D.O.K، شخصیتی از جهان مارول (Marvel)، پخش شد. برای نقد سریال M.O.D.O.K با کافه کمیک همراه باشید.
غیر از سریال انیمیشن Invincible که امسال پخش شد، طی چند سال اخیر تعداد سریالهای تولید شدهای که فرم انیمیشن دارند، نسبت به دیگر محتواهای تصویری بسیار کاهش یافته و رسما با قحطی چنین محتواهایی روبه رو هستیم. اما طی یک الی دو سال اخیر، شبکهی هلو (Hulu) قصد بر جبران این کمبود داشته و با ساخت و پخش سریالهایی مانند Solar Opposites تا حدودی به بهبود وضع موجود کمک کرده. نمونهای بارز از کمک سرانی شکبهی Hulu ساخت سریال M.O.D.O.K بوده.
شخصیتی منفی از جهان مارول که هیچوقت بهصورت مستقل محتوای تصویری خود را دریافت نکرده بود و کمتر کسی به آن میپرداخت. به بیانی دیگر او صرفا یکی از شرورهای (Villain) مارول بوده و در برخی از سریالهای قدیمیاش، حضور کوتاهی داشته. اما امسال سال M.O.D.O.K هست و شانس به این کاراکتر بامزه رو کرده. در ادامه قصد داریم تا بهصورت مختصر و مفید سریال M.O.D.O.K را بررسی کنیم و در پایان با یکدیگر نتیجهگیری کنیم که آیا M.O.D.O.K ارزش وقت گذاشتن دارد یا خیر.
احتمال میدهم زمانی که تیتر مطلب را مشاهده کردید، چرایی چنین نامی ذهنتان را به خود درگیر کرد. چرا برای توصیف یکی از ویلنها مارول از لغت «پدر» استفاده کردم؟ یکی از مهمترین بحثهای این سریال و نکات جذاباش دقیقا همین مسئلهی پدر بودن و خانوادهی M.O.D.O.K هست که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
نقد سریال M.O.D.O.K داستان آن را لو میدهد
سریال M.O.D.O.K بهصورت کلی سریال خوبیست. سرگرم کننده و بامزه؛ با محوریت شرورهای جهان مارول. این سریال دقیقا همان هدفی را دنبال میکند که برایش ساخته و پرداخته شده و قصد هیچگونه صحبت خاصی را ندارد. سریال داستان یک دانشمند نسبتا فراانسانی را روایت میکند که به دنبال پس گرفتن شرکت خود است؛ شرکتی که بهصورت اشتباه و بهخاطر غرور خود از دستاش داد. دو نکته درباره سریال وجود دارد که آن را به مراتب بامزهتر میکند. نکتهی اول بحث خانوادهی موداک هست؛ خانوادهای که میشود آن را از هم پاشیده دانست و همین از هم پاشیدگی و ارتباط موداک با همسر و دو فرزند خود است که اثر را مفرح میکند.
ترکیب شدن دو فضای خانواده و محل کار موداک در سریال و تضاد بین این دو شخصیت که داستان در آن گیر میافتد، یادآور دستهی سریالهای سیتکام (Sitcom) قدیمیست و این حس خوش آیندی را به مخاطب هدیه میدهد. از طرفی موداک رقابتی با همکار خود در محل کار را پیگیری میکند و از طرفی درگیر طلاق از همسر خود میشود. اما در بین این تضاد و کشمکش داستانی، شخصیت پردازی موداک هست که اثر را جذابتر میکند. جاه طلبی و غرور همراه با حماقتاش در هر شرایطی بامزهست و شنیدن دیالوگ «چطور جرئت می کنی» (How dare you) به هیچ عنوان تکراری نمیشود. یکی از نکاتی که سریال M.O.D.O.K را میتواند ماندگار کند استفاده از دیالوگها و جملاتیست که در ذهن مخاطب به راحتی جای میگیرد.
موداک را میتوانیم یک پدر مسئولیت ناپذیر بدانیم، چراکه به خواستههای فرزندان خود و همچنین همسر خود به هیچ عنوان توجه نمیکند و فقط ذهناش را معطوف اهداف مثلا شیطانی خود میکند. ممکن است الان برایتان سوال شود که چرا تیتر بررسی را «پدری مسئول» انتخاب کردهام؛ دلیل اینکار را خود سریال برایتان به ارمغان میآورد؛ پیشرفت شخصیتی موداک تنها دلیل این متن هست و من با اغماض و نگاهی خوشبینانه، دوست داشتم تا چنین لقبی را به او بدهم.
بهنظر میرسد که بحث پرداختن به خانوادههای قهرمانان-شرورها کم کم جای خود را در آثار سریالی کمیک بوکی یافته و مشغول جایگیریست. اگر سریال Invincible را تماشا کرده باشید، منظور من را بهطور کامل متوجه میشوید. اما دومین نکتهی خوب سریال، بهعنوان اولین اثر کمیک بوکی استاپ موشن (Stop Motion) داستانهای کوتاهیست که در کنار یک داستان اصلی هر قسمت روایت میشود. برای مثال در یکی از قسمتها شاهد موداکی هستیم که میخواهد خود را در تاریخ جاودانه کند و قبل از مرگ خود، آن میراثی (Legacy) که میخواهد را با به قتل رساندن مرد آهنی (Iron Man) بگذارد.
سریال M.O.D.O.K کوتاه است، به طوری که هر قسمت آن ۲۴ دقیقه و به عقیدهی شخصی من کفایت میکند، زیرا همانطور که قبلتر گفتم هدفش سرگرم کردن و خنداندن هست و داستان عمیق و ویژهای را برایمان تدارک ندیده، اما با تمام اوصاف ریشههای کمیک بوکی خود را کاملا حفظ کرده؛ حتی میتوان گفت ارجاعی به فیلمهای جهان مارول نیز دارد. برای نمونه موداک رهبری و ریاست گروهی به نام AIM را بر عهده دارد که ایدهاش از آلدریچ کیلیان (Aldrich Killian) در Iron Man 3 گرفته شدهست.
علی رغم تمام تعریفها و تمجیدهایی که دربارهی سریال یادداشت کردهام، بهتر است قبل از پایان دادن به بررسی نکتهای دیگر را دربارهی سریال متذکر شوم و آن «خشونت نرم» سریال هست. نامی که انتخاب کردهام، دقیقا همانند خود سریال متناقضنما هست؛ سریال با اینکه با تکنیک استاپ موشن و درقالب انیمیشن ساخته شده، خشونت بیپروایی دارد که اگر در هر اثر دیگری بود، شاید این نام را برایش انتخاب نمیکردم. از صحنههای تکه تکه شدن دست و پا گرفته، تا قتلهای فجیع موداک که همهشان بهطور عجیبی بامزه هستند. درست مانند اینکه درحال بازی کردن با خمیرهای بازی هستند و پس از ساختن یک آدمک خمیری، دستش را جدا میکنید؛ همین حس در سراسر قتلهای سریال وجود دارد. پیشتر گفتم و مجددا نیز تکرار میکنم که سریال به ریشههای کمیک بوکی خود وابسته است و این خشونت حاضر در صحنه، نشانهی تایید این وابستگیست.
نتیجهگیری:
به شخصه سریال M.O.D.O.K را نه تنها یک سریال استاپ موشنی جذاب و بامزه میدانم، بلکه آن را پیشنهاد نیز میکنم، چراکه اولین اثر سریالی مارول در این سبک و با محوریت یک شرور است که به خودی خود اثر را جذابتر میکند. در کنار تمام این مسائل از صداپیشگی بهشدت دوست داشتنی پتن ازوالد (Patton Oswalt) در نقش موداک نمیشود گذشت. باید به این نکته اشاره کنم که تفاوتی نمیکند که آیا کمیک بوکهای شخصیت را خواندهاید یا خیر؛ آشنایی قبلی با شخصیت دارید یا برای اولین بار است که از حضورش آگاه میشوید، در هرصورت سریال ارزش یکبار وقت گذاشتن را به حتم دارد و از تماشای آن پشیمان نمیشوید.
امیدواریم از نقد سریال M.O.D.O.K لذت برده باشید و اگر سریال را تماشا نکردید، کار شما را در تصمیم گیری آسان کرده باشیم. حتما نظراتتان را دربارهی سریال و نقد با ما در میان بگذارید.
آخرین مقالات کمیک بوکی را در کافه کمیک بخوانید.