نسخهی مرد عنکبوتی کمیکهای مارول با پیتر پارکری که در فیلمها دیدهایم فرقهای زیادی دارد. بعضی از تفاوتها را شاید ندانید. با کافه کمیک همراه باشید تا با پیتر پارکر دنیای کمیک بیشتر آشنا شویم.
در تاریخ کمیکهای مارول مردان عنکبوتی زیادی آمده و رفتهاند، اما یک نام از بین آنها میان طرفداران جایگاه بهتر و بیشتری کسب کرد. پیتر پارکر چند سال است که پرچمدار لقب مرد عنکبوتی است و در طی سالیان اتفاقات بسیار عجیبی را در دنیای مارول پشت سر گذاشته است.
دنیای سینمایی مارول و چندین فیلم دیگر، تاکنون داستانهای زیادی از مرد عنکبوتی به عرصه نمایش گذاشتهاند. از داستان اصلی گرفته تا زد و خوردهایی که با شرورین مختلف از سر گذرانده است، تقریبا همه مردم این دنیا با نام مرد عنکبوتی آشنا هستند. با این حال کمیکهای مارول، چهرهی دیگری از پیتر پارکر را به نمایش میگذارد.
۱۰. گزش رادیواکتیو: شماره ۲
کی فکرش را میکرد که عنکبوت رادیواکتیوی که به مرد عنکبوتی قدرتهایش را بخشید، دیگر هرگز کسی را نمیگزد؟! البته این چیزی است که در فیلمها به تماشاگران نشان داده شده است؛ در کمیکها قضیه کاملا متفاوت است.
تنها چند دقیقه بعد از گزش پیتر، عنکبوت رادیواکتیو، سیندی مون (Cindy Moon) را هم میگزد. بله! همان سیندی مونی که بعدها به سیلک (Silk) بدل میشود. سیندی این تجربه عنکبوتی را البته به تنهایی از سر نگذراند و تحت تعلیم ازکیل سیمز (Ezekiel Sims) قرار گرفت.
۹. پارکر پولساز!
وقتی پیتر پارکر قدرتهایش را به دست آورد، اولین ایدهاش تبدیل شدن به مرد عنکبوتی محافظ محله نبود! بلکه او فهمید از قدرتهایش میتواند برای پول به جیب زدن استفاده کند. پس ایدهاش را برای یک برنامه تلویزیونی جذاب با یک تهیهکننده در میان گذاشت و تصمیم گرفت که از تواناییها و لباسش به عنوان راهی برای کسب درآمد استفاده کند. پس فکر کنم، پارکر همیشه هم خیلی از خودگذشته نبوده است!
۸. داستان های دانشگاه
برعکس پیتر پارکرهای فیلمها، در داستانهای کمیک در طول دبیرستان خبر خاصی نبوده است، تا وقتی که او به دانشگاه امپایر استیت میرود و اوضاع به طور کلی تغییر میکند. او حتی با مری جین (Mary Jane) و گوئن استیسی (Gwen Stacy) هم تا قبل از دانشگاه آشنا نشده بود و هیچوقت هم هری آزبورنی (Harry Osborn) نداشت که هوایش را داشته باشد.
این زندگی دانشجویی بود که برای پیتر دردسرساز شد. او مجبور بود از یک طرف بین دو دختر زیبایی که سر او دعوا میکردند و مبارزه با جرم در نیویورک از طرف دیگر تعادل برقرار کند. در حالی که پیتر در تمام طول دبیرستان مورد قلدری و زورگیری قرار میگرفت. بهنظرم این تغییر ناگهانی هم خوش شانسی بیشتر از نیش یک عنکبوت میخواهد! شما اینطور فکر نمیکنید؟
۷. یک قلدر دوست پیتر میشود
حالا که حرف قلدریهایی که پیتر تحمل کرد شد، خوب است اشارهای هم به فلش تامپسون (Flash Thompson) بکنیم. پسری که زندگی پیتر را به یک جهنم تمام عیار در طول دبیرستان تبدیل کرده بود. همین که پیتر قدرتهای عنکبوتیش را بدست آورد، تامپسون را سر جای خود نشاند.
هر چند هیچکدام تصور هم نمیکردند که بعدها، وقتی دوران قلدربازی تمام شود، قرار است دوستان خوبی برای هم از آب در بیایند. فلش و پیتر تا مدتها سربهسر هم میگذاشتند اما وقتی بزرگتر شدند نسبت به هم احترام متقابل کسب کردند و حتی فلش به این واقعیت که پیتر در همه جنبههای زندگی از او پیشی گرفته است، احترام زیادی قائل بود.
۶. رد کردن مری جین
در فیلم های اسپایدرمن یا همان مرد عنکبوتی شاهد این هستیم که مری جین مثل الهه یا نعمت الهی بر پیتر نازل شده و او بدون مری نمیتواند زندگی کند. در واقعیت یا همان کمیک، در کمال تعجب باید بگویم کاملا عکس این اتفاق میافتد.
مری جین دختری است که عمه می (Aunt May) اصرار داشت پیتر با او بماند اما مرد عنکبوتی خوابهای دیگری برای خود دیده بود. به همین دلیل دائم دست رد به سینه مری جین میزد. در نهایت عاشق هم میشوند و عاشقانه تا پایان عمر با هم زندگی میکنند!
۵. راز والدین پیتر پارکر
از لحظه حضور پیتر، همواره داستان مربوط به والدینش پشت پردهای از اسرار پنهان شده بود که بر مرموزیت شخصیت اضافه میکرد. در یکی از قسمتهای کمیک، طی یک مکاشفه شگفتآور متوجه میشویم که والدین پیتر، ریچارد و مری پارکر (Richard & Mary Parker)، تاریخچه ای از همکاری با سازمان سیا (CIA) داشتهاند. پس شاید عشقی که پیتر به خطر دارد، از والدینش به ارث رسیده است. هر چند این داستان خیلی به مذاق طرفداران خوش نیامد اما اینکه به پدر و مادر پیتر یک داستان ارزشمند دادند، قابل تقدیر است.
۴. ارتباط با رد اسکال
رد اسکال (Red Skull) دشمن خونین کاپیتان آمریکا را به خاطر دارید؟ یکی از ارتباطات عجیب اما جالبی که پدر و مادر پیتر را درگیر خود میکرد، ربط به رد اسکال داشته است. در یکی از بخشهای تاریخچه زندگی مرد عنکبوتی، معلوم میشود که مری و ریچارد پارکر در حالی که برای سازمان سیا کار میکردند، به عنوان جاسوس و مامور مخفی در یکی از مراکز مربوط به رد اسکال سوم، آلبرت مالیک (Albert Malik) فعالیت داشتند.
پدر و مادر پیتر در یک سقوط هواپیما که توسط فینیشر (The Finisher)، قاتل زیر نظر رد اسکال، برنامه ریزی شده بود جان باختند. در نهایت این رد اسکال بود که پدر و مادر اسپایدرمن را به قتل رسانده است.
۳. تغییرات ناجور!
عنکبوت رادیواکتیو فقط یک سری ویژگیهای جذاب و خاص برای پیتر به همراه نداشت بلکه به او این قدرت را داد تا به طور کامل به یک عنکبوت تبدیل شود. شاید گزش اصلی عنکبوت فقط کمی جهش را برایش به همراه داشت که خودش را بعد از مدتی نشان دهد، ولی در نهایت این جهش به نهایت تکامل خود دست پیدا کرد.
تا جایی که این تبدیل پیتر به قدری جهش پیدا میکند که او قادر به کنترلش نیست و مجبور میشود دست به دامن مردان ایکس شود. داشتن دست و پاهای عنکبوتی خیلی هم نمیتواند آسان باشد!
۲. کلونهای این دنیا
مولتیورس مارول دنیای مرد عنکبوتی را با تعداد بیشماری از مردان عنکبوتی به نمایش گذاشت. اما چیزی که هیچکس دوست نداشت، داستان مربوط به مرد عنکبوتی و کلونهای او میشود. در این داستان پیتر با کلونهایی از خودش روبرو میشود که با هدف نابودی او ساخته شدهاند. محبوبترین این کلونها، کین (Kaine) و بن رایلی (Ben Reilly) بودند. در حالی که بقیه آنها شامل اسپایدرساید (Spidercide)، اسپایدر اسکلتون (Spider-Skeleton) و… بودند که با پیتر میجنگیدند.
۱. قبول کردن انتخابات و اشتباههای خود
یکی از لحظات بزرگ برای پیتر که زندگیش را برای همیشه تغییر داد، پردهبرداری از چهره و هویت واقعیش بود. جنگ داخلی (Civil War) یکی از بهترین داستانهای تاریخ کمیکهای مارول است که اسپایدرمن هم در آن نقش خود را ایفا میکند.
او به وضوح در جبههی مرد آهنی (Iron Man) قرار میگیرد و حتی در یک گفت و گوی مطبوعاتی در واشنگتون برای رسمی کردن فعالیتهای ابرقهرمانی شرکت میکند. پیتر در همان گفت و گوی مطبوعاتی نقاب از چهره برداشته و به همه میگوید که پیتر پارکر همان مرد عنکبوتی است. این تاثیر بسزایی در روند زندگی عادی و یا حتی ابرقهرمانیش گذاشت. تا حدی که او مجبور شد برای پاک کردن این حقیقت با شیطان دنیای مارول یعنی مفیستو (Mephisto) معامله کند!
آخرین مقالات کمیک بوکی را در کافه کمیک بخوانید.
منبع: CBR