در طی تاریخ کمیک، سوپرمنهای زیادی به جای کلارک کنت شنل به تن کردهاند. برخی موفقیتهای گوناگونی به دست آوردند اما بعضی دیگر به معنای واقعی کلمه بد بودند! با کافه کمیک همراه باشید تا ده سوپرمن متفاوت را معرفی کنیم.
تا آنجا که اکثر قریب به اتفاق خوانندهها به یاد میآوردند، همیشه یک و تنها یک سوپرمن وجود داشته و آن هم کلارک کنت بوده است. با این حال بعد از مرگ سوپرمن و در سری «حکومت سوپرمن» (Reign of Superman) خوانندگان به خود آمدند و فهمیدند همیشه عدهای هستند که كه برای سوپرمن جديد شدن، تلاش كنند و این لقب وسوسهانگیز را از آن خود کنند.
همچنین در خطوط داستانی دنیاهای چندگانه و مولتیورس دی سی افراد زیادی قبای سوپرمن را به دوش کشیدهاند و ما به کرّات شاهد عملکردشان بودهایم. در این میان، سوالی که باقی میماند این است که آیا واقعا کسی میتواند جایگزین کلارک کنت شود؟ آیا این لقب با مرگ کلارک به گور فراموشی خواهد شتافت يا نه؟
10. بدتر از کلارک کنت: سایبورگ سوپرمن (Cyborg Superman)
در طول خط داستانی «حکومت سوپرمن»، به عنوان نتیجهای از مرگ سوپرمن، هنک هنشاو (Hank Henshaw) خودش را به قالب سوپرمن دوباره متولد شده در آورد. در حالی که در واقعیت، او دانشمندی دیوانه بود که از این فرصت استفاده کرده و ذهن خود را به یک بدن روباتی قویتر منتقل کرد.
او تنها میخواست با این کار به نام باقیمانده از مرد پولادین (Man of Steel) لطمه بزند و بخاطر کینهای که از او برای بهم زدن آزمایشهای فضایش به دل گرفته بود، به این ترتیب از سوپرمن انتقام گرفته باشد. او حتی کار را به جایی میکشاند که موشکی به متروپولیس بفرستد، اما مرد پولادین در لحظه آخر برای نجات و درست کردن اوضاع احیا شد.
9. بهتر از کلارک کنت: استیل (Steel)
جان هنری آیرونز (John Henry Irons) حتی قبل از پوشیدن شنل خود، ویژگیهای یک قهرمان را به نمایش گذاشت. او در هر فرصتی که برای انجام کار درست به دست میآورد، فداکار، متواضع و مصمم عمل میکرد و میتوان گفت کپی برابر اصل کلارک کنت بود.
با این حال، زمانی که سوپرمن کلارک کنت از دست رفت، آیرونز میخواست به مردی که در گذشته بارها زندگی او را نجات داده، ادای احترام کند. با این کار، استیل توانست میراثی را برای خود به ارمغان بیاورد که باعث شد به لیگ عدالت آمریکا راه یابد.
8. بدتر از کلارک کنت: ریشه کن (The Eradicator)
بین همه کسانی که در جریان «حکومت سوپرمن» سعی کردند پا در جا پای کلارک کنت بگذارند، ریشه کن افتضاحی به بار آورد که او را شاید از همه بدتر میکرد. او کاملا تمام چیزهایی که سوپرمن نبود، مجسم میکرد.
او به جای اینکه نمادی برای امید و الهامبخش جامعه باشد، درد و ترس را در دل همگان ایجاد کرد و اغلب تا کشتن جنایتکاران هم پیش میرفت. درست است که اکثر این سوپرمنهای جايگزين، در تبدیل شدن به «نماد امید» شکست خوردند، اما ریشه کن از اول هم نمیخواست امیدبخش باشد و حتی تلاشی در این راستا نکرد.
7. بهتر از کلارک کنت: هرنان گوئرا (Hernan Guerra)
این سوپرمن، به عنوان پسر ژنرال زاد (Zod) و لارا لور-وان (Lara Lor-Van) که از نظر ژنتیکی مهندسی شده است، به جای کال-ال (Kal-El) از یک کریپتون خود ویرانگر به زمین فرستاده میشود. او در یک خانواده سختکوش مکزیکی بزرگ و نام هرنان گوئرا بر او نهاده شد. او در این روند مهاجرت، دیدگاه تلخ و تاریک نسبت به انسانیت پیدا میکند.
اگرچه او همچنان به سوپرمن تبدیل میشود، اما در سری «لیگ عدالت: خدایان و هیولاها» (Justice League: Gods and Monsters) رویکرد خشونتآمیز او در مبارزه با جرم و جنایت، او را به نمادی از ترس و نه امید تبدیل میکند که، این نه تنها در شناخت عمومی از شخصیتش تاثیر مثبت ندارد، بلکه مخرب عمل کرده و شهروندان در کنار این سوپرمن و زیر سایهاش، حتی کمتر از قبل احساس امنیت میکنند.
خوشبختانه، در پایان فیلم، این سوپرمن میآموزد که ویژگیهایی را که برازندهی سوپرمن کلارک کنت بوده به کار گیرد و دیدگاه جهانیان را نسبت به خودش و لیگ عدالت تغییر دهد.
6. بدتر از کلارک کنت: زاد (Zod)
خیلی بد است که طرفداران نمیتوانستند در مورد پدر گوئرا، یعنی همان زاد، وقتی رنگهای قرمز و آبی را به تن میکرد، بگويند كه از سوپرمن بهتر است. افسوس که زاد به معنای واقعی کلمه یک سوپرمن «بدتر» بود. یعنی او رسماً و تا مغز استخوان بد بود.
«جی اس ای: پرونده های آزادی» (JSA: Liberty Files) در داستان کلاسیک سوپرمن پیچیدگی ایجاد کرد و البته خود سوپرمن را هم کمی پیچیده کرد. زمانی که زاد ۱۱ ساله توسط دانشمندان آمریکایی در طول جنگ جهانی دوم کشف و از منطقه فانتوم (Phantom Zone) آزاد میكنند، به او تعلیماتی میدهند و او در نقش ابرمرد یا همان سوپرمن بزرگ میشود.
او متوجه میشود که روسها فناوریهایی را برای از بین بردن او توسعه میدهند، که باعث میشود او دیوانه شود و همه کسانی را که سر راهش قرار میگیرد، بکشد. این سوپرمن به جای اینکه مانند کلارک کنت واقعی مدافع صلح و آرامش باشد، یک جنگ جدید را آغاز میکند.
5. بهتر از کلارک کنت: مارشن منهانتر (Martian Manhunter)
نکته جالب توجه و شاید مضحک این است در همان خط داستانی مورد شماره ۶ ، معلوم میشود که مارشن منهانتر نسخهی دیگری از سوپرمن است که نه تنها از زاد بلکه از کلارک کنت هم بهتر است. در اینجا، روسها او را کشف کردند و از آن به عنوان یک آزمایش استفاده کردند، به این امید که از آن به عنوان یک سلاح مخفی استفاده کنند.
آنها او را «Übermensch»، به معنای ابرانسان یا همان سوپرمن، مینامند. حتی در این نسخه داستانی، آدولف هیتلر هم سعی میکند که طرز فکر مریخی را به نفع خود تغییر دهد اما خفاش (نسخه این دنیای بتمن) به مارشن منهانتر کمک میکند تا حقیقت را ببیند. این سوپرمن به روسها پشت كرده، به متفقین میپیوندد و جنگ جهانی دوم را زودتر از موعد پایان میبخشد.
4. بدتر از کلارک کنت: ابرنابودگر (Superdoom)
در واقعیت جایگزینی که در اکشن کامیکس شماره ۱۲ (Action Comics) به تصویر کشیدهشدهاست، جایی که کلارک کنت تنها یک انسان معمولی است، او به تولید یک آزمایش فکری کمک کرد که سوپرمن این جهان را با استفاده از ورودیهای جامعه ایجاد میکند.
مشکل این است که جامعه بیشتر یک ضدقهرمان بیرحم را انتخاب کرد. سوپردوم وارد میشود و به سرعت دست از نجات دادن شهروندان برداشته و شروع به از بین بردن دنیا میکند و بعد هم به بقیه جهانها میرود تا آنها را نیز به نابودی بکشاند. سوپرمن دنیای New 52 و واندررها (Wanderers) یک بار و برای همیشه به سوپردوم پایان بخشیدند.
3. بهتر از کلارک کنت: کالوین الیس (Calvin Ellis)
کمیک شماره هفت بحران نهایی (Final Crisis) یک سوپرمن جدید مولتیورسی به نام کالوین الیس یا با نام کریپتونیش یعنی کال ال (Kalel) معرفی کرد. پیشینه او کاملاً شبیه داستان کلارک کنت است، به جز این که الیس به صورت نیمه وقت به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا کار میکند.
همانطور که گرنت موریسون (Grant Morrison) یک بار توضیح داد، او الیس را به عنوان ادای احترام به باراک اوباما پس از شنیدن شوخی چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده در مورد تولدش در کریپتون ایجاد کرد.
اما فکر نکنید ساختن یک سوپرمن سیاه پوست یک شوخی یا حتی حقهی پوپولیستی است. نه! باید دانست که با سیاهپوست کردن سوپرمن، او را به سوپرمنی متفاوت با جهانبینی وسیعتری تبدیل میکند که میتواند مسائل جوامع شهری را حل کند.
2. بدتر از کلارک کنت: هاروی دنت (Harvey Dent)
بله درست خواندید، هاروی دنت، شوالیهی سفید گاتهام که تبدیل به جنایتکار دوچهره (Two Face) شد، در یک بازه زمانی وظیفه جنایتگرانهاش را در قالب سوپرمن یا ابرمرد اجرا کرد.
هاروی دنت در زمین شماره ۹ در سری کمیکهای تانجنت (Tangent Comics)، هنگامی که بدون هیچ آسیبی از بلندترین ساختمان جهان به پایین سقوط کرد، متوجه شد که دارای قدرت تلهکینزی که قدرت جابهجایی اجسام با ذهن و تله پاتی است.
او در ابتدا با ابرشرورها مبارزه میکرد، اما هر چه قویتر میشد، بیشتر تحت تاثير اين قدرت ديوانهوار عمل میكرد؛ تا اینکه در نهایت به دیکتاتوری تبدیل شد که خواستار حکومت بر کره زمین بود. در آخر سوپرمن دنیای جدید آمد و این ابرمرد را پایان داد.
1.بهتر از کلارک کنت: بروس وین (Bruce Wayne)
در خط داستانی «سوپرمن: تیرهای سریع» (The Superman: Speeding Bullets) در سری داستانهای «چه میشد اگر؟» داستانی از اینکه چه اتفاقی میافتد اگر کال ال در كودكي به جای مزرعه کنت، در عمارت وین فرود بیاید و از تماشای قتل والدین خواندهاش به اندازه کافی آسیب ببیند که نه تنها قدرتهای خود را کشف کند، بلکه به بتمن تبدیل شود.
بنابراین از نظر فنی، او هنوز کال-ال است، اما از نظر نحوه بزرگ شدن، بروس وین با قدرتهای سوپرمن است. در پایان داستان، او تصمیم میگیرد تا بجای نمادی از ترس، با تبدیل شدن به سوپرمن به نماد امید تبدیل شود. با این حال قطعاً چیزی ترسناکتر از دیدن پرواز و پرسه زدن یک خفاش غولپیکر با قدرت دید در شب، به دور شهر نیست.
منبع: CBR
پس بلک آدام