گاهی اوقات ابرقهرمانان و داستانهایشان، ما را خسته میکنند و ما به دنبال داستانی متفاوت میگردیم که از کلیشهها فاصله بگیرد. با کافه کمیک همراه باشید تا به معرفی کمیکهای فیبلز (Fables) بپردازیم.
کمپانی ورتیگو (Vertigo)، مهمترین زیرمجموعه دی سی (DC) است که کمیکهایی با حال و هوای بزرگسالانهتری نسبت به مارول (Marvel) و مجموعه اصلی دی سی دارد که باعث میشود آثارش متفاوت باشند. سری کمیکهایی مثل سندمن (Sandman) و وی فور وندتا (V for Vendetta) که از شاهکارهای دنیای کمیک هستند، توسط این کمپانی منتشر شدند. یکی دیگر از کمیکهای ورتیگو، فیبلز (Fables) یا به فارسی «افسانهها» است که اگرچه خیلیها با آن آشنا نیستند، اما هواداران مخصوص خود را دارد.
خلقت و اطلاعات اولیه کمیک Fables
فیبلز را میتوان به نوعی یک کراساور بین شخصیتهای افسانهای قلمداد کرد. داستان کلی درباره گروهی از اشخاص افسانهای است که پس از حملهی موجودی به نام متخاصم (Adversary) از دنیای افسانهای خود به دنیای انسانها پناه میآورند و جامعهای مخفی با نام فیبلتاون (Fabletown) تشکیل میدهند.
خالق دنیای فیبلز و نویسنده تمامی جلدهای این مجموعه بیل ویلینگهام (Bill Willingham) است. با در نظر گرفتن اینکه او در این مجموعه دنیایی منسجم ارائه داده که در آن شاهزادهها و پرنسسهای افسانهای مثل سفیدبرفی (Snow White) و راپونزل (Rapunzel) قرار است شخصیتهای یک داستان ماجراجویی، جنایی و کمی اکشن باشند، باید قبول کرد که او کار بزرگی کرده.
در واقع این مجموعه شخصیتهای متعددی از افسانهها و قصههای محلی را به تصویر میکشد که خود را افسانه یا Fable مینامند. یکی از نکات قوت کمیک، حال و هوای اصلی داستان است که با خواندن چند صفحه میتوانید متوجه جذابیت آن بشوید. همچنین شخصیت بیگبی گرگ (Bigby Wolf) هم که شخصیت اصلی داستان محسوب میشود، انتخاب درستی به عنوان یک کارآگاه است.
دیگر شخصیتها نظیر دیو و دلبر (Beauty and the Beast) و البته سفیدبرفی که شهردار فیبلتاون به حساب میآید، جذاب به نظر میرسند. کاری که ویلینگهام در ۱۵۳ جلد کرده واقعا قابل تحسین است. طولانی بودن داستان که شامل ۵۴ آرک میشود، شاید نقطه ضعف بزرگی باشد و باعث شود که مخاطبان جدید حوصلهی خواندن کل داستان را نداشته باشند و حتی از خواندنش منصرف شود، اما در کل هواداران این مجموعه دوست داشتند که این سری کمیک در ۲۰۱۵ به پایان نرسد و بیشتر از ۱۳ سال در حال انتشار باشد.
بخشی از داستان توسط کمپانی DC Black Label منتشر شد، این اتفاق زمانی افتاد که ورتیگو منحل شده و جایش را به این کمپانی داده بود. فیبلز از ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۵ و به صورت ماهانه منتشر میشد. این داستان تلفیقی از ژانر جنایی، ماجراجویی، اکشن و فانتزی محسوب میشود. این موضوع باعث میشود که این اثر ویلینگهام شبیه به سری The Walking Dead از ایمیج کامیکس (Image Comics) به قلم رابرت کرکمن (Robert Kirkman) باشد.
با اینکه فضای داستان این دو کمیک کاملا متفاوت است، اما هر دو بسیار طولانی هستند و از طرفی، کرکمن در The Walking Dead توانست مفهوم انسانیت را در یک کمیک که تلفیقی از ژانر آخرالزمانی و وحشت بود به تصویر بکشد. در آن سمت هم ویلینگهام در Fables چندین ژانر را با هم تلفیق کرده و در نتیجهی کارش یک اثر ادبی را با تم داستانی جذاب تحویل به مخاطبانی داده که این کمیک را شاهکار میدانند.
بر خلاف بخش نویسندگی که در تمام جلدها شاهد قلم زیبای ویلینگهام بودیم، Fables در بخش طراحی هنرمندان زیادی را پشت سر گذاشته که مهمترینهای آن استیو لیالوها (Steve Leialoha) و لان مدینا (Lan Medina) بودند. طراحی کاورهای Fables را در هر ۱۵۳ جلد، جیمز جین (James Jean) برعهده داشته که کار خود را فوقالعاده انجام داده، فیبلز یکی از بهترین مجموعه جلدها را در بین همهی کمیکها دارد.
معرفی شرور اصلی و ۱۰ مورد از شخصیتهای مهم فیبلز
همانطور که گفته شد شخصیتهای زیادی از افسانهها و قصههای محلی در Fables حضور دارند. در این بخش به ۱۰ تا از مهمترینهای آنها و شرور اصلی داستان اشاره و هرکدام را به صورت جداگانه معرفی میکنیم.
متخاصم (Adversary)
هر داستان خوبی، یک ابرشرور (Supervillain) فوقالعاده دارد. این نکته در مورد Fables هم درست است. شخصیت شرور فیبلز Adversary یا به فارسی «متخاصم» است. اگرچه حضور او در این کمیک نسبت به ابرشرورهای داستانهای دیگر کم است، اما او دلیل وجود این داستان محسوب میشود.
در واقع حملهی Adversary به دنیای اصلی Fables باعث شد که آنها به دنیای انسانها پناه بیاورند. این اتفاق چندین قرن پیش افتاد. در طول رویارویی Boy Blue با این شرور عظیمالجثه و زرهپوش مشخص شد که او یه عروسک خیمه شب بازی است و بعد هم مشخص شد که او خود ژپتو (Geppetto) است. او برای مدتی طولانی شرور اصلی داستان بود و بعدها آقای تاریک (Mister Dark) جایگزین او شد.
دیو و دلبر (Beauty and the Beast)
همانطور که در شماره اول این سری به آن اشاره میشود، در ابتدای داستان «دیو و دلبر» نزدیک به هزار سال است که در کنار هم زندگی میکنند. در فیبلتاون، هر دوی آنها شغل نسبتا کم درآمدی دارند اما میتوانند از پس مخارج خود برآیند. دیو وظیفهی نگهداری از ساختمانهای فیبلتاون را دارد و دلبر در یک کتاب فروشی کار میکند.
بله، این داستان همینقدر عجیب است. در یکی از داستانها، دیو که شغل جدیدی بدست آورده با یک جادوگر قدرتمند به نام Frau Totenkinder آشنا میشود. او موفق میشود که طلسمی که او را تبدیل به هیولا میکند را خنثی کند و از آن به بعد، او هر زمانی که بخواهد شکل خود را تغییر میدهد. البته مشخص نیست که آیا او در آن زمان آگاه بوده که خود Totenkinder طلسم را روی او اجرا کرده یا خیر!
بیگبی گرگ (Bigby Wolf)
شخصیت اصلی سری کمیک Fables بیگبی است. او در ابتدا یک گرگ حیلهگر بود که همانطور که احتمالا حدس زدهاید رابطهی خوبی با دیگر شخصیتهای فیبلز نداشت. او قابلیت تبدیل شدن به ظاهر یک انسان و ظاهر یک گرگ را دارد و تغییر شکل میدهد.
او پس از اینکه با Fables متحد شد، کارآگاه فیبلتاون بود. اولین حضور او به شماره ۱ سری فیبلز باز میگردد و غیر از این سری و اسپینآف های آن، بیگبی در یک کراساور با بتمن (Batman) هم حضور پیدا کرد که در ۶ جلد و با نام Batman vs. Bigby! A wolf in Gotham و توسط DC Black Label منتشر شد.
میتوان گفت که او کمی به شخصیت ولورین (Wolverine) در کمیکهای مارول شبیه است. او همچنین رابطهی خاصی با شخصیت سفیدبرفی دارد.
بوی بلو (Boy Blue)
بوی بلو یکی از شخصیتهای اصلی مجموعه Fables محسوب میشود و از همان ابتدا و شماره ۱ این سری در فیبلز حضور داشت. او به عنوان یک دستیار و کارمند اداری در فیبلتاون مشغول به کار است و وظیفه دارد که در اداره کردن این جامعه به سفیدبرفی کمک کند.
با این حال او گذشتهای خشونتآمیز دارد که در ادامهی داستان آشکار میشود. او یک نوازندهی حرفیهای شیپور است و از مهارتهای او میتوان به شعبدهبازی و هنرهای رزمی اشاره کرد. مثل دیگر شخصیتهای Fables، بوی بلو هم توسط بیل ویلینگهام، خالق این مجموعه خلق شده. او در گذشته و قبل از عضویت در فیبلتاون یکی از جنگجوهایی بود که در مقابل Adversary جنگید.
شاهزاده چارمینگ (Prince Charming)
اگرچه چارمینگ جذاب و خوشتیپ است، اما از نظر اخلاقی مشکلات زیادی دارد. همسران قبلی او سفیدبرفی، بریار رز (Briar Rose) و سیندرلا بودهاند. در اسپینآف سری فیبلز یعنی کمیک Jack of Fables مشخص شد که چارمینگ پدر یکی دیگر از اعضای FableTown یعنی جک هورنر (Jack Horner) است.
همانطور که گفته شد، چارمینگ مشکلات اخلاقی بسیاری دارد. برای مثال، او یکبار شهردار فیبلتاون شد و دیو و دلبر را به ترتیب به عنوان معاون شهردار و کلانتر انتخاب کرد، در نتیجه زمان زیادی را در کنار دلبر میگذراند. بعدها مشخص شد که هدف او از انتخاب این سمت برای دلبر نزدیک شدن به او بوده. خوشبختانه دلبر متوجه شد و جلوی چارمینگ را گرفت. مشخصا چارمینگ شخصیتی نیست که به اصول اخلاقی خاصی پایبند و متحد باشد.
سیندرلا (Cinderella)
بدون اغراق، سیندرلا یکی از مشهورترین شخصیتهای تخیلی در دنیای سرگرمی است و تقریبا همه او را به عنوان یک پرنسس خیالی و یک شخصیت دخترانه میشناسند. اما همسر سوم شاهزاده چارمینگ در کمیک Fables به عنوان یک پرنسس با شخصیتی لطیف شناخته نمیشود.
تمام شخصیتهای فیبلز نسبت به نسخه اصلی خود تغییراتی دارند که بخشی از آن به دلیل حضور در یک جامعه مخفی و تبعید شدن به دنیای انسانهاست. این موضوع دربارهی سیندرلا هم صدق میکند. او در ظاهر شخصیتی معمولی دارد. سیندرلا کفشفروشی است که توسط دوستان و همکارانش «سیندی» (Cindy) صدا میشود و مغازه ای با نام Glass Slipper را اداره میکند.
اما این فقط ظاهر ماجرا است. او به صورت مخفی جاسوس کلانترهای شهر است. در دورهای او به عنوان جاسوس برای بیگبی کار میکرد و پس از اینکه دیو کلانتر شد، سیندرلا برای او کار میکرد.
جک هورنر (Jack Horner)
جک هورنر یکی دیگر از شخصیتهایی است که توسط بیل ویلینگهام خلق شده و در Fables حضور دارد. اولین شخصیتی که در داستان حضور پیدا میکند هورنر است، یا بهتر است بگوییم داستان با او شروع میشود و پس از آن بیگبی، دیو و دلبر و سفیدبرفی به مخاطبان معرفی میشوند.
پس از حضور در شماره اول فیبلز او مدتی طولانی به عنوان یکی از شخصیتهای اصلی در ادامهی این سری حضور پیدا کرد. اما بعدها از داستان کنار گذاشته شد و به جای آن سری کمیک اختصاصی خود با نام Jack of Fables دریافت کرد.
در همین سری بود که مشخص شد شاهزاده چارمینگ پدر جک است. او در اکثر داستان به عنوان یک فرد نسبتا فریبکار شناخته میشود که همیشه به دنبال راهی آسان و سریع برای بدست آوردن پول است. سری Jack of Fables دارای ۵۰ شماره است که پیشنهاد میشود اگر به این شخصیت یا سری کمیک Fables علاقه دارید آن را بخوانید.
پینوکیو و ژپتو (Pinocchio and Geppetto)
یکی دیگر از اعضای فیبلتاون پینوکیو است. مثل دیگر اعضای Fables نسخه اصلی او متفاوت با نسخه خلق شده توسط ویلینگهام است. اما از دید خیلیها، همین تفاوت این داستان را جذاب میکند. مثل چندین شخصیت دیگر او در همان جلد اول از این سری طولانی وارد داستان شد.
این عروسک چوبی که تبدیل به یک پسر واقعی شد اولینبار توسط کارلو کلودی (Carlo Collodi)، نویسندهی ایتالیایی خلق شد و اولینبار در داستانهای او حضور پیدا کرد. در داستان فیبلز طلسمهای حفاظتی بسیاری برای او وجود دارد که میتوان این را یک ابرقدرت برای او دانست.
ژپتو ۳۹ جلد بعد از پینوکیو یعنی در شماره ۴۰ Fables به دنیای کمیک وارد شد. اما ما قبل از این با او آشنا شده بودیم. در واقع او همان Adversary است، شرور اصلی داستان! او یک شرور نسبتا موفق محسوب میشود. در سال ۲۰۰۹ میلادی، ژپتو یا همان Adversary توسط سایت IGN در رتبه ۹۱ برترین شخصیتهای شرور دنیای کمیک قرار گرفت.
رز سرخ (Rose Red)
رز سرخ هم یکی دیگر از شخصیتهای مهم داستان است. او پیش از این همسر جک هورنر، سندباد (Sinbad) و ریش آبی (Bluebeard) بوده. او خواهر سفید برفی محسوب میشود و برای سالها رفتارهای او مایه شرمساری خواهر شهردارش بوده.
زمانی که در کنار سفید برفی زندگی میکرد، توانست به ازدواج ناموفق او با شاهزاده چارمینگ پایان دهد. در اولین آرک داستانی Fables یعنی جلد ۱ تا ۵ به نظر میرسد که او کشته شده. اما این فقط یک حقه بود که توسط جک هورنر طراحی شده بود تا او را به پول برساند.
در پایان آرک دوم مشخص میشود که رز سرخ به بلوغ رسیده و میتواند یک رابطهی خوب با خواهرش برقرار کند. او یکی از شخصیتهای مطرح Fables است، با این حال سری اختصاصی خود را دریافت نکرده.
سفید برفی (Snow White)
سفید برفی هم مثل سیندرلا یکی دیگر از مشهورترین شخصیتهای تخیلی است که در Fables حضور دارد. همانطور که گفته شد، او در دنیای فیبلز شهردار فیبلتاون است و در کنار بیگبی گرگ یکی از شخصیتهای اصلی Fables محسوب میشود.
او همچنین اولین همسر شاهزاده چارمینگ به حساب میآید. این نسخه از سفید برفی که در کمیکهای ورتیگو شاهدش هستیم از شخصیت سفید برفی در دو داستان از براداران گریم (Brothers Grimm) یعنی Snow White and Rose-Red و Snow White and seven Dwarves اقتباس شده. او در یک کلبه کوچک به همراه خواهر دوقلوی کوچکتر خود یعنی رز سرخ بزرگ شده. علیرغم اینکه شاید بتوان او را شخصیت اصلی داستان پس از بیگبی دانست، او تابحال یک کمیک اختصاصی که یک اسپینآف از Fables باشد، برای خود دریافت نکرده.
سه موش کور (Three Blind Mice)
با اینکه سه موش کور شخصیتهای مطرحی در این سری کمیک نیستند، اما بسیاری بر این باورند که آنها یکی از بهترین شخصیتهای Fables هستند. لیلاند (Leland)، تادئوس (Thaddeus) و پرسکات (Prescott) اغلب ماجراجوییهای خود را دنبال میکنند.
اگرچه آنها از نظر قدرت رزمی و اکشن مانند شخصیتی مثل بیگبی نیستند، اما خود آنها به این موضوع واقف نیستند و این چیزی است که این سه شخصیت را جذاب میکند. آنها نیز مثل شخصیتهای دیگر از داستانهای فانتزی، افسانه و قصههای محلی اقتباس شدهاند. هر سهی آنها دم خود را از دست دادهاند، زیرا وقتی که داشتند برای Old King Cole غذا میدزدیدند تا او را نجات دهند، لو رفتند، دستگیر شدند و سپس دم آنها بریده شد.
داستان کمیک Fables چیست؟
همانطور که گفته شد، شخصیتهای افسانهای قصهی ما در یک جامعه مخفی با نام FableTown زندگی میکنند و به دلیل حملهی Adversary از دنیای خود به این دنیا پناه آوردهاند. این پسزمینهی اصلی داستان Fables است.
اعضا و شهروندان فیبلتاون، ساختمانی به نام وودلند لاکچری (Woodland Luxury) را به عنوان محل تجمع خود انتخاب کردهاند. این ساختمان در شهر نیویورک قرار دارد و محل رسیدگی به امور فیبلتاون و همچنین محل زندگی بسیاری از اعضای FableTown محسوب میشود. در قسمتی از ساختمان، پنت هاوس شهردار است و همچنین در پایینترین قسمت ساختمان، مکانی به نام چاه جادو (Witching Well) قرار دارد.
چاه جادو مکانی برای اعدام شهروندان فیبلتاون است. البته این اتفاق کم پیش میآید و فقط در صورت نیاز از حکم اعدام استفاده میشود.چاه جادو در واقع یک چاه با عمق بسیار زیاد است که کسی نمیداند پایانش کجاست. از آنجا که کشتن یکی از فیبلز کار آسانی نیست، این چاه به کار میآید.
گفته شد که کل سری Fables دارای ۱۵۳ جلد و ۵۴ آرک داستانی است. یعنی در این ۱۵۳ شماره، ۵۴ داستان مختلف در ادامه هم اتفاق میافتند. آرک اول با نام «افسانهها در تبعید» شروع داستان است. اگر از این آرک لذت بردید پیشنهاد میشود که ادامه کمیک را هم دنبال کنید.
هر آرک یک معما را شامل میشود و یک داستان جنایی را به تصویر میکشد. فضای داستان بسیار شبیه به کمیک کارآگاهی و جنایی Blacksad از کمپانی Dargaud است. ویلینگهام توانسته داستانی جنایی و جذاب را با شخصیتهای فانتزی به تصویر بکشد، کاری که در نوع خود فوقالعاده است. داستان جذاب یکی از نقاط قوت فیبلز است که در کنار دیگر ویژگیهای مثبت این کمیک، اثری به یاد ماندنی، جذاب و خارقالعاده خلق کرده که اگر به آن لقب «شاهکار» را بدهیم، اغراق نکردهایم.
۵ جلد برتر در سری Fables
فیبلز یکی از طولانیترین سری کمیکها در تاریخ این صنعت است. البته سریهایی مثل Detective Comics و Action Comics از دیسی و The Amazing Spider-Man از مارول هستند که از این سری بسیار طولانیتر هستند و حدودا ۱۰۰۰ جلد دارند، اما کم پیش میآید که یک سری خارج از دنیای دیسی و مارول در این حد طولانی باشد. در بین اینها، چندین جلد بودند که هواداران آنها را بسیار دوست داشتند و به موفقیت بیشتری رسیدند که آنها را معرفی خواهیم کرد.
Fables #16
کم پیش میآید که یک کتاب کمیک بتواند فقط در ۲۲ صفحه، دو داستان متفاوت را روایت کند و هر دو را به خوبی به تصویر بکشد. این کاری بود که بیل ویلینگهام در شماره ۱۶ سری Fables انجام داد. در یک سمت، داستان بیگبی و سفید برفی روایت میشد و در سمت دیگر داستان چارمینگ و ریش آبی. هر دو هم داستان جذابی داشتند و مخاطبان را سرگرم میکردند. همچنین اتفاقاتی که در این بین برای بیگبی و سفید برفی میافتاد ممکن بود باعث شود که دنیای فیبلز به طور کامل تغییر کند.
Fables #26
شماره ۲۶ سری Fables را میتوان یکی از اکشنترین و حتی خشنترین جلدهای این سری دانست. این شماره با نام The Battle of Fabletown آغازکنندهی جنگ بین فیبلتاون و Adversary یا در واقع همان ژپتو بود. هواداران این شماره را دوست داشتند و میتوان آن را یکی از بهترین جلدهای فیبلز دانست.
Fables #3
بخشی از آرک اول که باید به آن هم اشاره میشد، جلد ۳ از سری Fables است. با اینکه مارک باکینگهام (Mark Buckingham) طراح اکثر شمارههای سری فیبلز است، اما اولین و بهترین هنرمندی که طراحی این کمیکها را برعهده داشته، لان مدینا (Lan Medina) هست. کاری که او در این کمیک کرده، فوقالعاده بود.
همانطور که گفته شد در جلد ۱ تا ۵ Fables بیگبی معمایی را حل میکند که دربارهی قتل رز سرخ است. جلد ۳ Fables با نام حکایات خونین (Blood Tells) از بهترین جلدهای این سری است.
Fables #50
شماره ۵۰ فیبلز یکی از بهترین جلدها و از دید خیلی از هواداران بهترین جلد این سری است. باکینگهام به زیبایی طراحی این کمیک را انجام داده. از طرفی ویلینگهام هم مانند همهی جلدها یک اثر ادبی خلق میکند. این شماره که Happily Ever After نام دارد، از حال و هوای اصلی داستانهای جذاب Fables پیروی میکند و یک داستان مهیج به مخاطبان ارائه میدهد که خواندنش به تمامی هواداران کمیک توصیه میشود.
Fables #122/123
اکثر موفقیتهای فیبلز مربوط به ۱۰۰ شمارهی اول میشود. اما جلدهای ۱۲۲ و ۱۲۳ نقطهی قوت این سری بعد از ۱۰۰ جلد ابتدایی بودند. در این لیست قرار است که بهترین شمارهها را معرفی کنیم پس شاید انتظار نداشته باشید که دو جلد در کنار هم را ببینید.
اما این دو جلد کاملا به هم پیوستهاند و جلد ۱۲۳ ادامهی ۱۲۲ است. بدون اینکه در جلد ۱۲۲ یک پایان مشخص ببینیم. در واقع در پایان جلد ۱۲۲ شاهد این هستیم که این داستان از همان وسط بدون آنکه به هیچ جایی برسد به پایان رسیده و هواداران باید ماه بعد پیگیر داستان باشند. این جلد با طراحی هنرمند مهمان، جین ها (Gene Ha)، روایتگر یک فلشبک به گذشتهی بیگبی، شخصیت اصلی داستان است.
اقتباسها و حضور در عرصههای دیگر سرگرمی
کسانی که کمیکهای Fables را خواندهاند، همیشه دوست داشتند که شاهد یک اقتباس از این کمیک باشند. چه سینمایی، چه تلویزیونی و چه انیمیشنی. متاسفانه یا خوشبختانه، تابحال شاهد اقتباسی از این اثر در دنیای فیلم و سریالها نبودهایم. اما Fables با بازی The Wolf Among Us در صنعت بازیهای ویدیوئی حضور پیدا کرد.
این بازی توسط کمپانی Telltale Games و در قالب ۵ اپیزود در سالهای ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ منتشر شد. وقایع این بازی ۲۰ سال قبل از سری Fables است و پیش درآمدی بر این سری کمیک محسوب میشود. همچنین بازی The Wolf Among Us 2 هم قرار است در سال ۲۰۲۴ منتشر بشود.
1 دیدگاه در حال حاضر