بدون شک، آلن مور (Alan Moore) یکی از نویسندگانی است که بیشترین تاثیر را بر روی ورود فلسفه و ادبیات به کتابهای کمیک داشته. با کافه کمیک همراه باشید تا با این نویسنده و آثار او آشنا شویم.
بیوگرافی آلن مور
آلن مور یکی از بهترین نویسندههای تاریخ کمیک محسوب میشود و بخش زیادی از شاهکارهای دنیای کمیک متعلق به این نویسنده بریتانیایی است. آلن اوسوالد مور (Alan Oswald Moore) در سال ۱۹۵۳ و در نورثهمپتون (Northampton) انگلستان متولد شد. او در خانوادهای بسیار فقیر بهدنیا آمد. با اینحال، مور راه خود را پیدا کرد و به سراغ طراحی کمیک رفت که متوجه شد استعداد بالایی در نویسندگی دارد.
در اواخر دهه ۷۰ میلادی و در زمانی که به ۳۰ سالگی هم نرسیده بود، کار خود را با نوشتن در مجلات آغاز کرد. سپس داستانهای خود را در کمیک هفتگی بریتانیایی 2000 AD منتشر کرد و بعد از آن نیز وارد کمپانی دیسی شد که به سبب آثارش در آن کمپانی مشهور است.
او در سال ۱۹۸۶ نیز موفق شد نگهبانان (Watchmen) را منتشر کند که بهنظر خیلی از منتقدان برترین کمیک تاریخ است. همچنین یکی از بزرگترین خدمتهای مور به جامعهی کمیک، خلق شخصیت جان کنستانتین (John Constantine) است. مور در ژوئن ۱۹۸۵ و در شماره ۳۷ سری موفق سوامپ ثینگ (Swamp Thing) این شخصیت را خلق کرد.
مور در دوران نویسندگی خود برندهی جوایز متعددی از جمله چندین جایزه جک کربی (Jack Kirby) و جوایز Golden Eagle در سال ۱۹۸۶ برای سری سوامپ ثینگ شد.
برترین آثار آلن مور
اکثر آثار آلن مور، کمیکهایی فلسفی و حتی سیاسی هستند. مور را میتوان بزرگترین نویسندهی کمیکهای ژانر بزرگسالان و حتی تمام دنیای کتابهای مصور دانست. آثار زیر جزو بهترین کمیکهای آلن مور هستند.
۱۵- فیوچر شاکس (Future Shocks)
- ناشر: 2000 AD
کمیکهای هفتگی 2000 AD از کمیکهای نسبتا شناخته شده بین آثار مستقل است. داستانهای فیوچر شاکس آلن مور آثاری ۴ صفحهای و کوتاه هستند که مناسب نویسندگان جدید و تازهکار است. فقط هنر نویسندگی مور است که میتواند در همان چهار صفحه هم اثری باکیفیت خلق کند. با اینحال هرچقدر هم که این کمیکها به عنوان داستانهای چهار صفحهای خوب باشند، به پای شاهکارهایی مثل نگهبانان نمیرسند و فاصله زیادی تا رسیدن به کمیکهای شاهکار مور دارند.
۱۴- قتل کوچک (A Small Killing)
- ناشر: Dark Horse
قتل کوچک، داستانی از مدیر یک شرکت تبلیغاتی است. شخصیت اصلی داستان برای یک پروژه به زادگاهش باز میگردد تا با گذشتهی خودش روبرو شود. آلن مور و اسکار زراته (Oscar Zerate)، خالقان این اثر هستند. قتل کوچک، اثری کم اهمیت از آلن مور نیست. مور در این داستان دیدگاهش دربارهی فرهنگ دنیای اطراف خود را بیان میکند و آن را زیر سوال میبرد. این کمیک در سال ۱۹۹۱ و توسط کمپانی دارک هورس منتشر شد.
۱۳- کاپیتان بریتانیا (Captain Britain)
- ناشر: Marvel
در ابتدا بهنظر میرسد که کاپیتان بریتانیا نسخهای از کاپیتان آمریکا (Captain America) در جهانی موازی، یا یک کپی کم ارزش از او باشد. اما وقتی نام آلن مور را بر روی جلد یک اثر میبینید، باید مطمئن باشید که اثر مورد نظر، کار باارزشی است که کیفیت بالایی دارد و حتی شامل پیامهای فلسفی هم میشود. بهعلاوه، مور یک نویسندهی بریتانیایی بوده و طبیعی است که داستانی برای یک قهرمان ملی تخیلی زاده کشور خود، خلق کند.
کاپیتان بریتانیا را میتوان از معدود آثار مور در ژانر ابرقهرمانی و همینطور، اولین کمیک ابرقهرمانی او دانست. با وارد کردن Captain Britain به ماجراجوییهایی جدید و متفاوت، مور مسیر این سری را بهطور کامل عوض کرد. بدون شک Captain Britain از برترین آثار مور است.
داستان کاپیتان بریتانیای آلن مور، از هیجان انگیزترین حماسههای مارول است. علاوه بر آلن دیویس (Alan Davis) و دیو تورپ (Dave Thorp)، جیمی دلانو (Jamie Delano) که احتمالا او را با ران مشهورش در کمیکهای هلبلیزر (Hellblazer) میشناسید هم در این کمیک با مور همکاری کرده.
پیش از آلن مور هم کریس کلرمانت (Chris Claremont) که بهعنوان بهترین نویسندهی تاریخ مردان ایکس (X-Men) شناخته میشود، ران نسبتا کوتاهی در داستانهای این شخصیت داشته. با اینحال حتی این نویسندهی بزرگ هم نتوانست موفقیت چندانی کسب کند و آلن مور بود که این سری را به شهرت رساند.
۱۲- چکیدهی داستانهای اسپاون (Spawn Compendium)
- ناشر: Image
بدون شک میتوان گفت شخصیت اسپاون اگر بهترین نباشد، یکی از بهترین شخصیتهای کمیک خارج از جهان مارول و دیسی است. اگر این شخصیت در یکی از این دو کمپانی بود، بعید نبود که تا حالا شهرتش به ولورین (Wolverine) یا امثال این کاراکتر میرسید. حالا فرض کنید که غولهای نویسندگی صنعت کمیک مثل فرانک میلر (Frank Miller)، گرنت موریسون (Grant Morrison) و صدالبته تاد مک فارلین (Todd McFarlane) که خود نویسندهای افسانهای برای سری اسپاون محسوب میشود، با آلن مور همکاری کردند تا کمیکی برای این شخصیت خلق کنند. این کمیک سر و صدای زیادی به پا کرد و به موفقیت رسید.
البته مور و موریسون با یکدیگر مشکلات زیادی دارند. آلن مور، موریسون را به تقلید از روی آثارش متهم و عنوان کرده که موریسون در Invisibles از کمیک پرومتئا (Promethea) او دزدی ادبی کرده.
۱۱- برای مردی که همه چیز دارد (For the Man Who Has Everything)
- ناشر: DC
مور علاقهی چندانی به نوشتن داستانهای ابرقهرمانی ندارد. او حتی چندین بار گفته که از نوشتن کمیک Batman: The Killing Joke پشیمان است. به هرحال، در سال ۱۹۸۵ و در شماره ۱۱ کمیکهای سالانه سوپرمن، آلن مور یکی از بهترین داستانهای تاریخ کمیکهای سوپرمن (Superman) را به رشته تحریر درآورد.
در ابتدای داستان، واندروومن (Wonder Woman)، بتمن و رابین، به یکی از مقرهای سوپرمن میروند تا تولد او را تبریک بگویند و با تعجب میبینند که سوپرمن بدون تحرک و با یک گیاه که به بدون او چسبیده ایستاده است. قهرمانان داستان متوجه میشوند که این گیاه شفقت سیاه نام دارد و همه چیز زیر سر خبیثی به اسم مانگول (Mongul) است که رویای قدرت و فتح دنیا را دارد.
این گیاه از بدن تغذیه میکند و در مقابل، شخص رویاهای خود را در آن میبیند. سوپرمن هم خود و خانوادهاش را در سیارهی کریپتون میدید. به همین دلیل نام کمیک «برای مردی که همه چیز دارد» است.
شروع اسپویل. واندروومن با مانگول میجنگد و بتمن و جیسون تاد تلاش میکنند تا گیاه را از بدن او جدا کنند. بتمن موفق میشود اما گیاه به خود او میچسبد. بتمن در خیالاتش شبی را بهیاد میآورد که پدر و مادرش کشته شدند. با اینحال در رویای بتمن، توماس وین (Thomas Wayne) جلوی شلیک سارق را میگیرد و تیر او به خطا میرود. بروس سالها کنار خانوادهاش زندگی و در نهایت ازدواج کرد و بچهدار شد. در ادامه، رابین موفق شد که گیاه را از بدن بروس جدا کند. سوپرمن که بیدار شده بود و با مانگول در حال جنگ بود، نمیتوانست به راحتی او را شکست دهد. با اینحال رابین گیاه را روی مانگول انداخت و اینجا بود که این شرور شکست خورد. او در خیالات خود رویای فتح دنیا را میدید. پایان اسپویل.
همانطور که گفته شد، مور علاقهای به نوشتن داستانهای ابرقهرمانی ندارد. حتی در این اثر او که میتوان آن را یکی از تخیلیترین کمیکهای آلن مور دانست، رد پای واقعگرایی دیده میشود. کریپتون در رویاهای سوپرمن، بیشباهت به سیارهی زمین نیست، حتی شناورهایی که اهالی کریپتون استفاده میکنند مانند ماشینهای معمولی هستند.
ماموران پلیس، بیمارستانها و اجتماعات مردمی همگی بهطور واقعگرایانهای طراحی شدهاند. آلن مور در این اثر دو طرز تفکر در برابر مجرمان را بهتصویر میکشد. اولی، طرز تفکر خشنی است که جور-ال پدر سوپرمن دارد. جور-ال در این داستان بیشباهت به رورشاک (Rorschach) در واچمن نیست. او مثل رورشاک نگران فساد و مشکلات اجتماعی است و مور از همین فرصت استفاده میکند تا اشارهای به مشکلات مربوط به مواد مخدر و نژادپرستی کند. در مقابل جور-ال گروهی از پیروان جکس اور ایستادهاند که مخالف برخوردهای خشونت آمیز با مجرمان هستند.
۱۰- سوپرمن: چه اتفاقی برای مرد فردا افتاد؟ (Superman: Whatever Happened to The Man of tomorrow)
- ناشر: DC
کمیک «چه اتفاقی برای مرد فردا افتاد؟» روایتی از داستان مرگ سوپرمن است. سالها پیش از اینکه نیل گیمن (Neil Gaiman) داستانی با همین موضوع را برای بتمن بنویسد، آلن مور این داستان را نوشت. در کنار مور که خود از بزرگترین نویسندههای تاریخ کمیکبوک محسوب میشود، کرت سوان (Curt Swan) و جرج پرز (George Perez) فقید هم در نوشتار این داستان نقش داشتهاند.
بسیاری کرت سوان را برترین طراح کمیکهای سوپرمن میدانند و جرج پرز هم به دلیل آثارش برای واندروومن و تایتانها (Titans) و بهخصوص رویداد بحران در زمینهای بینهایت (Crisis on Infinite Earths) مشهور است. با وجود نامهای درخشانی که روی جلد این اثر دیده میشود، قطعا این کمیک از برترین آثار سوپرمن است. هرچند این اثر آنطور که خیلیها از آن تمجید میکنند و برترین کمیک سوپرمن میدانند، نیست.
شروع اسپویل. در داستان «چه اتفاقی برای مرد فردا افتاد؟»، لوییس لین (Lois Lane)، داستان مرگ سوپرمن را روایت میکند. سوپرمن در این داستان تقریبا با تمام دشمنانش مبارزه میکند و در پایان متوجه میشود که همه چیز زیر سر شخصیتی شرور به نام میکسیزپتلک (Mxyzptlk) است. او با کمک گروه لژیون قهرمانان موفق به شکست این شخصیت میشود و او را میکشد. اما در پایان عذاب وجدان میگیرد چون قانون خود را زیر پا گذاشته. سوپرمن وارد انبار کریپتونایت زرد میشود و خودکشی میکند تا برای همیشه ناپدید شود. پایان اسپویل.
یکی از نقاط قوت این داستان شخصیت متفاوتی از سوپرمن است که مور ارائه میدهد. سوپرمن که همیشه نماد قدرت و امید بوده، در این داستان کاملا متفاوت است. در یک پنل، سوپرمن را در حال گریه میبینیم و حتی در پایان داستان، لوییز لین سوپرمن را عملا فردی خودبزرگبین معرفی و مور او را به الماسی در میان سنگهای معمولی تشبیه میکند.
۹- ترانهی هیلو جونز (The Ballad of Halo Jones)
- ناشر: 2000 AD
کمیک Ballad of Halo Jones، شاهکار ناتمام آلن مور است. متاسفانه به دلیل اختلاف او با کمپانی ناشر، این اثر فقط تا داستان سوم ادامه پیدا کرد. برخی حتی این کمیک را در سطح V For Vendetta میدانند و شکی نیست که اگر ادامه پیدا میکرد، میتوانست شهرتی بسیار بیشتر پیدا کند. مور در این کمیک به خوبی داستان شخصیت اصلی یعنی هیلو جونز و ماجراجوییهای او در میان ستارهها و فضا را بهتصویر میکشد. ایان گیبسون (Ian Gibson)، نویسنده بریتانیایی هم در نوشتن این داستان با آلن مور همکاری کرده است.
۸- پرومتئا (Promethea)
- ناشر: DC
پرومتئا از داستانهای خاص مور محسوب میشود و مانند بسیاری از آثار او پر از شگفتیهای جادویی است. این کمیک داستان یک خدای مصری را روایت و ما را وارد ذهن نویسندهی نابغهی این اثر میکند. طراحیهای فوقالعاده جی. اچ. ویلیامز (J.H. Williams) هم از نقاط قوت این سری است. این شاهکار مور در ۳۲ شماره و در سال ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۵ توسط کمپانی وایلداستورم (Wild Storm) منتشر شد. در همان سال، دیسی این کمپانی را خرید و کمیکهای پرومتئا تحت عنوان دیسی و ورتیگو منتشر شدند.
۷- میراکل من (Miracleman)
- ناشر: Eclipse Comics
کمیک میراکل من یک سری طولانی و قدیمی است که در طول این سالها توسط نیل گیمن نوشته و توسط مارک باکینگهام طراحی شده است. طراحان بزرگی مثل دیو گیبونز (Dave Gibbons) و برایان بولند (Brian Bolland) که طراحان مشهور کمیکهای واچمن و جوک کشنده بودند در بعضی شمارههای آن همکاری کردهاند. همچنین نویسندههای بزرگی هم در نویسندگی با گیمن همکاری داشتهاند که بدون شک بزرگترین آنها، آلن مور است.
مور در سال ۱۹۸۰ داستانی زیبا و پراحساس خلق کرد که گیمن از آن تمجید بسیاری کرده و گفته که این سری پایه و اساس هر چیزی است که در دنیای کمیک خلق شده. سری میراکل من آلن مور، الهام بخش بسیاری از آثار گیمن به ویژه سندمن بوده و خود او نیز این موضوع را تایید کرده است.
با اینکه مور هیچگاه به داستانهای ابرقهرمانی علاقه نداشته، اما میراکل من هم یک کمیک ابرقهرمانی است. در سری میراکل من، ما با داستانهایی از خانواده میراکل من روبرو هستیم و شخصیتهایی مثل میراکل من، میراکل من جوان (Young Miracleman) و کید میراکلمن (Kid Miracleman) و ضدقهرمانی به نام دکتر گارگونزا (Doctor Gargunza) حضور دارند.
۶- انجمن نجیبزادگان غیرعادی (The League of Extraordinary Gentlemen)
- ناشر: Wildstorm/DC
ایدهی آلن مور برای کمیک انجمن نجیبزادگان غیرعادی، ایدهای است که تابحال مورد استفاده قرار نگرفته بود. مور در این اثر با کنار هم گذاشتن شخصیتهای ادبیات کلاسیک، اثری متفاوت و تکرارنشدنی در دنیای کمیک خلق کرد. این موضوع باعث میشود که این اثر مور، شباهت زیادی با کمیک افسانه (Fables) از بیل ویلینگهام پیدا کند. ۳ سال بعد از اینکه مور در Wildstorm انجمن نجیبزادگان غیرعادی را خلق کرد، ویلینگهام در ورتیگو، دیگر زیرمجموعه دیسی، گروهی شبیه به آنها را وارد دنیای کمیک کرد که فیبلز نام داشت.
تفاوت اصلی فیبلز با داستان مور، این بود که شخصیتهای فیبلز از داستانهای افسانهای مانند سفیدبرفی و پینوکیو گرفته شده بودند. برای آشنایی با دنیای فیبلز، این مقاله را بخوانید. شخصیتهای زیادی از دنیای کتابها در این کمیک مورد استفاده قرار گرفتند. حتی در سریهای بعد از داستان اصلی، اعضای انجمن نجیبزادگان غیرعادی، در زمان سفر کردند و شخصیتهای ادبیات معاصر هم وارد داستان شدند. با اینحال چندین شخصیت اصلی در این سری وجود دارند که در ادامه با آنها و داستانشان آشنا میشویم.
در ابتدا، مور میخواست از شخصیت جیمز باند استفاده کند. با اینحال نتوانست حق استفاده از این شخصیت را بدست آورد. پس شخصیتی با نام کمپیون باند را بهعنوان جد جیمز باند خلق کرد. داستان هم از جایی شروع میشود که مینا موری، رهبر گروه که در ادبیات کلاسیک شخصیتی از کتاب دراکولای برام استوکر است، با کمپیون باند دیدار میکند تا برای ماموریتی برای نجات کشور به مصر اعزام شود، زیرا کشور بریتانیا پس از مرگ شرلوک هلمز شرایط سختی را میگذراند.
همینجاست که مشخص میشود رییس MI5 که باند برای او کار میکند، مایکرفت هلمز، برادر شرلوک است. مینا در مصر با الن کواترمین (Allan Quatermain) دیدار میکند و به همراه او سوار زیردریایی کاپیتان نمو میشوند. کاپیتان نمو در ادبیات کلاسیک شخصیتی از کتاب بیست هزار فرسنگ زیردریا اثر ژول ورن (Jules Verne) مشهور است.
آنها وارد پاریس میشوند و با یک کارآگاه همکاری میکنند و در ماجراجوییهایشان به شخصیتهای دکتر جکیل و آقای هاید و گریفین برخورد میکنند. البته، این تنها باری نیست که شخصیت دکتر جکیل در دنیای کمیک استفاده شده. استن لی (Stan Lee)، خالق مشهور شخصیتهای مارول، در خلق شخصیت هالک (Hulk) از این شخصیت الهام گرفته. در واقع دکتر جکیل بهخاطر مصرف یک معجون، دچار بیماری دوشخصیتی شده و گاهی اوقات به موجودی غول پیکر و زشت به نام ادوارد هاید تبدیل میشود. این موضوع او را به شدت شبیه به هالک میکند. علاوه بر این شخصیتها، شخصیتهای بسیاری از ادبیات کلاسیک توسط آلن مور به کمیکهای انجمن نجیبزادگان غیرعادی وارد شدهاند.
آلن مور، کمیک The League of Extraordinary Gentlemen را به همراه کوین اونیل (Kevin Oneal) نوشته و اونیل در طراحی این کمیک نقش داشته. اونیل طراح مشهوری نیست اما طراحی بعضی کمیکهای مرد عنکبوتی (Spider-Man) و فانوس سبز (Green Lantern) را انجام داده. مور به دلیل تجربههای ناخوشایند و اختلافاتش با دیسی و مارول، کمپانی وایلداستورم (WildStorm) را برای انتشار اثرش انتخاب کرد.
با اینحال در همان زمان، دیسی وایلد استورم را خرید و این کمپانی به زیرمجموعهی DC تبدیل شد. اما از آنجایی که تفاوتی در قرارداد مور و ناشر اتفاق نیفتاد و حق اثر برای مور محفوظ بود، او در سال ۱۹۹۹ شروع به نوشتن این کمیک کرد و تا سال ۲۰۱۷ هم ادامه داد تا در آن زمان از دنیای کمیک خداحافظی کند. داستان اصلی و مشهور این گروه که از شاهکارهای کمیک محسوب میشود، شش جلد است و باقی داستانهای این گروه در سریهای دیگر منتشر شدهاند.
در سال ۲۰۰۳ یک فیلم با همین عنوان از روی این داستان اقتباس شد که نتوانست موفق باشد و اصلا به داستان وفادار نبود و تفاوتهای زیادی داشت. برای مثال، مور با هوشمندی در طول داستان از شخصیت شرلوک هلمز حرف میزند ولی در فیلم اصلا اینطور نیست. این فیلم در سایت IMDB نمرهی ۵/۸ را کسب کرده که کاملا ضعیف است.
۵- حماسه سوامپ ثینگ (The Saga of Swamp Thing)
- ناشر: DC
پیش از اینکه آلن مور با ران فوقالعادهاش هدایت این سری را در دست بگیرد، هیچکس فکر نمیکرد که شاید روزی سوامپ ثینگ به این سطح از موفقیت برسد. پیش از اینکه مور ران شگفت انگیزش را در داستانهای سوامپ ثینگ آغاز کند، فروش کمیکهای این شخصیت بسیار پایین بود، پس ویراستاران دیسی به این فکر افتادند تا آلن مور را نویسندهی کمیکهای این شخصیت بکنند و این تصمیم باعث خلق یکی از برترین کمیکهای تاریخ شد.
ران مور نهتنها فروش این سری را بالا برد، بلکه تبدیل به یکی از برترین رانهای نویسندگان کمیکبوکی در تمام دورانها شد. سوامپ ثینگ به همراه آثاری مثل Walking Dead از رابرت کرکمن، Sandman از نیل گیمن، From Hell از خود آلن مور و کمیکهای کنستانتین، سرآمد آثار ژانر وحشت محسوب میشود.
کمیکهای سوامپ ثینگ داستانهای شخصیتی به نام الک هالند (Alec Holland) را روایت میکردند که تبدیل به موجودی مانند یک هیولا شده. مور خاستگاه این شخصیت را عوض کرد. در واقع در داستانهای مور، سوامپ ثینگ گیاهانی بودند که به یک هیولا تبدیل شدند و خبری از الک هالند نبود. سوامپ ثینگ قدرت کنترل گیاهان را دارد و اکثر داستانهای این شخصیت حول محور محیط زیست میچرخد.
یکی از بزرگترین خدمات آلن مور به دنیای کمیک، خلق شخصیت جذاب جان کنستانتین بود که بعدها تبدیل به یکی از بزرگترین ضدقهرمانهای دنیای کمیک شد. این شخصیت در شماره ۳۷ سری The Saga of Swamp Thing به دست آلن مور خلق شد.
۴- بتمن: جوک کشنده (Batman: The Killing Joke)
- ناشر: DC
نوشتن داستانی دربارهی گذشته شخصیت جوکر (Joker) میتواند یکی از سختترین کارها برای نویسندگان باشد. یک اشتباه جزئی در پرداخت به این شخصیت میتواند کل داستان را زیر سوال ببرد. مور بار دیگر تواناییهایش را ثابت کرد و نه تنها داستانی قابل قبول برای خاستگاه و گذشتهی جوکر نوشت، بلکه یکی از بهترین کمیکهای تاریخ را خلق کرد. البته اینگونه صحبت کردن در رابطه با جوک کشنده، کمی اغراق آمیز است.
رمان گرافیکی The Killing Joke، اثری فاخر است که به خوبی به گذشته جوکر و مسئلهی «یک روز بد» میپردازد. اما اکثرا در رابطه با این اثر اغراقهای بسیاری صورت میگیرد تا جایی که آن را برترین کمیک تاریخ میدانند. اما بیایید اینطور بگوییم که جوک کشنده، یکی از بهترین آثاری است که در تاریخ کمیکهای DC و شخصیت بتمن منتشر شده.
از نکات مثبت این رمان گرافیکی، طراحیهای زیبای برایان بالند و در کنار آن داستاننویسی هوشمندانه آلن مور است. مور بهخوبی گذشتهی دردناک جوکر را روایت میکند، رنج و سختیهای او در گذشته را بهتصویر میکشد و قضیه «یک روز بد» را مطرح میکند. مور با هوشمندی مخاطب را غرق شخصیت دیوانه و مجنون جوکر میکند. در دیالوگی از جوکر میخوانیم:
«من نشون دادم که هیچ فرقی بین من و بقیه مردم وجود نداره. تنها چیزی که لازمه تا یک مرد عاقل به دیوانگی و جنون کشیده بشه یک روز بده. دنیا همینقدر از من فاصله داره. یک روز بد!»
مور در این دیالوگ قضیه یک روز بد را مطرح کرد که در فیلم جوکر ۲۰۱۹ هم از این ایده استفاده شدد. به تازگی هم یک سری کمیک جذاب با نام Batman-One Bad Day با استفاده از این ایده نوشته شده که در هر جلد از آن گذشتهی یکی از تبهکاران شهر گاتهام روایت میشود.
در این کمیک پنلی را میبینیم که شاید تعیین کنندهی مسئلهی مهمی در رابطه با شخصیت جوکر باشد. پیش از اینکه جوکر درون محفظهی مواد شیمیایی سقوط کند، آخرین تصویری که دید، تصویری از بتمن بود و در واقع میتوان گفت بتمن بود که باعث بهوجود آمدن جوکر و سقوط او به سمت آن مواد شیمیایی شده. بتمن برای جوکر خاص است و تنها کسی بوده که برای او اهمیت دارد. همانطور که در کمیک Batman The Dark Knight Returns دیدیم، پس از بازنشستگی بتمن، از جوکر هم خبری نبود و وقتی او بازگشت، جوکر هم دوباره فعالیتهای تبهکارانهاش را شروع کرد.
در پایان داستان، صحنهای میبینیم جوکر، لطیفهای برای بتمن میگوید و هردو در کنار هم دیوانهوار شروع به خنده میکنند. هواداران و منتقدان نظرات مختلفی در رابطه با این صحنهی مبهم دارند و نمیتوان به قطعیت منظور نویسنده را بیان کرد اما ممکن است منظور مور از خلق این صحنه، این بوده که همانطور که جوکر میگفته، بتمن هم به اندازهی او دیوانه است.
با این که جوک کشنده از محبوبترین و مشهورترین آثار کمیکبوکی محسوب میشود، اما خود آلن مور از نوشتن این داستان پشیمان است که احتمالا دلیل آن، اختلاف با کمپانی دیسی و نداشتن علاقه این نویسنده به کمیکبوکهای ژانر ابرقهرمانی است.
۳- از جهنم (From Hell)
- ناشر: Top Shelf Productions
جک قصاب نمادی بدون چهره از تمام ترسها، هیجانات و تعصبات روزانه ماست. یک روز زنها، یک روز یهودیها و تمام چیزهایی که ذهن ما تصمیم میگیرد با حذف آنها، دنیای خیالی خود را برتر کند. -آلن مور
نقل قولی که خواندید، تحلیل آلن مور در رابطه با قاتلی سریالی به نام جک قصاب (Jack the Ripper) از دوران ویکتوریایی انگلستان و سال ۱۸۸۸ است. دوره ویکتوریایی، دورهای در اوج انقلاب صنعتی و اوج امپراطوری بریتانیا بوده که از نام ملکه یعنی ملکه ویکتوریای ۱۸ ساله که در سال ۱۸۳۷ و جانشین جرج چهارم شد، گرفته شده. در این دوران، زنان بدترین شرایط را داشتند و از حقوق اولیه مانند حق رای و داشتن حقوق محروم بودند. در آن دوران، بخشهای غربی لندن در حال پیشرفت بودند اما در محلهای به نام وایت چپل، اوضاع هر روز از روز قبل بدتر میشد و اکثر مردم فقیر و بیخانمان بودند.
در این شرایط، قاتلی سریالی و بسیار خشن به نام جک قصاب، پنج دختر جوان را بهصورت وحشیانهای به قتل رساند و پلیس هیچ اطلاعاتی از او پیدا نکرد و فقط چندین نفر متهم شدند و تا امروز هویت این قاتل سریالی کشف نشده. چندین نویسندهی مختلف مثل استیون نایت (Steven Knight) نویسنده سریال پیکی بلایندرز (Peaky Blinders) با ایده گرفتن از این پرونده داستانهایی نوشتند تا نوبت به آلن مور و اندی کمپبل (Andy Campbell) رسید تا کمیکی در ده شماره و با نام From Hell بر اساس این پرونده جنایی بنویسند.
البته بعضی نقاط برای بالا بردن زیبایی، هیجان و درام داستان، از تخیلات مور در داستان استفاده شده که در پایان هر جلد توضیح داده میدهد که چه بخشهایی واقعی و چه بخشهایی تخیلی هستند.
همانطور که گفته شد، جک قصاب قاتلی بسیار خشن بوده و با توجه به اطلاعاتی که از مور داریم و اینکه اکثر کمیک های او بزرگسالانه هستند، قطعا مانعی برای بهتصویر کشیدن این خشونت بالا برای او نبوده. سطح خشونت تا حدی بالا بوده که حتی بعضی کشورها، فروش این اثر را ممنوع اعلام کرده بودند.
در سال ۲۰۰۱، یک اثر سینمایی از این کمیک اقتباس شد که موفق نبود و اصلا نتوانست به اندازه کمیکبوک From Hell ظاهر شود. با اینحال میتوانید اطلاعاتی در رابطه با این فیلم از این مقاله بدست آورید.
مور این اثر جذاب خود را به قربانیان جوان قتلهای جک قاتل، یعنی ماری، آنی، الیزابت، کاترین و مری جین تقدیم کرده.
۲- وی فور وندتا (V For Vendetta)
- ناشر: Vertigo/DC
زیر این ماسک یک ایده است و ایدهها ضد گلولهاند. -وی
باید اعتراف کرد که کمتر اثری توانسته به اندازهی وی فور وندتای آلن مور جذاب و پرشور باشد. خواندن این کمیک حتی پس از مطالعهی سه یا چهار جلد اندکی خستگی ایجاد نمیکند و شما را در قلم سحرآمیز مور و داستان جذاب شخصیت وی (V) غرق میکند. شخصیتی که از کنت مونت کریستو در ادبیات فرانسه الهام گرفته شده. داستان این کمیکبوک درمورد شخصیتی به نام وی است که در اردوگاههای لارکهیل زندانی بوده. اردوگاههایی که در آن، با بیرحمی تمام روی مردم معمولی آزمایش میکردند و شخصیت مرموز V که تا پایان داستان هم نام اصلی او را نمیفهمیم در اتاق شماره V (پنج یونانی) زندانی بوده.
همین مرموز بودن، مشخصه اصلی این شخصیت و نشان دهندهی تفاوت و نبوغ مور است. حالا «وی» پس از چهار سال بازگشته تا از کسانی که در آن اردوگاه کار میکردهاند انتقام بگیرد و انقلابی بر ضد حکومت دیکتاتوری حاکم بر کشور پایهریزی کند. حکومتی که آلن مور از همان صفحهی اول تا آخر داستان با نشانهها، دیالوگها و نوشتههای روی دیوارهای شهر، بهصورت هوشمندانهای شرایط آن را بهتصویر میکشد.
مور با نوشتن وی فور وندتا ادای احترامی به گای فاکس کرد. گای فاکس در روز پنجم نوامبر ۱۶۰۵ برای توطئه علیه حکومت دستگیر و درنهایت به همراه همدستانش اعدام شد. شخصیت وی با دیالوگ «بهیادآور، بهیادآور، پنجم نوامبر را»، مردم را به آشوب و حکومت ستیزی و در نهایت آنارشیسم دعوت میکند.
شاید تعجب کنید اما وی فور وندتا به همراه میراکل من اولین تلاش آلن مور برای نوشتن یک سری دنبالهدار بود که با همهی بیتجربگی مور، اثری فوقالعاده از آب درآمد. با اینحال طبق گفتهی او، کمی بی جربگی مور در زمینه سیاست در جلدهای اولیه اثر گذاشته. این موضوع به همراه طراحی ضعیف میتواند نقطه ضعف وی فور وندتا باشد. طراحی آن کمیک مانند بسیاری از کمیکبوکهای قدیمی آن دوران، چنگی به دل نمیزد. دیوید لوید (David Lloyd) بهعنوان طراح، کارش را بد انجام نداده، اما طراحی این شاهکار، چیزی است که بسیاری از هواداران به آن اعتراض دارند و شاید ضعف اصلی این داستان ۱۰ شمارهای باشد.
در جلد ۶ و ۷، مور یکی از مهمترین بخشهای داستان را بهتصویر میکشد تا شخصیت ایوی هموند، دختر جوانی که در طول داستان در کنار وی زندگی میکرد و تقریبا در کارهایش به او کمک میکرد به آزادی میرسد. شخصیت وی، او را در یک زندان خیالی قرار میدهد و تحت شکنجه ذهنی و روانی قرار میدهد تا اینکه او آزاد میشود. ایوی در این زندان یک انتخاب میکند. مرگ جسمش، یا مرگ اصول اخلاقی؛ او مرگ جسم را انتخاب میکند.
اینجا، نقطهای است که وی، او را از این زندان آزاد میکند و در ابتدا ایوی بسیار خشمگین و دیوانه، بر سر او فریاد میزند، سپس او متوجه طرز تفکر پشت این کار وی میشود. در واقع، وی با شکنجهی او میخواست او را آزاد و رها کند. ایوی یک بار نهایت جنون و سختی را به چشم خود دید و با مرگ خود مواجه شد. پس از آن، او دیگر مانند قبل نبود و در تفکر وی، او آزاد شده بود.
اسپویل پایانبندی کمیک وی فور وندتا: با اینکه بعضی هواداران، پایانبندی داستان V for Vendetta را به دلیل گنگ بودن، یک نقطه ضعف برای این سری ده شمارهای میدانند، اما این مشخصه اصلی این داستان است. مور با خالی گذاشتن پاسخها، نتیجهگیری را به مخاطب میسپارد. اما در رابطه با پایان داستان، هیچگونه ایرادی وجود ندارد. «وی» دین خود را به کشور ادا کرده، یک انقلاب را پایهریزی میکند و موفق هم میشود.
همانطور که او میگوید، هرج و مرج به دو صورت است. خراب کردن و ساختن. کار وی، خراب کردن و آشوب بوده و ایوی، به عنوان سازنده میراث او را ادامه میدهد. همانطور که در شماره ۱۰ مشخص شد، ایوی هم جوانی را برای ادامه دادن میراثش انتخاب کرد. وی میتواند هر شخصی باشد چون همانطور که خودش میگوید، زیر این نقاط گوشت و خون نیست. زیر این نقاب یک ایدهست و ایدهها ضدگلولهاند.
۱- نگهبانان (Watchmen)
- ناشر: DC
چه کسی مراقب نگهبانان است؟ (Who Watches Watchmen)
بالاخره میرسیم به واچمن. اثری که گل سرسبد کارنامهی مور محسوب میشود. واچمن به موفقیتی بالاتر از حد تصور خالقانش رسید و تبدیل به بهترین کمیک بوک تاریخ از دید هواداران شد. این کمیک داستانی فلسفی که میتوان برداشتهای مختلفی را از آن کرد را روایت میکند. مور از همان ابتدا، شخصیتهای مختلف داستان و فلسفههایشان را به ما معرفی میکند، تا در نهایت این فلسفهها را در مقابل هم قرار دهد.
در این داستان به شخصیت پردازی رورشاک، شخصیتی که نفرتی زیاد از تبهکاران دارد، توجه ویژهای میشود. در کنار این شخصیت، اعضای دیگری هم در گروه واچمن هستند. دکتر منهتن (Doctor Manhatten) شخصیتی خداگونه با دیدی متفاوت نسبت به دنیا و زمان. آزیمندیاس (Ozymandias) باهوشترین مرد روی زمین که میخواهد با قتل عام، جهان را از جنگ هستهای نجات دهد. در کنار آنها نایت اول (Night Owl) و سیلک اسپکتر (Silk Specter) در طول ۱۲ شمارهی داستان به خوبی پردازش میشوند.
یکی از نقاط قوت این شاهکار، دنیاسازی منحصر بهفرد آن است که آن را مدیون طراحیهای فوقالعاده دیو گیبونز هستیم. بدون طراحیهای گیبونز، بعید بود که مور بتواند چنین شاهکاری را با کمک طراح دیگری خلق کند. یکی از نکاتی که واچمن را نسبت به دیگر آثار مور برتر میکند، طراحیهای فوقالعادهی گیبونز است.
شروع اسپویل. داستان با مرگ کمدین، یکی از اعضای قدیمی واچمن آغاز میشود. مردی پوچگرا که حد و مرزی در زندگی ندارد. این قتل رورشاک را مشکوک میکند که کسی به دنبال کشتن نقابداران است. با رویدادهایی که در داستان رخ میدهد، شک رورشاک بیشتر هم میشود. آزیمندیاس مورد ترور نافرجام قرار میگیرد. دکتر منهتن از زمین به مریخ میرود.
در پایان مشخص میشود که همه چیز زیر سر آزیمندیاس بوده و او با قتل عامی در نیویورک، آمریکا و روسیه را متحد کرده تا از جنگ هستهای جلوگیری کنند. اینجاست که اعضای واچمن تصمیم میگیرند تا حقیقت را افشا نکنند تا صلح در جهان باقی بماند اما قطعا یکی از این شخصیتها موافق نیست و آن هم کسی نبوده جز رورشاک که بیشترین تنفر را نسبت به فساد و آدمکشی دارد. دکتر منهتن او را میکشد تا نتواند حقیقت را افشا کند و صلح جهانی از بین ببرد. رورشاک پیش از این اتفاقات دفترچه یادداشت خود را برای یک روزنامه فرستاده و آن روزنامه آن را منتشر خواهد کرد. پایان اسپویل.
همانطور که میدانید، کمیک واچمن اثری کاملا فلسفی است. مور در واچمن، آزیمندیاس را که فردی منفعتگراست را در مقابل رورشاک که فردی وظیفهگراست قرار میدهد. البته طرز فکر رورشاک حتی از دید وظیفهگرایان هم نادرست است و آزیمندیاس هم قطعا کار درستی با انجام آن کشتار انجام نداده.
در سمت دیگر دکتر منهتن، شخصیتی خداگونه است که انسانیت برایش بیمعنا شده. مور با نوشتن این داستان علاوه بر چالش کشیدن دیدگاههای کاراکترهای مختلف از دید فلسفی، میخواهد بگوید که تمامی افراد ضعفها و ایرادهایی دارند و هیچکس نباید به تنهایی برای دنیا تصمیم بگیرد. منظور از جمله «چه کسی مراقب نگهبانان است؟» هم همین بوده.
هرکدام از اعضای نگهبانان، مشکلاتی دارند. رورشاک با اینکه شخصیت جذابی در داستان است، اما بیشباهت به یک بیمار روانی نیست و گذشتهاش تاثیر زیادی بر او گذاشته. دکتر منهتن هیچ انسانیتی از خود نشان نمیدهد و مرگ مردم تاثیر زیادی بر او نمیگذارد. آزیمندیاس هم برای نجات جهان، قتل عامی انجام داده و میلیونها نفر را کشته. کمدین فردی پوچگراست که در زندگی از هیچکاری حیا ندارد.
چندین اثر دیگر مربوط به واچمن هم وجود دارند که اگر جذب این کمیک فوقالعاده شدید، میتوانید آنها را بخوانید. یک فیلم سینمایی از این کمیک اقتباس شده که بسیاری آن را بهترین اثر زک اسنایدر (Zack Snyder) میدانند. البته منتقدان نظرات متفاوتی دربارهی این فیلم دارند و قطعا این اثر در حد کمیک واچمن نبوده. ۱۰ سال بعد هم سریالی منتشر شد که وقایع پس از پایان کمیک را نشان میداد که توانست به موفقیت بالایی دست پیدا کند.
در دنیای کمیک هم دو سری منتشر شدهاند. سری Before Watchmen که همانطور که از اسمش معلوم پیداست، وقایع پیش از کمیک اصلی را روایت میکند و ساعت قیامت (Doomsday Clock) نوشتهی جف جانز (Geoff Johns) هم شخصیتهای گروه نگهبانان را وارد دنیای دیسی میکند.
سخن پایانی
آثار آلن مور، گل سرسبد کمیکهای بزرگسال هستند و از شاهکارهای دنیای کمیک محسوب میشوند. امیدواریم که توانسته باشیم با نوشتن این مطلب، به شما در آشنایی با آثار این نویسندهی بزرگ کمک کرده باشیم.
نظرات خود را با ما در میان بگذارید و پیشنهادات و انتقادات خود را بیان کنید. دوست دارید آثار چه نویسندگان دیگری را معرفی کنیم؟