اخیرا سریالهای ابرقهرمانان محور بیشتر از قبل مورد توجه قرار گرفتهاند. با کافه کمیک همراه باشید تا به نقد سریال Jupiter’s Legacy بپردازیم.
شبکهی نتفلیکس (Netflix) از سال ۲۰۱۵ با ساخت و پخش سریال دردویل (Daredevil)، به عرصهی اقتباس از کمیک بوکهای محبوب ورود کرد و جهان خلق شدهی خود را در ادامه با پانیشر (Punisher)، جسیکا جونز (Jessica Jones)و آیرون فیست (Iron Fist) بسط داد و در ادامه عملکرد خوبی را از خود نشان داد. اما به دلایلی نامعلوم، تمام این سریالها لغو و موجب نارضایتی طرفداران شد.
ولی باری دیگر در ۲۰۱۹، سریال آمبرلا آکادمی (Umbrella Academy) از این شبکه روی کار آمد و نشان داد که هنوز توانایی ساخت محتوای ابرقهرمانی باکیفیت را دارد. جدیدترین اثر اقتباسی-ابرقهرمانی این شبکهی پرمخاطب، سریالیست به نام Jupiter’s Legacy؛ اثری که از کمیک بوکهایی به همین نام از انتشارات ایمج (Image) ساخته شد. این اثر توسط مارک میلار (Mark Millar) در سال ۲۰۱۳ نوشته شده و همانطور که بیان کردیم، توسط انتشارات ایمج به رشته تحریر درآمده است. در ادامه قصد داریم تا نه تنها به نقد سریال Jupiter’s Legacy بپردازیم، بلکه مقایسهای تطبیقی نیز از سریال و کمیک بوکهایش داشته باشیم؛ پس با ما همراه باشید.
نقد سریال Jupiter’s Legacy داستان آن را لو میدهد
باورش سخت است که بگویم Jupiter’s Legacy را همان شبکهای ساخته که به گمان برخی، بهترین سریال کمیک بوکی تاریخ (دردویل) را ساخته بود. نتفلیکس نه تنها این بار در کیفیت محتوایی ضعف شدیدی از خود نشان داده، بلکه به لحاظ بودجه نیز کمکاری کرده. داستان Jupiter’s Legacy داستان اولین نسل از ابرقهرمانان است که در دهه ۳۰ میلادی متولد میشوند. انسانهای عادیای که انتخاب میشوند و ورود میکنند به سفری که نه تنها زندگی آنها، بلکه تاریخ بشریت را نیز تغییر میدهد. البته این ماجرا تنها یک روی سکهست.
روی دیگر سکهی ژوپیتر، زمان حال هست و مشکلاتی که این ابرقهرمانان با آنها روبه رو هستند؛ مشکلات اخلاقی و فساد، خارج شدن از مسیر اصلی و شکسته شدن «کد». رسم بر این است که هر زمان صحبت از نقد میشود، ابتدا نکات مثبت را بیان کنیم و سپس به سراغ نقطه ضعفها برویم. متاسفانه تنها حسنی که این سریال دارد، دور شدن از فضای سریالهای خوب و خوش و به اصطلاح Happy Ending مارول است که امسال شروع بهکار کردهاند.
از طرفی سازندگان قصد متفاوت جلوه دادن سریال از شاهکاری به نام The Boys را دارند که تلاششان با موفقیت چندانی ظاهر نمیشود و حتی قصدشان برای امتناع از این موضوع به تقلید بیشتر منجر میشود. اما همانطور که گفتم، Jupiter’s Legacy در ظاهر و تا حدودی در محتوا یک سریال ابرقهرمانی متفاوت از باقی سریالهای دو سال اخیر هست. اگر The Boys در تلاش است تا فساد قدرتمندترین موجودات روی زمین و روبه رویی انسانهای عادی با آنها را به تصویر بکشد، Jupiter’s Legacy به جهان ابرقدرتها و ازهم پاشیدگی داخل آنها میپردازد.
شخصیت شلدن (Sheldon) که او را با نام یوتوپین (Utopian) میشناسیم، درست مانند اسمش که نمادین است و غیرواقعی، در تلاش بوده تا جهان (که در اینجا منظور آمریکاست) را به یک آرمان شهر (Utopia) تبدیل کند. نه جنگی در آن باشد و نه قتلی؛ جهانی که در آن همه، حتی بدترین شرورها (Villains) انسان هستند و نیازمند نجات. آنهایی که هدیههای قدرتمندی بهشان داده شده یا به عبارتی قهرمانان، مسئول دخالت در اوضاع سیاسی-نظامی نیستند و وظیفه رهبری انسانها را ندارند.
تنها کاری که به آنها محول شده، الهام بخش بودن هست. اینکه بتوانند روی انسانهای عادی که اکثریت جامعه را تشکیل میدهند، اثرگذار باشند. بگذارید این چنین بگویم که شخصیت اصلی داستان ما، یوتوپین، نمونهای آمیخته شده از بتمن (Batman) و سوپرمن (Superman) هست. «کد» او مانند همان کد اخلاقی بتمن هست که نمیکشد و قدرتهایش و الهام بخش بودنش، تا حدودی به سوپرمن شباهت دارد.
اما او در هر دوی این مسیرها شکست میخورد. از بتمن مانده و از سوپرمن رانده شده. یوتوپین نه کد اخلاقی بتمن را تقلید میکند و نه قدرتها و آسیب ناپذیری سوپرمن را دربر میگیرد. نکتهی قابل توجه و تامل دربارهی او این است که «کد» او به چالش کشیده میشود و معتقدان به آن، از جمله خانوادهی خودش، ایمانشان را به آن از دست میدهند. ممکن است با خود بگویید که این نکتهی خوبیست و میتواند سکوی پرش سریال باشد؛ من نیز به این امر آگاه هستم، اما به دلایلی که در ادامه توضیح میدهم، چنین نمیشود.
مهمترین دلیل موفق نبودن این موضوع یعنی کم رنگ شدن «کد» شخصیت اصلی، درهم بودن و بینظمی در ریتم داستانیست. از طرفی سریال به ما میگوید که گروه اصلی ابرقهرمانها که The Union of Justice نام دارد، روبه زوال هست؛ از طرفی دیگر دوربین ما را در نقش دانای کل قرار میدهد و ورود ما به خانوادهی یوتوپین و رابطهی ناسالم او با دختر و پسرش را به ما نشان میدهد. سومین بعد داستانی ماجرای پسر جرج، هاچ (Hutch)، است که میخواهد پدر خود را بازگرداند و نهایتا در ۱۵ دقیقهی قسمت آخر، ماجرای برادر یوتوپین و قصدش بر توطئه، نمایان میشود. تازه تمام این ابعاد داستانی، جدا از فلشبکها و روایت نحوهی شکل گیری قهرمانان ماست.
روایت داستانی و ریتم آن تا نیمهی فصل اول یعنی قسمت چهارم، آن قدر درهم ریخته و نامرتب است و محتوای اضافی به خوردمان میدهد که نه تنها ممکن هست روند داستانی از دستتان خارج شود، بلکه ممکن است گیج شوید. بگذارید اینطور بگویم که چهار قسمت اول بهشدت ناامید کننده و خسته کنندهست. صحنههای اکشن و جلوههای ویژه نیز نمیتوانند این کسل کنندگی سریال را جبران کنند، چراکه نتفلیکس ظاهرا خساست به خرج داده و تمایلی به خرج کردن برای محتوای خود نداشته. گفتن این جمله برایم بسیار عجیب است اما باید بگویم که کیفیت سکانسهای درگیری در سریالهای شبکهی CW بسیار جذابتر و گیراتر از Jupiter’s Legacy هستند. بهنظر میرسد که فصل اول صرفا شروعی بود برای یک داستان مهمتر که در صورت ساخت فصل دو، آن را شاهد خواهیم بود.
برگردیم به محتوای سریال. صحبتی از شخصیت پردازی افتضاح ۹۰ درصد کاراکترها نمیکنم، زیرا به دلیل زیاد بودن آنها، روی هیچکدام وقت گذاشته نشده و حتی شخصیت اصلی داستان (یوتوپین) نیز در بلاتکلیفی به سر میبرد. او از طرفی میخواهد و یک پدر برای فرزندانش باشد و نقش مرشد و راهنمای آنها را به عهده گیرد، اما نمیتواند و در آن شکست میخورد؛ از طرفی قصد بر قهرمان بودن دارد و حفظ کردن «کد» خود، اما در آن نیز ناموفق میشود. سریال از نیمهی کار به بعد، به عقیدهی من، تلاش میکند تا این ضعفهای یوتوپین را با سکانسهای ملاقات او با روانشناس توجیه کند. اما این مشکلات در ساخت، در قلم نویسنده، در دوربین، ذهن کارگردان و برنامههای تهیه کننده وجود دارد؛ پس نمیتوان با چنین کارهایی آنها را بخشی از سریال جلوه داد.
یوتوپین یک قهرمان ایده آل گراست، اما قادر به نمایان کردن جهان ایده آل خود نیست؛ نه در کلام، نه در دیالوگ و نه در اعمال. برای مثال از طرفی میخواهد پسرش را برای جانشینی خود آماده کند، اما دست به تصمیمهای احمقانه میزند. سریال نه میتواند در داستانهایی که روایت میکند تعادل ایجاد کند و به اندازهی کافی به آنها بپردازد و نه از طرفی به شخصیتهای خود عمق میدهد و آنها را قابل باور میکند. تنها شخصی که میتوانم به جرات بگویم به اندازهی کافی به او پرداخته شد و دارای یک شخصیت فیلمنامهای نسبتا خوب هست، کاراکتر Skyfox یا همان جرج است که تنها او را در فلشبکها میبینیم و در زمان حال، فقط چند دقیقه در سکانسهای مبارزه از او رونمایی میشود.
در طول این متن ممکن است از خودتان پرسیده باشید که پس چه کسی آنتاگونیست اصلی داستان است؟ شخصیتهای ما دنبال رسیدن به چه هدفی هستند؟ این نیز یکی دیگر از مشکلات فیلمنامهست. تا آخرین دقایق سریال تنها از Skyfox بهعنوان دشمن اصلی قهرمانان یاد میشود، اما تنها چیزی که از او مشاهده میکنیم در زمان حال، یک مبارزهی چند دقیقهایست که در آخر نیز مشخص میشود تمام این اتفاقات، توسط والت، برادر یوتوپین، برنامهریزی شده بود. اما بهصورت کلی باید بگویم که شخصیتها نیز در همین بلاتکلیفی به سر میبرند. صحبت از سریال تا اینجای کار به گمانم کفایت میکند و بهتر است به مهمترین تفاوتهایی بپردازیم که نتفلیکس هنگام اقتباس از کمیکهای Jupiter’s Legacy، در اثر خود ایجاد کرده.
جدای از اینکه در کمیکها، ترتیب یکسری از رویدادها متفاوت با سریال است، اما به همهشان نخواهم پرداخت، چراکه جذابیت داستان برایتان باقی بماند و خودتان نیز آرک داستانی را بخوانید. اولین تفاوت فاحش میان سریال و کمیک، صحبتها و تاکید جدی یوتوپین بر «کد» خود و نکشتن دشمنان هست. نه تنها اجتناب از ارتکاب به قتل، بلکه همانطور که گفتم او معتقد است که ابرقهرمانان نباید از قدرتهای خود سواستفاده کنند و به مسائلی مانند سیاست دخالت کنند، اما از طرفی دیگر برادرش، والت، نظری کاملا در تضاد با برادر خود دارد. والت به ایجاد کردن نظمی نوین در آمریکا اعتقاد دارد.
او معتقد است که اوضاع کشور روز بهروز بدتر میشود و قهرمانها باید بهصورت جدی در مسائل داخلی و خارجی دخالت کنند، تا از به آشوب کشیده شدن اوضاع جلوگیری شود. تفاوت دومی که میتوان به آن اشاره کرد و اثر جدیای در تغییر فرم روایت دارد، ماجرای کشته شدن بلک استار (Blackstar) توسط برندون، پسر یوتوپین، هست. در کمیکها هیچ وقت چنین چیزی وجود نداشته و برخلاف قسمت اول سریال که نسخهی کپی شدهی بلک استار توسط برندون کشته میشود، یوتوپین موفق به شکست او شده و سپس بلک استار به زندان بازگردانده میشود. این شاید مهمترین تغییری باشد که نتفلیکس برای به چالش کشیدن «کد» یوتوپین در سریال خود ایجاد کرده.
تغییر سومی که جا دارد از آن صحبت شود، اختراع ماشینیست که میتواند انسانهایی که دارای قدرتهای ابرانسانی هستند را شناسایی کند. در کمیک ما مشاهده میکنیم که هاچ، پسر Skyfox، با اینکه قدرتهای پدر خود را به ارث نبرده اما نبوغ او در ساخت وسایل مختلف را دارد. او قصد دارد با استفاده از ماشینی که درست میکند، پدر خود که در گذشته عضوی مهم از Union بوده ولی حالا بدترین دشمن آنهاست را پیدا کند؛ اما در سریال بهصورت خیلی مختصر به این دستگاه پرداخته میشود و اگر فصل دوم ساخته و پخش شود، از آن بهطور کامل رونمایی خواهد شد. اما آخرین تفاوتی که میخواهم به آن اشاره کنم، چیزی نیست جز سفر قهرمانان نوپای ما در دهه ۳۰ به جزیرهی ناشناخته و بهدست آوردن قدرتهایشان.
در سریال، برخلاف کمیکها، به این سفر شاخ و برگ زیادی داده شده و بر جزئیات آن افزوده شده. سریال نه تنها به داستانهای قبل از شروع سفر مانند رویاهای یوتوپین و تلاش او در حل کردن پازلهای سفر، همچنین دیدن جنازهی پدرش میپردازد، بلکه به روند اضافه شدن هرکدام از این قهرمانان نیز پرداخته و ارزشمند بودن آنها را به اشکال مختلف به تصویر کشیده. همانطور که گفتم، چنین چیزهایی در کمیک وجود نداشته و بهصورت مختصر و مفید به سفر آنها پرداخته شدهست. اما آن چیزی که ذهن من را در سریال به خود مشغول کرده، وجود ابرانسانهای دیگر است که هیچ ربطی به قهرمانان ندارند و فرزندان آنان نیز نیستند. چگونه دیگر انسانها چنین قدرتهایی را بهدست آوردهاند؟ این نقص یکی از بزرگترین سوالاتیست که اگر به داستان سریال توجه کنید، برایتان بهوجود میآید.
نتیجهگیری:
سریال Jupiter’s Legacy در ساخت، فیلمنامه، شخصیت پردازی و باقی عناصری که یک سریال دارد، دارای اشکالات بنیادین و خانمانسوزیست که در صورت عدم تجدید نظر نتفلیکس در فصل دوم، میتواند به یک شکست بزرگ تبدیل شود. اما سوالی که پیش میاید این است که با وجود تمام این مشکلات، ارزش تماشا کردن و وقت گذاشتن را دارد؟ سوال مذکور جواب معینی ندارد؛ کاملا به خودتان بستگی دارد.
اگر دوست دارید که در زمان استراحت و بیکاری، یک سریال معمولی تماشا کنید و دنبال محتوای ویژهای نیستید و همچنین به ابرقهرمانها نیز علاقه دارید، شاید Jupiter’s Legacy بتواند وقتتان را پر کند و سرگرمتان کند؛ البته باید تا چهار قسمت آن را تحمل کنید تا سریال بتواند به خود شکل بگیرد و خود را جمع و جور کند. ولی دربارهی مطالعهی کمیکهایش، به عقیدهی من ارزش خواندن را دارد، بهخصوص بهخاطر طراحی جذابی که در صفحات و پنلهای آن تماشا خواهید کرد.
امیدواریم از نقد سریال Jupiter’s Legacy لذت برده باشید و اگر قصد تماشای سریال را داشتید، تا حدودی در تصمیمگیری کمک حالتان بوده باشیم. خوشحال میشویم که نظرات خود را مورد این مطلب با ما در میان بگذارید.
آخرین مقالات کمیک بوکی را در کافه کمیک بخوانید.