مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

یک طرفدار واکینگ دد (Walking Dead) طی سال‌های اخیر با حقایق تلخی درباره این سریال روبرو شده است. با کافه کمیک همراه باشید تا با این حقایق روبرو شویم.

شهر مرده (Dead City)، جدیدترین قسمت از جهان در حال گسترش واکینگ دد با فصل ابتدایی خود طرفداران را مجذوب خود کرده است. بینندگان پس از پایان رضایت‌بخش واکینگ دد مشتاقانه منتظر ادامه داستان‌های شخصیت‌های محبوب مثل مگی (Maggie)، نیگان (Negan)، ریک (Rick)، میچون (Michonne) و داریل (Daryl) بودند.

در میان این هیجان و انتظار لازم است یادآوری کنیم که طرفدار واکینگ دد بودن با اشکالاتی همراه بوده است. تمرکز این سریال بر شخصیت‌های اصلی به‌طرز غیرقابل انکاری جذاب است اما به‌طور ناخواسته نارضایتی‌های خاصی از سریال را ساخت. شخصیت‌های فرعی اغلب فاقد عمق و توسعه هستند و باعث می‌شود طرفداران مشتاق محتوای بیشتر و کاوش در روایت‌های این شخصیت‌ها باشند.

سریال واکینگ دد هم‌چنان یکی از جنجالی‌ترین سریال‌های تلویزیونی است. برخی از طرفداران از تکامل روایت و کاوش در معضلات اخلاقی پیچیده استقبال می‌کنند اما برخی دیگر استدلال می‌کنند که کیفیت داستان سرایی واکینگ دد با گذشت زمان کاهش یافته است. ماندگاری این سریال چالش‌هایی را در به نمایش کشیدن قوس‌های شخصیتی و درگیری کلی ایجاد کرده که در نتیجه واکنش‌های متفاوتی از سوی تماشاگران به همراه داشته است.

۱۰- مقایسه با کمیک

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

یکی از جنبه‌های اصلی که به بحث‌های متعدد در میان طرفداران واکینگ دد دامن می‌زند، مقایسه بین این برنامه تلویزیونی و منبع اصلی آن یعنی کتاب‌های کمیک است. این سری رمان‌های گرافیکی طرفداران اختصاصی را در میان علاقه‌مندان ژانر ترسناک به‌دست آورده، اما همه طرفداران اقتباس تلویزیونی با منشأ آن آشنا نیستند. برای کسانی که با کمیک‌ها آشنا هستند، اختلاف بین این دو رسانه به موضوعی ثابت برای بحث در میان طرفداران تبدیل شده.

تصمیم این مجموعه برای انحراف از خط داستانی کتاب‌های کمیک جنجالی را در بین بینندگان به راه انداخت. با پیشرفت این سریال تلویزیونی، اغلب از رویدادها و قوس‌های شخصیتی که در منبع اصلی ایجاد شده است فاصله گرفته شده و به‌طور کلی روایت متفاوتی را به‌وجود می‌آورد.

این انحراف می‌تواند برای یک طرفدار واکینگ دد هم هیجان‌انگیز و هم ناامید‌کننده باشد. این امر از یک طرف، سریال را غیرقابل پیش‌بینی و مخاطب را سورپرایز می‌کند. از سوی دیگر ممکن است طرفداران کمیک را که به خاطر وفاداری آن به داستان اصلی به اقتباس تلویزیونی کشیده شده بودند را از خود دور کند.

توجه به این نکته ضروری است که هر اقتباسی بر اساس یک اثر قبلی، ناگزیر با بررسی و مقایسه مواجه خواهد شد و واکینگ دد نیز از این قاعده مستثنی نیست. برخی از اقتباس‌ها می‌توانند تعادل ظریفی بین احترام به منبع و اضافه کردن تغییرات منحصربه‌فرد خود ایجاد کنند اما برخی دیگر زمانی که از اصل خود دور می‌شوند با واکنش‌های منفی مواجه می‌شوند. در مورد مردگان متحرک، مجموعه کتاب‌های مصور به عنوان سنگ محک برای طرفداران عمل می‌کند و هر گونه انحراف از روایت آن می‌تواند با نظرات متفاوت مواجه شود.

۹- عدم ثبات در داستان واکرها

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

ناهماهنگی در داستان‌های پیرامون واکرها یک ناامیدی بزرگ برای یک طرفدار واکینگ دد است. چند نکته ملموس در مورد واکرها در این مجموعه ثابت شده است مثلا عامل بیماری که یک ویروس است و یا گاز گرفته شدن که منجر به مرگ می‌شود. نحوه عملکرد واکرها به‌طور اساسی در طول این سریال تغییر کرده و منجر به تفسیرهای متفاوتی از توانایی‌های آن‌ها شده است.

واکرها در فصل اول سریال مردگان متحرک چیزی فراتر از هیولاهای بی‌ذهن گوشت‌خوار به تصویر کشیده شدند. آن‌ها سطح شگفت انگیزی از هوش را به نمایش گذاشتند و سعی کردند از درها بالا بروند و آن را باز کنند. آن‌ها در برخی موارد حتی با سنگ برای شکستن درهای شیشه‌ای تلاش کردند و مهارت‌های حل مسئله را نشان دادند. این تصویر لایه‌ای اضافی از تعلیق و خطر را اضافه کرد چون نشان داد که واکرها هنوز برخی از ویژگی‌های انسانی خود را حفظ کرده‌اند.

با ورود این سریال به فصل‌های بعدی، به‌نظر می‌رسید که هوش و توانایی‌های حل مسئله واکرها به‌طور قابل توجهی کاهش می‌یابد. کمتر احتمال داشت که آن‌ها برای گرفتن یا برداشتن اشیا تلاش کنند و اقدامات آن‌ها قابل پیش‌بینی‌تر شد. این تغییر رفتار طرفداران را متعجب کرد که چرا واکرها ناگهان از هوش و توانایی کمتری نسبت به قبل برخوردار شدند.

جالب اینجاست که فصل ۱۱ سریال واکینگ دد با معرفی واکرهای مختلف، پیچ و تاب جدیدی به داستان واکرها اضافه کرد. این واکرها توانایی‌هایی مانند بالا رفتن از دیوار و گرفتن سلاح را به نمایش گذاشتند. این پیشرفت باعث برانگیختن هیجان در میان طرفداران شد چون این سریال به نسخه‌های قبلی مردگان که به‌نظر می‌رسید از هوش بیشتری برخوردار بودند بازگشت.

البته این معرفی مجدد واکرهای باهوش نیز سؤالاتی را در مورد ناهماهنگی در داستان ایجاد کرد. اگر این واکرهای متفاوت ظرفیت اعمال پیچیده را داشتند، چرا اکثر واکرهایی که در سرتاسر سریال به تصویر کشیده شدند فاقد قابلیت‌های مشابه هستند؟

۸- نامیرا بودن کاراکترهای اصلی

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

واکینگ دد که به‌خاطر خط داستانی جذابش شناخته می‌شود با به تصویر کشیدن دنیای زامبی‌های پسا آخرالزمانی، مخاطبان را مجذوب خود کرد. این سریال لحظات دلخراشی داشته مثلا شخصیت‌های محبوبی مانند گلن در سریال اصلی و نیک در FTWD یا Fear The Walking Dead با مرگ غم‌انگیز خود روبرو شده‌اند. با این‌حال در پیشرفت سریال، روند قابل توجهی پدیدار شد و به نظر می‌رسد شخصیت‌های اصلی توسط یک سپر نامرئی محافظت می‌شوند.

این مجموعه هنوز گاهی اوقات شخصیت‌های جانبی را می‌کشد اما بقای شخصیت‌های اصلی به طور فزاینده‌ای قابل پیش بینی شده است. این پدیده که به عنوان زره داستانی (Plot Armor) برای یک شخصیت شناخته می‌شود، تأثیر قابل توجهی بر تعلیق کلی که زمانی واکینگ دد را جذاب نگه می‌داشت، دارد. ممکن است طرفداران نخواهند شاهد مرگ شخصیت‌های مورد علاقه خود باشند اما بدون خطر مرگ و میر در میان شخصیت‌های اصلی، تنش در سریال به‌طور غیرقابل انکاری کاهش یافته است.

در دنیایی که بقا نامطمئن و خطر در هر گوشه‌ای در کمین است، فقدان ریسک واقعی برای شخصیت‌هایی مانند مگی یا نیگان در شهر مرده، احساس فوریت و خطر را کاهش می‌دهد. ما به‌عنوان بیننده، طبیعتاً مشتاق غیرقابل پیش‌بینی بودن یک روایت هستیم. این یعنی هر کسی می‌تواند در هر لحظه به پایان خود برسد.

۷- پرداختن ناکافی به شخصیت‌های فرعی

 

یکی از ناامیدکننده‌ترین جنبه‌های این سریال برای یک طرفدار واکینگ دد عدم توسعه شخصیت‌های فرعی است. این مجموعه در طول سال‌ها عمدتاً بر روی داستان‌ها و پیروزی‌های شخصیت‌های اصلی خود تمرکز کرده. این موضوع ممکن است برای طرفدارانی که به این شخصیت‌های اصلی دلبستگی پیدا کرده‌اند لذت‌بخش باشد اما اغلب به ضرر واکرها و عمق بالقوه شخصیت‌های دیگر تمام می‌شود.

هم در واکینگ دد و هم در سریال دنباله آن یعنی ترس از واکینگ دد (Fear the Walking Dead)، شخصیت‌های فرعی جدید دائماً وارد داستان می‌شوند. با این حال توسعه شخصیت آن ها اغلب محدود به این است که چگونه مستقیماً بر شخصیت‌های اصلی تأثیر می‌گذارند یا صرفاً به عنوان ابزارهای پس زمینه ای برای توضیح اهمیت آن ها عمل می‌کنند. این رویکرد یک گسست قابل توجه برای مخاطب ایجاد می‌کند چون زمان محدودی برای درک و ارتباط با این شخصیت‌های کوچک داده شده و در ادامه با مرگ اجتناب ناپذیر خود مواجه می‌شوند.

غیرقابل پیش‌بینی بودن بقا در دنیای پساآخرالزمانی که در واکینگ دد به تصویر کشیده شده هم این مشکل را تشدید می‌کند. بینندگان به این واقعیت عادت می‌کنند که احتمال نابودی شخصیت‌های جدید بیشتر از شخصیت‌های قدیمی تثبیت شده است. در نتیجه زمانی که خط داستانی آن‌ها به‌طور ناگهانی کوتاه می‌شود سرمایه‌گذاری احساسی روی این شخصیت‌های فرعی دشوارتر می‌شود.

حتی شخصیت‌های به‌ظاهر مهم مانند ویرجیل (Virgil) در مردگان متحرک نمی‌توانند قوس روایی رضایت‌بخشی دریافت کنند و باعث می‌شود طرفداران احساس رضایت و اشتیاق برای کاوش عمیق‌تر این شخصیت‌ها داشته باشند.

غفلت از توسعه شخصیت‌های فرعی، توسعه جهان واکینگ دد را تضعیف می‌کند. یک جهان داستانی به طیف متنوعی از شخصیت‌ها نیاز دارد که هر کدام دیدگاه‌ها، انگیزه‌ها و تضادهای منحصربه‌فرد خود را دارند. یک جهان بدون توسعه مناسب این شخصیت‌ها، کم عمق به نظر می‌رسد، گویی که این جهان فقط برای شخصیت‌های اصلی وجود دارد.

۶- استفاده مکرر از حقه‌های داستانی نامحبوب

 

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

در طول سال‌های پخش این سریال چندین حقه داستانی وجود دارد که یک طرفدار واکینگ دد می‌تواند روی آن‌ها حساب کند. در سوی دیگر تعداد معدود طرفداران از این حقه‌ها نیز ابراز نارضایتی کرده‌اند. با وجود اعتراض تماشاگران، این مجموعه حقه‌های نامجبوب را تکرار می‌کند.

زمانی در این سریال ترسناک پرتعلیق از ارزش شوک‌ها استقبال می‌شد. با این‌حال مرگ‌های غیرضروری و به‌ظاهر بی‌معنا مانند جان در FTWD و کارل در TWD حقه‌های داستانی نامطلوب است. این مرگ‌ها اغلب به داستان تحمیل می‌شوند و نمی‌توانند به طور معناداری به روایت کلی کمک کنند.

طرفداران احساسات خود را روی شخصیت‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند ولی آن‌ها به‌طور ناگهانی و بدون هیچ تاثیر قابل توجهی در داستان کشته می‌شوند. این نه تنها خیانت به وفاداری مخاطب است بلکه باعث تضعیف شخصیت‌های دیگری نیز می‌شود.

مسلماً منفورترین حقه داستانی این سریال این است که شخصیت‌ها برای مدتی از هم جدا می‌شوند. در دنیایی که توسط زامبی‌ها ویران شده است، کار تیمی و اتحاد باید از اهمیت بالایی برخوردار باشد. با این‌حال نویسندگان بارها و بارها شخصیت‌ها را از هم جدا کرده و آن‌ها را در مکان‌ها و خطوط داستانی مختلف پراکنده می‌کنند.

این حقه ممکن است تعلیق موقتی ایجاد کند و امکان توسعه شخصیت فردی را فراهم کند اما به یک حقه داستانی خسته‌کننده و قابل پیش‌بینی تبدیل شده. هواداران به یاد روزهایی هستند که گروه اصلی با هم برای رسیدن به یک هدف مشترک کار می‌کردند.

یکی دیگر از موضوعات تکراری که طرفداران را خسته می‌کند، معرفی جوامع یا گروه‌های جدیدی است که در نهایت با درگیری مواجه می‌شوند یا به نابودی می‌روند. این سریال اغلب سکونت‌گاه‌های به‌ظاهر تخریب‌ناپذیر مانند وودبری (Woodbury) را به نمایش می‌گذارد اما آن‌ها را به شکلی دراماتیک از بین می‌برد.

این موضوع می‌تواند از نظر داستان سرایی قانع‌کننده باشد اما به یک الگوی تکراری و خسته‌کننده تبدیل شده است. طرفداران از جزئیات و پیچیدگی بیشتر در به تصویر کشیدن این جوامع قدردانی می‌کنند اما نه به این شکل که تنها سنگ بنایی برای شخصیت‌های اصلی باشد.

۵- دنباله‌ها بحث برانگیز هستند

 

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

این سریال بدون شک هم‌چنان محبوب است و توجه هر طرفدار را جلب می‌کند که هر سریالی را که به این جهان در حال رشد اضافه کرده، تماشا کنند. سریال اصلی پایان رضایت‌بخشی داشت و در عین‌ حال ادامه داستان کاراکترهای قدیمی را در قالب اسپین‌آف‌های آینده ارائه می‌کرد. با این‌حال علی‌رغم هیجانی که در مورد دنباله‌های جدید به این مجموعه وجود دارد، این دنباله‌ها به موضوعی بحث‌برانگیز در میان طرفداران تبدیل شده‌اند.

از یک طرف دنباله‌هایی مانند ترس از واکینگ دد (FTWD) انتظارات را برآورده نکردند و بینندگان را در مورد کیفیت قسمت‌های آینده ناامید و مشکوک کردند. FTWD در ابتدا به عنوان فرصتی برای کشف زوایای مختلف آخرالزمان زامبی‌ها تبلیغ شد اما بسیاری از طرفداران به دلیل داستان سرایی متناقض، فقدان شخصیت‌های قانع کننده و انحراف از واقع‌گرایی سنگینی که سریال اصلی را بسیار جذاب کرده بود احساس ناامیدی کردند.

این ناامیدی به‌طور قابل‌توجهی طرفداران را نسبت به سرمایه‌گذاری زمان و احساسات خود برای دنباله‌های آینده محتاط کرده.

واکینگ دد: جهان مافوق (The Walking Dead: World Beyond) نیز نتوانست تاثیر قابل توجهی بر طرفداران بگذارد. جهان مافوق که به‌عنوان سریال کوتاه به کاوش در نسل اول بزرگ‌شده در دنیای پسا آخرالزمانی می‌پردازد، نقدهای معمولی دریافت کرد و در تلاش برای یافتن جایگاه خود بود.

گروه بازیگران جوان سریال و تمرکز آن بر اضطراب نوجوانان به جای عناصر بقا که واکینگ دد را مطرح کرده بود در بین بینندگان جذاب نبود. در نتیجه مشخص شد که همه دنباله‌ها نمی‌توانند همان جادوی سریال اصلی را به تصویر بکشند.

شهر مرده تاکنون توانسته بینندگان را تحت تاثیر قرار بدهد اما شهرت منفی دنباله‌های گذشته شک و تردید معقولی را در مورد کیفیت کلی دنباله‌های اضافه شده به دنیای مردگان متحرک را ایجاد می‌کند. طرفداران طبیعتاً در مورد سرمایه‌گذاری روی سریال‌های جدید محتاط هستند چون نگران هستند که ممکن است یک‌بار دیگر به دلیل داستان ضعیف، توسعه ناکافی شخصیت‌ها یا انحراف از ماهیتی که سریال اصلی را بسیار محبوب کرده ناامید شوند.

۴- دنباله‌ها ضروری هستند

 

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

مجموعه واکینگ دد همیشه به دلیل توانایی خود در مجذوب کردن بینندگان با داستان‌های جذاب و شخصیت‌های به یادماندنی خود شناخته شده است. برنامه‌ریزی برای این دنباله‌ها ثابت می‌کند که سازندگان اهمیت سرمایه‌گذاری و هیجان طرفداران را در مورد دنیایی که ساخته‌اند را درک می‌کنند.

یکی از دلایل اصلی ضروری بودن این دنباله‌ها برنامه‌ریزی‌‌ای بود که در سریال اصلی ایجاد شد. صحنه پس از تیتراژ واکینگ دد که شامل بازگشت ریک است بینندگان را مجذوب خود کرد و آن‌ها خواستار دنباله‌های بیشتر شدند. این حرکت هوشمندانه نه تنها تبلیغ و حدس و گمان ایجاد کرد، بلکه زمینه را برای داستان‌های آینده فراهم کرد.

یکی دیگر از دلایل قانع‌کننده برای پذیرش این دنباله‌ها تنش حل نشده بین مگی و نیگان است. ارتباط پیچیده و تاریخچه آن‌ها در سریال اصلی، طرفداران واکینگ دد را هیجان‌زده کرد که ببینند رابطه آن‌ها چگونه جلو خواهد رفت. سریال شهر مرده، نوید کشف این داستان جذاب را می‌دهد و بینندگان را به دنیای مردگان متحرک بازمی‌گرداند.

علاوه بر این، دنباله‌ها فرصتی را برای طرفداران سرسخت داریل فراهم می‌کند تا در نهایت شخصیت مورد علاقه خود را بیشتر ببینند. داریل دیکسون (Daryl Dixon) با بازی نورمن ریداس (Norman Reedus) به چهره‌ای نمادین در مجموعه واکینگ دد تبدیل شده است. طرفداران در سریال آینده او این فرصت را خواهند داشت تا عمیق‌تر در تاریخچه، شخصیت و تجربیات داریل کاوش کنند و دریچه جدیدی از این شخصیت محبوب را ببینند.

علاوه بر این، دنباله‌ها نگرانی‌بسیاری از طرفداران یعنی تمام نشدن داستان برخی از شخصیت‌های نمادین پس از پایان سریال اصلی را برطرف می‌کند. سریال اصلی پایان رضایت بخشی را برای داستان اصلی ارائه کرد اما شخصیت‌های محبوبی وجود دارند که داستان‌های‌ آن‌ها ناتمام مانده.

این امر می‌تواند برای بینندگانی که سال‌ها داستان اصلی را دنبال کردند و مشتاقانه منتظر یک نتیجه قطعی بودند ناامیدکننده باشد. دنباله‌ها تضمین می‌کنند که ماجراجویی این شخصیت‌ها ادامه می‌یابد و تداوم و وضوح را برای قوس‌های داستانی آن‌ها ارائه می‌دهد.

۳- تعداد بیش از حد قسمت‌های پرکننده

 

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

خط داستانی هر سریال واکینگ دد به‌طور مداوم در حال تغییر است و پس از آن‌که یک درگیری به پایان می‌رسد مانع دیگری برای بازماندگان ایجاد می‌شود. همین فرمول است که بینندگان را برای هر داستان جدید بازمی‌گرداند. به همان اندازه که طرفداران از غیرقابل پیش‌بینی بودن این سریال‌ها لذت می‌برند، جنبه‌ای از این مجموعه وجود دارد که باعث ناامیدی یک طرفدار واکینگ دد می‌شود و آن شیوع قسمت‌های پرکننده (Filler) است.

سریال‌های واکینگ دد در تلاش برای طولانی‌تر کردن فصل‌ها و حفظ توجه بینندگان اغلب شامل مقادیر بیش از حد قسمت‌های پرکننده هستند. مشخصه این قسمت‌ها فقدان توسعه داستانی قابل توجه و تاکید بر لحظات آرام‌تر و توسعه شخصیت‌ها یا داستان پس زمینه است. طرفدارانی وجود دارند که از این لحظات آرام‌تر که به درک عمیق‌تر شخصیت‌ها منجر می‌شوند لذت می‌برند. وقتی در این قسمت‌ها زیاده‌روی رخ دهد خسته‌کننده شده و پیشرفت کلی داستان را به تاخیر می‌اندازند.

۲- سقوط آزاد سریال اصلی در فصل ۸

 

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

در مورد این‌که کدام فصل سریال بدترین فصل آن بوده بین طرفداران اختلاف وجود دارد و هر طرفدار واکینگ دد در این مورد نظر خاص خود را دارد. اما بسیاری از بینندگان موافق هستند که فصل ۸ نقطه سقوطی برای سریال بود و کاهش کیفیت و رضایت بینندگان را به همراه داشت.

یکی از انتقادات اصلی به این فصل، درگیری طولانی مدت بین گروه ریک و ناجیان (Saviors) بود. داستانی که در ابتدا شبیه یک خط داستانی جذاب و پرمفهوم به‌نظر می‌رسید به تدریج کش‌دار شد و مخاطب را ناامید و منجر به کاهش بیننده شد.

تغییرات اعمال شده در فصل ۸، مردگان متحرک را به یکی از بحث برانگیزترین سریال‌های آن زمان تبدیل کرد. مخاطبان پس از این فصل به طور فزاینده‌ای برای برقراری ارتباط با قوس‌های شخصیتی و درگیری‌هایی که پس از سقوط ناجیان رخ داد، مشکل پیدا کردند. نیگان با بازی جفری دین مورگان (Jeffrey Dean Morgan) بدون شک شخصیت مورد علاقه بسیاری از طرفداران است اما روند او به سمت رستگاری به یک جنبه بحث‌برانگیز در فصل‌های پایانی سریال اصلی تبدیل شد.

شخصیت نیگان در فصل هشتم از یک آنتاگونیست ظالم و سادیستی به فردی تبدیل شد که انتظار می‌رفت مخاطب با او هم‌دردی کند. این تغییر برای برخی از بینندگان به‌نظر تحمیل شده و غیرقابل قبول بود و اقدامات قبلی این شخصیت را زیر سوال می‌برد. این تغییر ناگهانی در شخصیت نیگان طرفداران را دل‌زده کرد چون آن‌ها تلاش می‌کردند درک خود از او به عنوان یک شرور بی‌رحم را با تلاش برای هم‌دردی او هماهنگ کنند.

علاوه بر این، سرعت فصل ۸ به سقوط آن کمک کرد. بسیاری از قسمت‌ها با محتوای پرکننده و داستان‌های فرعی غیرضروری که کمک چندانی به پیش‌برد داستان اصلی نمی‌کردند، پر شده بود. تمرکز دائمی بر جنگ بین گروه ریک و ناجیان برای برخی از بینندگان یک‌نواخت شد و آن‌ها داستان سرایی دقیق‌تر و توسعه شخصیت‌ها را از سریال انتظار داشتند.

۱- تبدیل شدن به یک فرنچایز داستان را خراب کرد

 

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن

تبدیل شدن به یک فرنچایز بدون شک برای این سریال و طرفداران واکینگ دد معایبی داشته است. یکی از مهم‌ترین تاثیرات منفی این است که خط داستانی سریال اصلی را خراب کرد. با گسترش فرنچایز با دنباله‌های متعدد، تمرکز از روایت سریال اصلی کاسته شد.

فصل‌های اولیه سریال مردگان متحرک به یک خط داستانی فشرده و جذاب معروف بود که بینندگان را روی صندلی‌های خود میخکوب نگه می‌داشت. با این‌حال با رشد فرنچایز، داستان اصلی پیچیده و پراکنده شد و جوهره‌ای که سریال را در وهله اول بسیار جذاب می‌کرد از بین رفت.

واکینگ دد در فصل‌های اولیه گروهی از بازماندگان را دنبال می‌کرد که در یک دنیای پسا آخرالزمانی پر از زامبی‌ زندگی می‌کردند. داستان حول محور مبارزات آن‌ها برای بقا، روابط بین آن‌ها و معضلات اخلاقی بود که شخصیت‌ها با آن برخورد داشتند.

هر قسمت به داستان کلی، ایجاد تنش و ایجاد احساس خطر کمک کرد. با این‌حال و با گسترش فرنچایز، تمرکز از این روایت مرکزی تغییر کرد و منجر به فراوانی شخصیت‌ها، خطوط داستانی و داستان‌های فرعی شد که اغلب احساس می‌شد ارتباطی با هم ندارند و گیج‌کننده هستند.

جهان واکینگ دد با معرفی اسپین‌آف‌هایی مانند ترس از واکینگ دد و جهان مافوق بیش از حد وسیع شد. این دنباله‌ها دیدگاه‌های جدیدی را ارائه و جنبه‌های مختلف آخرالزمان را بررسی می‌کردند اما به خط داستانی سریال اصلی لطمه زدند.

این فرنچایز به‌جای تمرکز بر شخصیت‌های اصلی و داستان آن‌ها، شروع به معرفی شخصیت‌ها و خطوط داستانی جدید کرد که تأثیر خط داستانی اصلی را کاهش می‌داد. این پراکندگی تمرکز نه تنها روایت را تضعیف بلکه سرمایه‌گذاری احساسی روی شخصیت‌ها و داستان آن‌ها را برای تماشاگران نیز دشوار کرد.

علاوه بر این موفقیت تجاری فرنچایز شروع به تحت الشعاع قرار دادن یک‌پارچگی هنری آن کرد. با گسترش نام تجاری واکینگ دد، تصمیمات بر اساس ملاحظات مالی گرفته شد تا انسجام داستانی. مرگ شخصیت‌ها و تحولات داستانی بیشتر شبیه راضی کردن طرفدار واکینگ دد یا شوکه کردن آن‌ها بود تا انتخاب‌هایی که باید براساس اصول داستان‌سرایی گرفته می‌شد.

تلاش ناموفق برای درگیر نگه‌داشتن مخاطبان منجر به پیچش‌های داستانی گیج‌کننده، درگیری‌های ساختگی و تصمیم‌گیری‌های غیرواقعی برای شخصیت‌ها شد که همگی اعتبار و باورپذیری سریال را از بین بردند.

کلام آخر

طرفدار واکینگ دد بودن بدی‌های خاص خودش را دارد. مقایسه با کمیک‌ها منبع دائمی بحث و جدل است، ناهماهنگی در به تصویر کشیدن توانایی‌های واکرها به گیج شدن اضافه می‌کند و شخصیت‌های فرعی اغلب از نظر توسعه داستانی نادیده گرفته می‌شوند.

داستان‌سرایی فشرده و جذاب فصل‌های اولیه جای خود را به طرح‌های پیچیده و چندلایه‌ای داده است که گاهی اوقات ممکن است طرفداران واکینگ دد را خسته کند. البته طرفداران وفادار این مجموعه علی‌رغم این چالش‌ها، هم‌چنان هر قسمت جدید را دنبال می‌کنند و مشتاقانه منتظر فصل بعدی داستان مبارزه برای بقا در برابر مردگان هستند.

منبع: CBR

  • twitter
  • linkedin
  • linkedin
قبلی «
بعدی »

11 دیدگاه در حال حاضر

  1. نامیرا بودن کارکتر اصلی؟پسر ریک کارکتر اصلی نبود یا نکنه هنوز زنده ست خبر نداریم
    مقاله ش چرت بود چرت محض

  2. از نظر من فصل ۸ جذاب ترین فصلش بود

  3. داش حالت خوبه؟ ریک رو که اخر قسمت اخر فصل یازده نشون دادن ی هلی دنبالشه داره فرار میکنه اول فیلم رو کامل ببین بعد نظر بده

  4. عزیزم باید به اطلاعت برسونم که بله زندس و اسمین اف مخصوص خودشم داره

  5. داداش واقعا چرت خالص گفتی فقط مورد ۳ و ۶ رو درست گفته بودی

  6. شخصا ریدین به خود یارو و مقالش بابا حداقل ی خسته نباشید بگید طرف وقت گذاشته:joy::sweat_smile:

  7. تشکر از مقاله موشکافانه شما منم با همه قسمت‌های مقاله موافقم مخصوصا درباره متحول شدن شخصیت نیگان که باورپذیری کمی داره چون بنظرم کسی که به اون مرحله وحشی‌گری رسیده باشه دیگه بازگشتش تقریباً غیر ممکن است

  8. با همش موافقم من دیگه از فصل 8 زده شدم و یه مدت سریالو کنار گذاشتم بعد از چند ماه شروع کردم به دیدن.

  9. هرچی شده بهتر از فیلم های ایرانیه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.

مضرات طرفدار واکینگ دد بودن
  • نام: واکینگ دد
  • دنیا: Others
  • محل تولد تیم:

    پسا آخرالزمان

  • سازنده: رابرت کرکمن
  • شکل های دیگر:
  • همکاران دست اول :
  • دشمنان دست اول:
  • Fear The Hunters No Way Out All Out War Part 1 Made To Suffer Something To Fear