به عنوان یک وکیل، مت مورداک یا همان دردویل موکلان عجیب و متنوعی داشته است. هالک، شاهزاده نیمور، چهار شگفت انگیز و حتی انتقام جویان! با کافه کمیک همراه باشید تا به معرفی این شخصیتها بپردازیم.
در بیست سال گذشته، مت مورداک یا همان دردویل (Daredevil) به تنهایی با مجرمان خیابانی در نزدیکی خود مبارزه کرده است. هوادارانی که به دنبال تحقیق درباره گذشته و تاریخچه دردویل هستند، ممکن است تعجب کنند وقتی بفهمند که مارول تلاش کرده تا بیشتر او را در داستانهای اصلی دنیای ابرقهرمانی خود جای دهد اما مت به عنوان یک وکیل با اشخاص بیشتری سر و کار داشت.
بعد از دوره نویسندگی (Run) فرانک میلر (Frank Miller)، برایان مایکل بندیس (Brian Michael Bendis) دردویل را به خیابانها بازگرداند و این شی-هالک (She-Hulk) بود که به عنوان وکیل ابرانسان کمیکهای مارول به خوبی و حتی بهتر از مت کارش را انجام داد. در حالی که مت با افرادی خاص سر و کار داشت که زندگیشان را در کف خیابان میگذراندند.
۱۰- ثینگ به دلیل خسارت مالی متهم شده بود.
اولین مشتریان مشهور مت، چهار شگفت انگیز (Fantastic Four) بودند و او برای چندین دهه کارشناس مالی آنها بود. یک بار متفکر دیوانه (Mad Thinker) به دلایلی نامعلوم کنترل ثینگ (Thing) را به دست گرفت تا خسارت مالی زیادی به بار آورد. بن گریم (Ben Grimm) با شرمندگی تسلیم مقامات شد اما مت به طرزی غیرمنتظره از او دفاع کرد. با این حال قبل از اتمام دادگاه، متفکر دیوانه دوباره کنترل بن را به دست گرفت و او را به یک دیوانه تبدیل کرد.
قاضی با دور زدن هیئت منصفه بن را محکوم کرد اما او در تحقیقات دردویل به او کمک کرد. با این حال پس از این همه دست و پا زدن این موضوع در دادگاه حل نشد.
۹- نیمور تلاش کرد تا از بشریت شکایت کند!
در اوایل کارش، مت مورداک وکیل یکی از اولین دشمنان چهار شگفت انگیز یعنی شاهزاده نیمور (Namor) بود. نیمور برای اصلاح جناحی و جنگ درونی که در قلمرو او روی داده بود به شهر نیویورک رفت تا از مت بخواهد که در شکایت از انسانها برای حق مادری پادشاه آتلانتیس در قارههای زمین به او کمک کند. مورداک با این بهانه که این غیرممکن است، درخواست بزرگ او را رد کرد.
نیمور به شهر حمله کرد تا مت را راضی به همکاری کند. در دادگاه نیمور متوجه شد که دشمن او یعنی کنگ (Kang) او را فریب داده تا درگیر چنین موضوع مسخرهای شود و بخواهد که تمام زمین را بگیرد. نیمور به محض اینکه فهمید در آتلانتیس یک کودتا شکل گرفته از دادگاه فرار کرد. این باعث شد که آبروی وکیل تازه کار قصهی ما برود!
۸- بیوه سیاه در هنگام نجات دادن مت اجازه داد یک شرور کشته شود.
بیوه سیاه (Black Widow) دیگر موکل شناختهشده مت بود. مورداک در شرایطی قرار داشت که از لحاظ اخلاقی تیره و تار بود. بیوه سیاه در حالی که مت را از دست اسکورپیون (Scorpion) نجات میداد، باعث شد که اسکورپیون جانش را از دست دهد اما موضوعی که هیچکس متوجه آن نشد، این بود که اسکورپیون اصلی در واقع زنده بود و بیوه سیاه تنها یک ربات قلابی را از کار انداخته بود.
ناتاشا از ترس اینکه یک روس بود فرار کرد اما دردویل به دنبال او گشت تا نگذارد او فرار کند. او میخواست که یک ابرقهرمان به یک مجرم فراری تبدیل نشود. مت به ناتاشا قول داد که با بازپرس بخش قضایی یعنی فاگی نلسون (Foggy Nelson) که دوست و همکار دیرینه او محسوب میشد صحبت کند. هرچند که ناتاشا در کمال خشم فقط در مقابل او سکوت کرد.
وقتی که مت در دادگاه از ناتاشا حمایت کرد، فاگی به طرز غیرمنتظرهای به دنبال مجازات کردن او بود. البته فاگی در آنجا اخاذی شده بود تا بر علیه ناتاشا تصمیمگیری کند. زمانی که جسد اسکورپیون به سردخانه رفت و مشخص شد که او یک ربات است، همهچیز تغییر کرد و مشخص شد این محاکمه به طور کلی یک اشتباه بود؛ مت در این پرونده پیروز شد.
مت بر این باور بود که فاگی وجدان خود را پیدا کرده و ناتاشا را به دلیل ملیت او متهم نخواهد کرد. اما در واقع این موضوع بیشتر برای خوانندگان و حضار دادگاه به چشم آمد. ناتاشا بعد از این رویدادها مت را از لحاظ احساسی مورد ستایش قرار داد و نگاه خشمگین خود را به عکاسان دادگاه نشان داد. مت در این بین از لحاظ احساسی و به سختی درگیر ناتاشا شد اما بیوه سیاه که همیشه سرشار از رمز و راز است، دادگستری را ترک کرده و چیزی جز قلبی شکسته به ما خوانندگان و مت تحویل نداد.
۷- هالک در دادگاه فدرال به توطئه متهم شد.
پس از اینکه ژنرال راس هالک را دستگیر کرد تا او را درمان کند، نیکسون (Nixon) به او دستور داد که غول اسیر شده را به اتهام توطئه و آسیب به اموال به دادگاه فدرال بکشاند، حتی سو استورم (Sue Storm) هم اشاره کرد که این موضوع اتهام ضعیفی برای اعدام است. بروس بنر برای دفاع خود، از مت درخواست کرد که راس را مجبور به تهدید لغو پرونده کند. البته بنر در قالب هالک فرار کرد. مت به عنوان دردویل به چهار شگفت انگیز کمک کرد تا او را دوباره تحت سلطه خود دربیاورند. اما مت بعدها ثابت کرد که محاکمهی بروس بنر برای اعدام طبق قانون اساسی، قانونی نیست.
او که میدانست دفاع از هالک ممکن است به زندگی حرفهای او خاتمه دهد، بر اساس اصول خود استدلال کرد که کسی باید بدون همراه و دوست در کنارش به هالک فرصت مبارزه دهد. در حالی که معترضان ضد فرهنگ برای آزادی هالک گریه میکردند، مت مبارزه میکرد و استدلال میکرد که اگر هالک به عنوان یک ناتوان ذهنی قرار نیست در دادگاه شهادتی بدهد، این محاکمه فقط یک بازی مسخره خواهد بود. وقتی که آقای شگفت انگیز (Mr. Fantastic) با یک نظریه علمی وارد شد و تلاش کرد که هالک را دوباره به بنر تبدیل کند، به اشتباه او را قدرتمندتر کرد و به او اجازه فرار داد. به طرز عجیبی او مجرم شناخته نشد و مورد بازجویی قرار نگرفت.
۶- مرد عنکبوتی پنهانی به یک زندان رفت.
هنگامی که پیتر پارکر، عکاس خبری در حال جاسوسی در جزیره رایکر توسط سرپرست فاسد آن دستگیر شد، مت از پیتر دفاع کرد و عنوان کرد که او به عنوان یک خبرنگار در زندان آن منطقه حضور داشته و نیازی نیست که بگوید چطور واردش شده است. پس از اینکه رییس پیتر یعنی جی جونا جیمسون (J Jonah Jameson) از او هیچ حمایتی نکرد، دوستان عمه می در خانه سالمندان پولشان را روی هم گذاشتند تا وثیقه پیتر را جور کنند. بعدها او به عنوان مرد عنکبوتی، فساد درون زندان را افشا کرد.
دههها بعد و در یک پیروزی دیگر برای این زوج (دردویل و مرد عنکبوتی)، مت پس از بازداشت شدن پیتر به اتهام قتلی که در واقع پلیسهایی فاسد انجام داده بودند، راه را برای او هموار کرد تا در میان شلوغی زندان به راحتی از آنجا فرار کند.
۵- میزبان ونوم نمیخواست به دلیل جنایات ابرشروران مجازات شود.
پس از اینکه سیمبیوت ونوم (Venom) به ظاهر خودکشی کرد، ادی براک که زندانی بود درخواست یک محاکمه مجدد کرد، چون مدعی بود که فقط نفوذ موذیانه یک سیمبیوت باعث شده که پای او به یک جنایت وحشیانه کشیده شود. مت که وکیل او بود، توانست هیئت منصفه را راضی کند که او کاملا به حالت عادی و انسانی خود برگشته و از یک سیمبیوت فاصله دارد.
مرد عنکبوتی (Spider-Man) هنوز راضی نشده بود و به نظر میرسید که او راست میگوید. مشخص شد که ونوم همچنان به همزیستی با ادی ادامه میدهد. او هیچوقت بدون حضور سیمبیوت فرصتی پیدا نکرد که از خود دفاع کند.
۴- گلادیاتور به دروغ به عنوان مسئول یک جنایت وحشیانه خیابانی شناخته شد .
ملوین پاتر (Melvin Potter)، جنایتکار سابق، اندکی پس از اصلاحات و تبدیل شدن به محافظ وکیل خود، مت مورداک، متهم به یک جنایت وحشیانه خیابانی شد. نلسون و مورداک وکالت او را بر عهده گرفتند. پس از گذراندن چند روز در دادگاه، مت مجبور شد برای مبارزه با یک نینجا که توسط کینگ پین اجیر شده بود، از دادگاه خارج شود. فاگی نلسون در دادگاه ماند و در نهایت او در پرونده ملوین پیروز شد.
سالها بعد و به طرز غم انگیزی، پس از مواجهه با یکی از دشمنان دردویل، او تبدیل به یک روانپریش شد.
۳- کارن پیج به عنوان یک قاتل شناخته شد.
کارن پیج (Karen Page)، منشی و معشوقه دیرینهی مت پس از اعتیاد به هروئین اطلاعاتی را در خصوص هویت او به ویلسون فیسک و خلافکاران داد. علیرغم راه طولانی و ملودراماتیکی که کارن برای ترک اعتیادش پشت سر گذاشت، در نهایت به گروگان یکی از دشمنان دردویل یعنی Mr. Fear تبدیل شد.
اگرچه دردویل کارن را نجات داد اما آقای ترس، پلیسی فاسد را اجیر کرد که مردی را بکشد و کارن را متهم به قتل کند. مت مسئول پرونده او شد و با موفقیت کارن را از زندان بیرون آورد. یک سال بعد و به طرز غم انگیزی، کارن در برابر میستریو (Mysterio) و بولزآی (Bullseye) مجبور به فدا کردن جانش شد تا مت را نجات دهد.
۲- ببر سفید به دروغ مسئول یک قتل شناخته شد.
از همان ابتدا هکتور آیالا (Hector Ayala) یا همان ببر سفید (White Tiger)، ابرقهرمان خیابانی دنیای مارول سختیهای زیادی کشید. برای مثال چندین بار متهم به قتل شد و هویتش فاش شد. پس از گذشت مدت کوتاهی و به دلیل مرگ پدر و مادرش، او از فعالیتهای ابرقهرمانی فاصله گرفت.
چندین دهه بعد، هکتور فقط برای یک شب به مبارزه با جنایتکاران برگشت. در نتیجهی اتفاقاتی که در آن مبارزه افتاد، او متهم به قتل یک پلیس شد. مت از او دفاع کرد اما تخلفات قانونی و هیئت منصفه نژادپرست سرنوشت او را رقم زدند. هکتور وضعیت روحی خوبی نداشت و از اینکه مقامات همسر او را به سمت خود کشانده بودند عصبانی بود.
درست قبل از ارائه شواهدی مبنی بر بیگناهی او، هکتور به دلیل اینکه اقداماتش به عنوان یک قهرمان در جامعهای که پلیسها بی فایدهاند با بازخورد عادلانهای مواجه نشده، سعی کرد از دادگاه فرار کند. او در این بین با چند پلیس مبارزه کرد و یکی از تپانچههای آنها را برداشت. پس از گریختن از دادگاه و در بیرون دادگاه، او خود را محاصره شده دید. در این موقعیت، مبارزه با او کار آسانی برای پلیسهایی بود که بلافاصله درگیری را آغاز کردند.
۱- مت با همسر کینگ پین معاملهای کرد و در نتیجه مجبور شد به این ابرشرور کمک کند.
در دوره افسانهای بندیس در سری کمیکهای دردویل، مت در ابتدا فعالیتهای خود در قامت دردویل را کنار گذاشته بود و در نهایت به زندان افتاد. همسر کینگ پین (Kingpin) یعنی وانسا فیسک (Vanessa Fisk) نقشهای کشید تا او را تبرئه کند. سپس مت دوباره به عنوان یک وکیل مشغول به کار شد و کینگ پین که زندانی بود تبرئه کرد و با این کار معاملهاش با وانسا فیسک را انجام داد. البته کینگ پین همچنان دشمن اصلی دردویل باقیماند.
آخرین مقالات کمیک بوکی را در کافه کمیک بخوانید.
منبع: CBR