نقد فیلم The Suicide Squad | مردن به قیمت هر چه تمام

بالاخره پس از مدت‌ها انتظار، فیلم The Suicide Squad ساخته جیمز گان منتشر شد. با کافه کمیک برای نقد فیلم The Suicide Squad همراه باشید.

فیلم The Suicide Squad داستان کارگردانی‌ست که به او اجازه داده‌اند یک اثر را با اختیار کامل خود بسازد. جیمز گان به سادگی با این فیلم ثابت کرده است که چرا او برای ژانر فیلم های ابرقهرمانی ساخته شده. اما The Suicide Squad یک فیلم ابرقهرمانی همیشگی که بعضا در آثار DC و Marvel دیده‌ایم، نیست. خیلی ساده است که به این موضوع نگاه کنیم چطور یک کارگردان می‌تواند هم The Suicide Squad را ساخته باشد و هم Guardians of The Galaxy. در این نقد نمی‌خواهم شما را با شباهت‌ها و تفاوت‌های این دو اثر روبرو کنم. اما اثری که موضوع نقد ماست ثابت می‌کند که چرا یک فیلم با اختیارات کامل کارگردانی درست می‌تواند لکه ننگی که سال ۲۰۱۶ با همین نام منتشر شده بود را تبدیل به یک فیلم مفرح و سرشار از صحنه‌ها ماندگار بکند.

نقد فیلم The Suicide Squad

نقد فیلم The Suicide Squad

هر دو قسمت سری Guardians امضای کارگردان خود را دارد اما نمی‌توان منکر حضور مارول و چارچوب‌های شخصی این شرکت شد. اما The Suicide Squad کاملا متفاوت است. جیمز گان دستانش باز بوده و DC هم تا جای ممکن نخواسته که اشتباهات فیلم ۲۰۱۶ مبنی بر دخالت در پروسه تولید را تکرار کند. برای همین این فیلم بیشتر از چیزی که در باطنش وجود دارد، متعلق به جیمز گان است. این تعلق از درجه‌بندی بزرگسال(R) فیلم نشات می‌گیرد. گان قبل از ‌آن‌که تبدیل به یکی از چهره‌های فیلم‌های ابرقهرمانی بشود، یک کارگردان کالت(Cult) به حساب می‌آمد. یکی از معروف‌ترین آثار او فیلم Slither محصول سال ۲۰۰۶ است. فیلمی که درجه‌‌ سنی بزرگسال را دارد و ادای احترامی به فیلم‌های B Movie(فیلم تجاری با بودجه پایین) است.

نقد فیلم The Suicide Squad

نقد فیلم The Suicide Squad

این قاعده برای The Suicide Squad تا حد زیادی مطرح است. فیلم شاید بودجه بسیار و زرق و برق زیادی داشته باشد، اما جنس اکشن و خشونتی که در فیلم جاری‌ست تا حد زیادی تداعی کننده B Movie است. همین امر باعث شده است که این فیلم را در نگاه اول نباید تا حد زیادی جدی بگیرید. اما تلاش کارگردان و فیلم‌نامه برای ثابت کردن این فیلم به عنوان یک اثر که صاحب شخصیت و روح خود است آن را چندین مرتبه نسبت به دیگر آثار DC و خود جیمز گان بالا برده است. یکی از مقایسه‌های غلط در باب این فیلم نگاه کردن به Suicide Squad سال ۲۰۱۶ است. از آن فیلم تنها چیزی که به فیلم جیمز گان اضافه شده تنها سه شخصیت است. همین کافیست تا بدانیم The Suicide Squad صرفا یک دنباله معنوی یا نامی از فیلم قبلیست.

نقد فیلم The Suicide Squad

نقد فیلم The Suicide Squad

فیلم در ۲۰ دقیقه اول خود می‌خواهد از عنصر شوکه کردن مخاطب نهایت استفاده را ببرد. این‌که این دقایق را چطور می‌توان توصیف کرد کاملا به مخاطب بستگی دارد. اما در نگاه من دقایقی که مخاطب را وارد دنیای فیلم می‌کند تا آن سکانس هولناک، نمونه‌ای از ذات واقعی فیلم است. ذاتی که در نمایان شدنش تنها پیامی از دستمایه فیلم دارد. انتظار داشتن از هرچیزی در طول تماشای فیلم. نهایت کم لطفیست که بگوییم The Suicide Squad فیلم تماما بد و یا متوسطی است. در چارچوب فیلم‌های ابرقهرمانی این روزها، The Suicide Squad جواهریست که آرزو می‌کردید کاش باقی فیلم‌های DC هم همانطور بودند.

The Suicide Squad داستان گروه Task Force X را دنبال می‌کند. گروهی از خلافکاران و ضدقهرمانانی که توسط «آماندا والر»(با بازی ویولا دیویس) به ماموریت‌های بدون بازگشت فرستاده می‌شوند. ماموریت‌هایی که سرپیچی از انجام آن‌ها منوط به استفاده چاشنی بمبی است که در گردن این خلافکاران قبل از ماموریت کاشته شده. ماموریت این جوخه رفتن به کشور «کورتو مالتیز» و از بین بردن پروژه‌ای از این کشور است که برای دنیا تهدید بزرگی محسوب می‌شود. اسم این پروژه «ستاره دریایی» بوده که اشاره مستقیمی به شکل و شمایل یکی از شرور‌های قدیمی DC دارد.

نقد فیلم The Suicide Squad

نقد فیلم The Suicide Squad

رهبری این گروه بر عهده شخصی به نام Bloodsport با بازی ادریس البا(Idris Elba) است. بخشی از شخصیت‌پردازی بلاد اسپورت بر روی این موضوع تمرکز دارد که او علاقه‌ای برای انجام این ماموریت ندارد اما آماندا والر او را مجبور می‌کند. بلاد اسپورت همان چیزی هست که شخصیت «دد شات»(Deadshot) در فیلم قبلی باید می‌بود. یک قاتل و متخصص استفاده از انواع سلاح‌ها که ویژگی‌های رهبری یک گروه عجیب و غریب را دارد و بخش زیادی از جدیت فیلم‌ را بر دوش می‌کشد. هرچند نباید منکر این موضوع شویم که بازی ادریس البا بسیار خیره‌کننده است و حتی در برخی سکانس‌های طنز نیز به خوبی ظاهر می‌شود. در کنار بلاد اسپورت، جان سینا(John Cena) در نقش «پیس میکر»(Peacemaker) ظاهر می‌شود. شخصیتی که تمایلات وطن‌پرستی و ایجاد صلح دارد و برای آن از هیچ جنایتی دریغ نمی‌کند!

تقابل شخصیتی میان پیس میکر و بلاد اسپورت یکی از جذاب‌ترین بخش‌های فیلم است. هردوی آن‌ها مدام در تلاشند که به یکدیگر ثابت کنند کدام‌یک قاتل بهتری است. این تقابل شخصیتی تقریبا تا اواخر فیلم هم ادامه پیدا می‌کند تا به نقطه اوج و پایانی خود برسد. در کنار این دو شخصیت، بار احساسی فیلم بر دوش «رت کچر ۲»(Ratcatcher 2) سوار شده است. شخصیتی که شاید در برخورد اول به نظرتان کمی سطحی یا کلیشه‌ای به نظر بیاید اما بازی خیره کننده «دانیلا ملچیر»(Daniela Melchior) نه تنها او را به یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های فیلم تبدیل می‌کند، بلکه باعث می‌شود تقاضای حضور بیشتری از این شخصیت را در فیلم داشته باشید.

طبیعتا با فیلمی که تعداد شخصیت‌های زیادی دارد نمی‌توان توقع شخصیت پردازی قوی و یا کاملی را داشته باشید اما رت کچر ۲ یکی از شخصیت‌های به شدت پخته و پرداخته شده در طول فیلم است. این‌که او چطور در اوج تنهایی خود با موش‌ها ارتباطی نزدیک به دوست و یا خانواده دارد. یا فقدان پدرش هنوز هم او را اذیت کرده و باعث می‌شود رابطه‌ی پدر و دختری میان او و بلاد اسپورت ایجاد شود.

از دیگر شخصیت‌های گروه اصلی می‌توان به «مرد نقطه‌ای»(Polka-Dot Man) با بازی «دیوید دستمالچیان»(David Dastmalchian) نام برد. او با ظاهر اصلی خود در کمیک‌ها فاصله‌ی بسیاری دارد اما یکی دیگر از شخصیت‌هایی است که مخاطب می‌تواند از لحاظ احساسی با او نزدیکی کند. این شخصیت محصول آزمایش‌های مادرش بر روی خودش و دیگر فرزندان خانواده است و از همین حیث حس تنفر بسیاری از مادر خود دارد. صحنه‌های جذابی در فیلم وجود دارد که او دشمنان خود و حتی هم‌تیمی‌های خود را به شکل مادرش تصور می‌کند که شاید در ظاهر خنده‌دار باشد اما ترامای درونی این شخصیت را به تصویر می‌کشد.

او با خود مدام در کنکاش است و بعضا در برخی نقاط دوست دارد خود را به عنوان یک قهرمان و نه یک شرور ثابت کند. برای همین هم است که The Suicide Squad در بخش شخصیت‌پردازی برای من فیلم قابل قبولیست. هیچ شخصیتی شبیه به دیگری نیست(مگر شباهت میان بلاد اسپورت و پیس میکر که در فیلم هم به آن اشاره می‌شود) و همگی دلایلی متفاوتی برای حضور در کورتو مالتیز دارند. درست است که بخش زیادی از فیلم‌ را صحنه‌های طنز یا خشونت بی‌پرده شکل داده، اما بار احساسی فیلم و شخصیت‌هایی که درگیر مشکلات ذهنی خود هستند به شدت درست نمایش داده شده است.

صحبت از طنز شد و شخصیتی که بخش اصلی آن است. «کینگ شارک»(King Shark) با صدای «سیلوستر استالونه»(Sylvester Stallone) قبل از نمایش فیلم و در تریلر‌ها به ظاهر نقش گروت(Groot) را برای جوخه بازی می‌کرد. اما این چنین موضوعی کاملا غلط است. همانطور که گفتم مقایسه این دو اثر از بنیان مشکل دارد. بگذارید این‌طور مثال بزنم. اگر در فیلم Guardians شخصیت راکت هم‌تیمی‌های خود را تهدید به قتل می‌کرد قاعدتا از فضا و شناخت شخصیت‌های فیلم شما هیچ‌گاه انتظار نداشتید که راکت آن‌ها را بکشد.

اما در The Suicide Squad چنین نیست. فیلم چه از لحاظ شخصیت‌ها و چه از لحاظ داستان غیرقابل پیشبینی عمل می‌کند. کینگ شارک شاید دیالوگ‌های تک خطی و ساده‌ای را بگوید اما جایگاهی که برای او در فیلم تدارک دیده شده به قدری خوب است که از تماشایش خسته نمی‌شوید. او بخاطر ظاهر و هویتی که دارد هیچ‌گاه دوستی نداشته و کم‌کم در طول فیلم خود را به عنوان عضوی از این خانواده عجیب می‌بیند. نقش او کاملا مثل «هالک» برای «انتقام‌جویان» است با این فرق که انتقام‌جویان گروهی از شرور‌های عجیب و غریب باشند.

 


دو شخصیتی که از فیلم قبلی در این فیلم حضور دارند و بخش اعظمی از فیلم‌ را تشکیل می‌دهند «هارلی کویین» با بازی «مارگو رابی»(Margot Robbie) و «ریک فلگ» با بازی «جول کینامن»(Joel Kinnaman) هستند. حضور ریک فلگ یا کلنل فلگ نشان ساده‌ای از درخشان بودن این بازیگر در فیلم اول است. خوشبختانه بر خلاف فیلم اول او پرداخت‌های اضافی مانند رابطه عاطفی مسخره‌ای که با Enchantress را ندارد. او دقیقا مثل یک آدم درست‌کار و سر راستی به تصویر کشیده شده که در فیلم اول نشان‌های کمی از آن بود. هرچند که این حضور توقعات زیادی را برای من به همراه داشت اما داستان فیلم چیز دیگری را برای شخصیت ریک فلگ در انتظار داشت. او اما انسان درست‌کاری است در میان جمعیتی از ضدقهرمانان. دقیقا همین موضوع در طول فیلم نشان می‌دهد که در دنیای این اثر جایی برای شخصیت‌هایی مثل فلگ نیست.

هارلی کویین اما کاملا همه‌چیزش فرق دارد. انگار از آن شخصیت مزخرف و خسته‌کننده‌ای که در فیلم اول داشت، کاملا تغییر کرده است. او در فیلم اول شاید خسته‌کننده‌ترین شخصیت فیلم در کنار Deadshot‌ بود. اما در اینجا و به لطف پرداختی که در فیلم Birds of Prey داشت، هارلی کویینی داریم که می‌تواند به تنهایی سکانس‌های خاصی از فیلم را به خود اختصاص دهد و سفر قهرمانانه خود را رو به جلو و به پایان ببرد. به شخصه‌ صحنه‌هایی که هارلی کویین در آن به تنهایی می‌درخشد از زیباترین بخش‌های فیلم است. از جلوه‌های ویژه آن گرفته، تا قاب بندی و موسیقی آن. مارگو رابی بهترین اجرای خود در نقش هارلی کویین را The Suicide Squad به نمایش گذاشته است.

The Suicide Squad اما فیلم بدون مشکلی نیست. یکی از بزرگترین ایراداتی که در فیلم اول هم با آن روبرو بودیم و در اینجا هم منتقل شده نبود یک شرور اصلی درست و درمان است. این مشکل شاید بخاطر ماهیت شخصیت‌های اصلی فیلم است اما همیشه در میان بدها هم یک بدتر پیدا می‌شود. Starro و افراد بلند پایه دولت جدید کورتو مالتیز شاید تنها چیزهای نزدیک به یک شرور برای این فیلم باشند.

اما نه پرداخت درستی دارند و نه به رقم فیلمنامه وقت درخشیدن به آن‌ها داده نمی‌شود. Starro حتی بخاطر همان دیالوگی که انسان‌ها را مقصر فجایع خود می‌داند، بیشتر شبیه شروری است که درک نشده و در واقع یک شرور ساده بخاطر اشتباه دیگران است. از سران دولتی کورتو مالتیز هم نگویم. آن‌ها صرفا در فیلم وجود دارند که بار منفی کمی را به دوش بکشند. شخصیت‌ درست و درمانی ندارند، سراسر کلیشه‌اند و حتی اهدافشان دقیقا شبیه شرور‌های فیلم‌های دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی است(نابودی آمریکا).

از دیگر مشکلات فیلم می‌توان به تدوین آن اشاره کرد. در برخی سکانس‌ها جابجایی به صحنه‌ی بعدی کمی ابتدایی است. همین باعث شده که ریتم فیلم در برخی نقاط کند شود. آن هم فیلمی که از اول تا آخرش هدف خود را در سرعت و اکشن بدون توقف می‌داند. هرچند اینجا منظور از اکشن بدون توقف این نیست که فیلم فقط به اکشن بسنده کرده است اما بنا به ریتمی که دارد اکشن بخش اعظمی از فیلم را تشکیل داده است.
از ویژگی‌های بارز فیلم‌های جیمز گان بخصوص فیلم‌های ابرقهرمانی او، می‌توان به انتخاب موسیقی متن اشاره کرد. در The Suicide Squad هم چنین قاعده‌ای برقرار است.

نقد فیلم The Suicide Squad

نقد فیلم The Suicide Squad

جدا از درخشش «جان مورفی» (John Murphy) به عنوان آهنگساز فیلم، سلیقه خود جیمز گان هم باعث شده قطعات موسیقی در فیلم به خوبی گنجانده شده باشند. نمی‌توانم به این موضوع اشاره نکنم که آغاز فیلم با قطعه‌ای از «جانی کش»(Johnny Cash) چقدر درست و بجاست. خیلی ساده است که با نگاهی به Suicide Squad منتشر شده در ۲۰۱۶ می‌توانید مقایسه‌ای از موسیقی هردو داشته باشید. در فیلم اول قطعات موسیقی در برخی سکانس‌ها اصلا به فضای آن سکانس نزدیک نبودند. اینجا این‌طور نیست. از هر سلیقه‌ای شاید موسیقی خاصی پیدا کنید که در جایگاه درستی قرار دارد.

بخش مورد علاقه‌ای من از فیلم، فیلمبرداری آن بود. مسئولیت فیلمبرداری فیلم برعهده «هنری برهام»(Henry Braham) بوده است. جالب است بدانید که او قسمت دوم از سری Guardians را هم فیلمبرداری کرده است. اما اصلا فیلمبرداری این دو اثر به یکدیگر شباهت ندارند. بخشی که در فیلمبرداری فیلم به شدت زیبا و بجا کار شده است نماهای دور و نزدیکی است که در پشت آن نوشته‌ای قرار دارد. هرکدام از این قاب‌ها می‌توانند برای من در این فیلم ماندگار و دوست داشتنی باشند. سکانس‌های اکشن اصلا در بخش فیلمبرداری شلوغ در نیامده است.

می‌توانید جزئیات و شخصیت‌ها را در اوج شلوغی هم تماشا کنید. باور کنید اگر چنین قاب‌بندی‌هایی در فیلم نبود شاید اصلا The Suicide Squad برای من دوست داشتنی نمی‌شد. حال به این فیلمبرداری جلوه‌های ویژه و خشونت بی‌پرده فیلم را اضافه کنید. درست مثل چاشنی یک غذا که آن را چندین برابر خوشمزه می‌کند.
یکی از مثال‌های بارز آن نمای قلب ریک فلگ و در کنار آن برخورد گلوله بلاد اسپورت و پیس میکر به یکدیگر است.

اولین سکانس اوج خشونت فیلم را به مرحله‌ی دیگری می‌برد. همانطور که می‌خواهد بیرحمی فیلم را در باب یکی از شخصیت‌های اصلی خود نشان دهد. مثال دوم ولی اوج جلوه‌های ویژه فیلم برای من است. تفاوت گلوله دو شخصیت، مسیری که آن‌ها طی می‌کنند و در نتیجه برخورد آن‌ها. شاید چنین صحنه‌ای در فیلم‌های مختلفی وجود داشته باشند اما در اینجا به نهایت جزئیات رسیده‌اند.

نقد فیلم The Suicide Squad

یکی از لحظات طنز فیلم درست در این سکانس رخ می‌دهد.

اما دوست دارم پایان این نقد را به خوب بودن این فیلم اختصاص بدهم. The Suicide Squad فیلم بدون عیبی نیست. اما آن‌قدر نکات خوب دارد که پیدا کردن ایرادات آن کار سختیست. بخصوص با شخصیت‌هایی قابل لمس، اکشن جذاب و خشونت بدون پرده. این موارد در کنار فضای طنز فیلم دقیقا همان چیزیست که باید در قدم اول برای این فیلم تصمیم گرفته می‌شد. گویا DC‌ پس از نجات Justice League زک اسنایدر، حالا با The Suicide Squad یکی دیگر از فجایع خود را از فرش به عرش رسانده است. سیاستی که نه تنها طرفداران DC بلکه طرفداران فیلم‌های ابرقهرمانی را می‌تواند خوشحال کند. بخصوص که دیگر دنیای این فیلم‌ها یک جانبه و بسنده به Marvel نیست.

تماشای The Suicide Squad را به شما پیشنهاد می‌کنم. حتی اگر تمامی چیز‌هایی که در این نقد گفته شد برای شما برقرار نبود، در عوض با فیلم هویت‌ داری طرف هستید که قرار نیست شما را خسته کند و یا با رنگ‌های تیره بگوید که خیلی فضای تاریکی دارد!

امیدوارم از مطالعه نقد فیلم The Suicide Squad لذت برده باشید. نظر خود را در مورد این نقد و خود فیلم حتما با ما در میان بگذارید.

آخرین مقالات کمیک بوکی را در کافه کمیک بخوانید.

  • twitter
  • linkedin
  • linkedin
قبلی «
بعدی »

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


The reCAPTCHA verification period has expired. Please reload the page.