با آنکه بسیاری از شخصیتها به خاطر در دست گرفتن چکش ثور به یاد ماندهاند، بسیاری دیگر فراموش شدهاند. در ادامه با کافه کمیک همراه باشید تا ده مورد از این شخصیتها را معرفی کنیم.
ثور یکی از معروفترین سلاحهای دنیای مارول (Marvel) را در دست میگیرد و تاب میدهد. چکش او که با نام میولنیر (Mjolnir) هم شناخته میشود، (تلفظ نسبتاً عجیب و غیرمعمولی دارد، اما گویا در زبان قدیم نروژی اینگونه تلفظ میشده) روند داستانی کمیک 1962 «سفری به ناشناخته» شماره 83 (Journey into Mystery #83) را رقم میزند. میولنیر، دارای قابلیتهای جادویی فراوانی است که از بین اینها، یکی از مهمترینشان ویژگی است که با آن معروف شده: «تنها کسی که لیاقتش را دارد، میتواند آن را به دست بگیرد.»
هرچند مارول در طی این سالها تعریف بسیار گنگی از «لیاقت» ارائه داده است، اما دیدهایم کسانی که قلب صاف و پاکی دارند و یا از روحیهی جنگجویی برخوردارند، معمولاً توانستهاند که این چکش را بلند کنند. شخصیتهایی مثل جین فاستر (Jane Foster) یا کاپیتان آمریکا (Captain America) چندین بار میولنیر را به دست گرفتهاند و شخصیتهای زیادی در دنیای کميکی هست که خوانندگان از لایق بودنشان انگشت به دهان ماندهاند.
10. روگ كه قدرتهای ثور و همچنين لیاقتش را دزدید.
روگ (Rogue) جهش یافتهای که در سری ایکس-من با او آشنا شدیم و فهمیدیم قابلیت اين را دارد که قدرتهای هر کسی را جذب کند. هرچند هر کسی را که لمس کند، شديدا آسیب میبیند و یا حتی تا پای مرگ کشیده میشود. روگ با جذب قدرتهای میس مارول (Ms. Marvel) برای مدت طویلی، تقریباً او را کشت. در شماره 66 سری «چه میشد اگر…؟» (What If…? #66) روگ با گروه برادری جهش یافتگان (Brotherhood of Mutants) همکاری میکند و تمام قدرتهای ثور را میدزدد.
روگ با جذب قدرتهای ثور نسبت به استفاده از میولنیر لایق میشود. به این ترتیب روگ یکی از قویترین موجودات کل دنیا شده و انتقام جويان و حتی گروه برادری را از بین میبرد. هر چند این اتفاق در یکی از دنیاهای موازی اتفاق میافتد اما تماشای بلند شدن چکش ثور توسط روگ در عین حال هم فوقالعاده است و هم وحشتانگیز.
9.دختر سنجابی از پس هر کاری برمیآید… حتی بلند کردن میولنیر
دختر سنجابی (Squirrel Girl) شخصیتی بسیاری کمیکی از خود نشان داده که سطح قدرتهایش همیشه در داستانهای کمیک شدیداً اغراق شدهاست. مارول حتی در سری منتشر شده با عنوان «دختر سنجابی شکست ناپذیر» (Unbeatable Squirrel Girl) نشان میدهد که قهرمان داستان بزرگترین شرورین مارول را از جمله دکتر دوم (Doctor Doom) و گالاکتوس (Galactus) را شکست میدهد. بهنظر میآید هیچ کاری نیست که دورین گرین (Doreen Green) از پس آن برنیاید، حتی بلند کردن چکش ثور.
در سری دختر سنجابی شکست ناپذیر ما میبینیم که او مجبور میشود با نسخهای شیطانی از خودش مواجه شود. با شکست دادن این نسخه (که حتی انتقام جویان را شکست داده بود) دختر سنجابی لیاقتش را برای بلند کردن میولنیر ثابت کرده و به الههی رعد و برق تبدیل میشود. قضاوت اینکه حوادث این کتاب واقعگرایانه و ملموس هستند یا نه، به عهدهی خوانندگان آن باشد.
8.مون نایت واقعیت وجودی میولنیر را آشکار میکند.
«دوران خونشو» (Age of Khonshu) داستان جذابی است که زیر سایهی کتابها و رویدادهای دیگری چون «خانهی ایکس» (House of X) و یا «جنگ دنیاها» (War of the Realms) مارول پنهان شده است و شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از خوانندگان ندانند مون نایت (Moon Knight) توانایی خودش در به دست گیری میولنیر را ثابت کرده است.
در شماره 33 انتقام جویان، شوالیهی ماه یا همان مون نایت از فلزی که میولنیر از آن ساخته شده یعنی «اورو» (Uru) رونمایی میکند و نشان میدهد که در واقع یک نوع «سنگ ماه» (moon rock) است. با تشکر از ارتباطی که مون نایت با خدای ماه «خونشو» دارد، میتواند چکس ثور را کنترل کند. هرچند که او به نحوی با میولنیر ارتباط برقرار میکند، با این حال به نظر نمیرسد که مون نایت «لایق» آن باشد. شاید یک حلقه زرد وحشت از سری کمیکهای دی سی برایش مناسبتر باشد.
7.لوکی در طول رویداد اکسیس لایق میشود.
یکی از قویترین موجودات مارول اسکارلت ویچ (Scarlet Witch) است که از خودش یک روانی به تمام عیار در دنیای مارول ساخته است. او قدرتهای خداگونه دارد که به او اجازه میدهد واقعیت را دستکاری کند و این قابلیت باعث شده کارهای او تاثیرات چشمگیری در دنیای مارول داشته باشد و رویدادهای اساسی در کتابهای کمیک مارول رقم بزند. این موضوع برای خوانندگان کتابهای کمیک بسیار جذاب و خوب است، هر چند نمیشود همین حرف را درباره بقیه شخصیتهای دور و بر اسکارلت ویچ زد.
اسکارلت ویچ رویداد اکسیس (AXIS) را رقم میزند که در آن تمام قهرمانان تبدیل به شرورین، و شرورین تبدیل به قهرمان میشوند. در این واقعیت جدید، لوکی بالاخره موفق میشود میولنیر را به دست بگیرد و از آن برای شکست خدای رعد سابق یعنی ثور استفاده کند. لوکی سالیان دراز سعی کرده بود که این چکش را بدزدد، اما این تنها زمانی امکانپذیر شد که شرارت از وجودش خارج شده باشد. متاسفانه لوکی پس از رویداد اکسیس دوباره به شرارتهایش بازگشت و لیاقتش را از دست داد.
6.سوپرمن در سری لیگ عدالت آمریکا/انتقام جویان چکش ثور را بلند کرد
پیشتر مارول و دی سی بیشتر هم مسیر میشدند و داستانهای مشترک زیادی داشتند. در سری محدود 2004 با عنوان «لیگ عدالت آمریکا/ انتقام جویان» (JLA/Avengers) دی سی و مارول بزرگترین تیمهای ابرقهرمانی را در کنارهم قرار دادند تا با کرونا (Krona) بجنگند. این جنگ و درگیری معمولاً ناديده گرفته میشود و در نتیجه فراموش شده که مرد فولادین (Man of Steel) چطور چکش ثور را در هوا تاب داده است.
شاهکار سوپرمن در طی چهارمین و آخرین شمارهی این سری اتفاق افتاد که همزمان هم میولنیر و هم سپر کاپیتان آمریکا را به دست میگیرد. هرچند پیشتر اودین (Odin) افسون «لیاقت» را از میولنیر برداشته بود اما حتی با وجود افسون نیز، سوپرمن باید لایق میولنیر باشد، البته اگر او روزی روزگاری نیاز به قدرت بیشتر داشته باشد. (بنظر من که در حال حاضر بدون چکش ثور قدرتهای سوپرمن بیش از اندازه است، نمیدانم چقدر با من هم نظرید؟!)
5.بلک ویدو در یکی از دنیاهای موای، میولنیر را بلند میکند.
سری کمیک های «چه میشد اگر…؟» (What If…?) دور از انتظارترین سناریوهای ممکن در دنیای مارول را مورد تجسس قرار میدهد. در سری «چه میشد اگر…؟ دوران آلترون» (What If? Age of Ultron) ثور اصلی میمیرد و چکش بدون صاحب باقی میماند. کمی بعد از این که بزرگترین ابرقدرتمندان دنیا در طول راگناروک (Ragnarok) از بین میروند، تنها بلک ویدو (Black Widow)، نیک فیوری (Nick Fury) و چند نفر دیگر باقی میمانند.
در اوج ناامیدی، ناتاشا توانست میولنیر را بلند کند و ظاهری تازه، چیزی بین ثور جین فاستر و لباسهای والکریها، پیدا کند. سری «چه میشد اگر…؟» هرچند واقعی نیستند اما ثابت کردهاند که گاهی میتوانند سرگرم کنندهتر از داستانهای جهان اصلی باشند.
4.دکتر دووم میولنیر را به دست گرفته است… البته فقط در جهنم
دکتر دووم برای اولین بار در چهار شگفت انگیز (Fantastic Four #5) شماره 5 در سال 1962 خودش را نشان داد و تا حالا شرور و دشمن اصلی تقریباً تمام قهرمانان مارول بوده است. او این موضوع را مدیون حوادثی چون جنگهای پنهانی (Secret Wars) و مقاصد شوم دیگرش میداند. بر خلاف شرارت وجودیش، دکتر دووم در سری شماره 536 چهار شگفت انگیز، با عنوان «سقوط چکش» (Hammer Falls) میتواند چکش ثور را به دست بگیرد.
رویداد جنگ داخلی در این زمان در اوج بود و کتابهای دنبالهدار، مانند شماره 536، چندان تبلیغ نمیشدند. هر چند این جلوی دکتر دووم را نگرفت که میولنیر را وقتی به جهنم افتاد، به دست نگیرد. با تضعیف شدن افسون جادویی که بر چکش بود، دووم برای از بین بردن شیاطین از آن استفاده کرد. متأسفانه پس از بازگشت به زمین دووم دیگر نمیتوانست میولنیر را بلند کند که البته دنیای مارول از این بابت میتواند یک نفس راحت بکشد.
3. واندر وومن به راحتی میولنیر را بلند میکند
از همخط شدنهای بین دی سی و مارول آنقدری که باید سخن به میان نمیآید. شاید چون آنقدری که باید بر دنیاهای هم اثر نداشتهاند. با این حال پیشتر دیدیم که سوپرمن در سری لیگ عدالت آمریکا/ انتقام جویان، چکش ثور را بلند کرده است. یکی دیگر از اعضاء لیگ عدالت هم این چکش را در طی داستان مارول در برابر دی سی (Marvel vs. DC) در سال 1996 بلند کرد.
در طی این درگیری، واندروومن میولنیر را بدست آورد و قدرتهایش تا حدود زیادی تقویت شد. هرچند او تنها برای مدت کوتاهی میولنیر را به دست گرفت اما خیلی سریع متوجه شد که این چکش چقدر به او توان داده و خطرناکش کرده است. او برای اینکه مطمئن شود به استورم (Storm) در حد مرگ صدمه نزند، چکش میولنیر را رها کرد.
2. ثور میولنیر را به کونان بربر میسپارد
«چه میشد اگر ثور ازگارد، کونان بربر را ملاقات میکرد؟» سوالی بود که نسخه شماره 39 سری «چه میشد اگر…؟» در سال 1983 به آن پاسخ داده است. بعد از اینکه ثور گول لوکی را خورد، به دوران هایبورین (Hyborian Age) منتقل شد، جایی که با کونان (Conan) آشنا شد. این دو موجود خشن به زورآزمایی هم پرداختند و بعد از یک دور به رخ کشیدن قدرتهایشان، تصمیم گرفتند همسفر شوند. این دو دست به یکی کردند تا دشمن کونان یعنی توت-آمون (Thoth-Amon) را شکست دهند.
ثور در این جنگ و درگیری خودش را قربانی میکند و میولنیر را در لحظه مرگ به کونان میبخشد. کونان به راحتی چکش را بلند میکند و لیاقتش را ثابت میکند. کمیکهای «چه میشد اگر…؟» گاهی بسیار مبهم هستند، مخصوصاً سریهای قدیمی آن، پس خوانندگان سریهای امروزی آن، اگر واقعاً مشتاق هستند که از ماجراجوییهای کونان وحشی، فراتر از آنچه در سری مارول «شاه کونان» (King Conan) شاهد آن هستيم، سر در بیاورند، باید به سراغ این داستانها بروند.
1. موجسوار نقرهای سخت تلاش کرد تا لیاقت بیابد و تانوس را شکست دهد.
در یک خط داستانی کتابهای کمیک تانوس، توجه بر یک دنیای ثانویه است که در آن تانوس بزرگترین و قویترین قهرمانان زمینی را شکست داده و پیروز شده است. در زمان حال، تانوس به آیندهای ثانویه سفر میکند تا متوجه شود چطور این موفقیت به دست آمده. یکی از معدود قهرمانان باقی مانده در این آینده جدید موجسوار نقرهای (Silver Surfer) است که مدتی غیبش زده بود.
اینطور به نظر میآید که موجسوار نقرهای در تبعید بوده و به خودش تمرین میداده تا لیاقت به دست آوردن میولنیر را پیدا کند. در کمیک شماره 15 تانوس، در یکی از حماسیترین صحنهها، موجسوار نقرهای میولنیر را برای کمک فرا میخواند. او گوست رایدر کیهانی (Cosmic Ghost Rider) را با یک ضربه از بین میبرد و تقریباً تانوس را از پا در میآورد. متأسفانه این نسخه از موجسوار تنها در یکی دو شماره خودی نشان میدهد.
آخرین مقالات کمیک بوکی را در کافه کمیک بخوانید.
منبع: CBR
بنازم واندروومن
کاپیتان چی؟
گفت کسایی که فراموش شدن