ابرقهرمانان دنیای کمیکها قدرتهای متفاوت و خاصی دارند. با کافه کمیک همراه باشید تا با خاص ترین قدرت ها آشنا شویم.
کمیکها مملو از ابرقهرمانانی هستند که میتوانند پرواز، هر چیزی را به فضا پرتاب یا هر نوع انرژی را از طریق دستان خود تغییر دهند. اما شخصیتهای زیادی نیز وجود دارند که تواناییهایشان بسیار جالبتر است. این قدرتهای عجیب آنها را برجسته میکند، حتی اگر آنها محبوبیت قهرمانان نمادین کمیکها را نداشته باشند.
ابرقدرتهایی مانند موی چنگانداز یا همزیستی شهری نسبت به دید گرمایی و سرعت فوقالعاده قدرتهای قابل توجهی بهنظر نمیرسند، اما مدوسا (Medusa) و شاه شهرها (King of Cities) نشان دادهاند که به اندازه قدرتهای نمادین خود مهم هستند. این مهارتها ممکن است غیرمعمول باشند اما اغلب به اندازه ابتداییترین مجموعه از ابرقدرتها مفید هستند.
10- ایجاد پورتال ستارهای از طریق مشت زدن (Star Portal Creation Through Punches)
خانم آمریکا (Miss America) که توسط جو کیسی (Joe Casey) و نیک دراگوتا (Nick Dragotta) خلق شده دارای یک قدرت منحصر بهفرد است: توانایی باز کردن پورتالهای ستارهای که امکان سفر فوری بین ابعادی را فراهم میکند. سفر بین بعدی در دنیای کمیک قدرت غیرمعمولی نیست اما هیچ قهرمان دیگری استعداد آمریکا را برای سفر از طریق پورتالهای ستارهای ندارد. آمریکا چاوز (America Chavez) برخلاف جادوگرانی که از جادو یا ابزار بهخصوص (مانند انگشتر دکتر استرنج) برای باز کردن پورتالها استفاده میکنند، دروازههای بین بعدی خود را کاملاً طبیعی و از طریق بدن خود ایجاد میکند. این ویژگی به او تحرک منحصر بهفردی در سراسر جهان چندگانه میدهد و امکان مشارکت در بسیاری از ماجراهای میانجهانی را فراهم میکند.
با اینحال کنترل چنین قدرت فوق العادهای نیاز به تمرکز بسیار زیادی دارد تا از صدمات ابعادی تصادفی جلوگیری شود. هنگامی که قدرت پورتال ستاره این قهرمان به درستی مهار شود عبور بیحد و مرز او را در سراسر کیهان فراهم میکند.
9- موی چنگانداز (Prehensile Hair)
توانایی روانی برای دستکاری مو به گونهای که گویی خود یک اندام است، قدرت بسیار نادری را در کمیکها برجسته میکند که تعداد کمی از شخصیتها در اختیار دارند. از آنجایی که مو فاقد ماهیچه یا مفصل است، دیدن حرکت و عملکرد مستقل آن اغلب مبهوتکننده است و تطبیق پذیری آن باعث میشود موها کاملاً قوی باشند. ملکه ناانسانها یعنی مدوسا (Medusa) به این معروف است که از موهای بلند خود استفاده میکند تا دشمنان را بردارد، آنها را تحت فشار بگذارد و حتی به آنها مشت بزند و کمبود بازوهای سنتی را جبران کند.
شخصیت بایونتا (Bayonetta) تجسم مرگبار دیگری از موهای مسلح خود را ارائه میدهد. بایونتا به عنوان یک جادوگر، موهای مانند تازیانه خود را به شلاقها و پنجههای قدرتمند تبدیل میکند که در کنار اسلحه استفاده میشود. موهای او همچنین مشتهای غولپیکر و پاشنههای محکم را میسازد که حملات او را با نمادهای زنانه تقویت میکنند. با اینحال جالبترین شاهکار بایونتا در دستکاری مو در احضار شیاطین و تبدیل شدن به جانوران با باز کردن موهایش است.
در مقابل، پرنسس انتراپتا (Entrapta) از شیرا و شاهزادههای قدرت (She-Ra and the Princesses of Power)، یک کاربرد جالب از موهای چنگانداز را نشان میدهد. انتراپتا با استفاده از موهای دم اسبی متحرک جادویی خود که شبیه به بازوهای اضافی است میتواند روی چند آزمایش و ماشین آلات پیچیده خود کار کند. این نشاندهنده هوش خلاق اوست که موهای ظاهرا بیاستفاده را به عنوان راهی برای نوآوریهای تکنولوژیکی و جدا از مبارزه بهکار میگیرد.
8- همه زبانی (Omnilingualism)
همه زبانی یا قدرت مافوق بشری برای صحبت کردن، خواندن و درک هر زبانی برای ماجراجوییهای بین فرهنگی قهرمانی بسیار مفید است. شخصیتهایی مانند ثور (Thor) و شزم (Shazam) از این قابلیت که به قول خودشان Allspeak است برای برقراری ارتباط آسان در هر نقطه از دنیای مارول و دی سی استفاده میکنند. قهرمانان دیگر مانند سایفر (Cypher) نیز مهارتهای ذاتی چندزبانه را نشان میدهد.
قهرمانان بدون فناوری مترجم نمیتوانند در مورد سیارات بیگانه تبادل نظر، کسب اعتماد و اتحاد ایجاد کنند. همهزبانی اغلب نادیده گرفته میشود اما پتانسیل روایی بالایی، به ویژه در داستانهای کیهانی دارد. این توانایی نشان میدهد چگونه تسلط زبانی خود یک ابرقدرت ارزشمند در میان تمدنهای متنوع است.
همه زبانی یک مفهوم رایج نیست اما گفتوگوی بین گونهای را امکانپذیر میکند و بر نقش مرکزی ارتباطات در پر کردن شکافها تأکید میکند. چنین قدرت مفیدی حتی بر روی زمین میتواند مردم را گرد هم آورده و آنها را با بالاترین آرمانهای قهرمانی همراه کند.
7- استفاده از عصای یکبار مصرف (Staff Of One’s Use)
عصای یکبار مصرف (Staff of One) خانواده مینورو (Minoru) بهعنوان یک وسیله جادویی قدرتمند در دنیای کمیکهای مارول منحصر بهفرد است. این عصا در اصل یک موجود ماوراء طبیعی باستانی بود اما به خط اجدادی مینورو متصل شد و قدرتی عظیم اما با بهایی سنگین را به ارمغان آورد. صاحب این عصا فقط یک بار میتواند هر طلسم را با موفقیت انجام دهد و این عصا صاحبان خود را مجبور میکند دائماً افسونهای جدید را به کار بگیرند.
علاوه بر این، عصای یکبار مصرف زمانی فعال میشود که صاحب عصا خون خود را بریزد. این ارتباط همبستگی عصا با صاحبانش در طول نسلها باعث پایداری دودمان مینورو بوده است. محدودیتهای صاحبان این عصا مستلزم حل خلاقانه مشکل در هر موقعیت و زندهماندن از حملات است.
این طبیعت عصای یکبار مصرف، آن را برای خوانندگان هیجانانگیز میکند. این عصا مزیت خلاقیت را در برابر تهدیدات جادویی برجسته میکند. پیمان خونی آن نشاندهنده فداکاری از سوی صاحب عصا است که میراث خانوادگی را با جادوی نسلها پیوند میدهد. بهطور کلی هیچ وسیله مخفی دیگری قابل مقایسه با ماهیت منحصر بهفرد عصای یکبار مصرف نیست.
6- بیاهمیت بودن (Imperceptibility)
خابی (Xabi) یا شخصیت جهش یافته فراموشم نکن (ForgetMeNot) دارای یکی از منحصر به فردترین قدرتها در دنیای کتابهای کمیک است: بیاهمیت بودن در خاطر دیگران. فراموشم نکن کاملاً غیرقابل تشخیص است و حتی زمانی که مستقیماً دیده میشود نامرئی به نظر میرسد. دشمنان حتی در اواسط نبرد بلافاصله او را فراموش میکنند و حتی متحدان نیز وجود او را اندکی بعد از یاد میبرند. این گریزان بودن تقریباً کامل به فراموشم نکن اجازه میدهد تا ماموریتهای مخفی را درست مقابل چشم دشمنان انجام دهد.
با اینحال، بیاهمیت بودن او را در زندگی معمولی منزوی میکند و او قادر به ایجاد روابط پایدار نیست زیرا مردم معمولی نیز دائماً او را فراموش میکنند. فراموشم نکن بهعنوان تنها شخصیتی که این پنهانکاری روانی را به نمایش میگذارد، نوآوری بیحد و حصر خالقان این شخصیت را در طراحی ابرقدرتها برجسته میکند. بیاهمیت بودن او محدودیتهای خود ادراکی را آزمایش میکند و نقش مرکزی آن در حفظ هویت و ارتباطات را بررسی میکند.
غالباً توانایی فراموشم نکن نادیده گرفته میشود اما این امر ثابت میکند قدرتهایی که بر ذهن تأثیر میگذارند میتوانند به همان اندازه قدرتهایی قوی باشند که روی بدن قهرمان تاثیر دارند. بیاهمیت بودن او اغلب برای اهداف کمدی استفاده میشود اما اگر بخواهیم عمیق به آن نگاه کنیم استعارهای تامل برانگیز از خواستههای انسان برای دیده شدن و بهخاطر سپرده شدن است.
5- سازگاری برتر (Superior Adaptation)
داروین (Darwin) جهش یافته از طریق قدرت سازگاری برتر یکی از قویترین تواناییهای تطبیقی در کمیکها را دارد. بدن داروین بهطور خودبهخود ویژگیهای جدیدی را در صورت نیاز برای ادامه بقا میسازد و به او اجازه میدهد تقریباً با هر محیط یا تهدیدی سازگار شود. اگر او در آب فرو برود، دارای آبشش میشود. اگر در معرض شعله قرار گیرد، پوست او نسوز میشود.
این سازگاری برتر داروین را در برابر خطرات خارجی تقریباً ضدضربه میکند چون جهش او دائماً از خطر پیشی میگیرد. قدرت داروین به شدت محدودیتهای تکامل واکنشی را آزمایش میکند. یک بار او به قصد خودکشی از پشت بام پایین پرید و بدنش به طرز شگفت انگیزی به سبکی پر شد و به آرامی روی زمین قرار گرفت.
این واکنش نشان میدهد جهش او فراتر از بقای اولیه است و به روشهای ظریفی بر زندگی او تأثیر میگذارد. داروین در میان شخصیتهای کتابهای کمیک پتانسیل کامل سازگاری را نشان میدهد، شکل جهشیافته انعطافپذیری او که همیشه در برابر چالشهای غیرقابل پیشبینی زندگی در حال تغییر است.
4- خیره شدن ریاضتی (Penance Stare)
گوست رایدر (Ghost Rider) یکی از ترسناکترین قدرتها را در کمیکهای مارول دارد: خیره شدن ریاضتی. او با برقراری تماس چشمی دشمنان را نفرین میکند تا تمام درد و رنجی که در طول زندگی خود بر بیگناهان تحمیل کردهاند را احساس کنند. حتی وید ویلسون (Wade Wilson) مزدور هم در کمیک شماره ۴ از Deadpool نیز مجبور شد تاریخ خشونت خود را از طریق این خیره شدن تجربه کند. این بمباران آسیبزا متشکل از غم و اندوه کارما، اغلب مخالفان را میترساند تا قبل از درگیر شدن با گوست رایدر تسلیم شوند.
هیچ قهرمان دیگری در تاریخ کتابهای کمیک قدرت خیره شدن ریاضتی را در اختیار ندارد و این توانایی منحصر به گوست رایدر است. این ابرقدرت در ظاهر ساده بهنظر میرسد اما ضربهای درونی میزند که قویتر از هر سلاح خارجی است. بیرحمی اخلاقی این توانایی نشاندهنده دوران اوج کمیکهای عجیب دهه ۱۹۹۰ است. وقتی این قدرت بهطور متفکرانه استفاده میشود مضامین گناه، وجدان و اخلاق را در خطوط داستانی مربوط به رستگاری تداعی میکند.
3- واکنش تصویری (Photographic Reflexes)
واکنش تصویری امکان تقلید کامل از هر عمل فیزیکی مشاهده شده را فراهم میکند. شخصیتهایی با این توانایی میتوانند مهارتهای پیچیده رزمی یا حتی صداها را پس از یک بار اجرای آنها تکرار کنند. اکو (Echo)، قهرمان جهش یافته، در کمیکهای مارول از واکنش تصویری برای مقابله با تواناییهای دردویل (Daredevil) استفاده میکند، از طرف دیگر تسک مستر (Taskmaster) سبکهای مبارزه قهرمانان را تقلید کرده و با سبک خود ادغام میکند.
رز ویلسون (Rose Wilson) دختر دث استروک (Death stroke) و کیدن پارک (Caden Park) نیز در دی سی واکنش تصویری را از خود نشان میدهند. تماشای اینکه شخصیتهای بدون قدرت بهطور ناگهانی مهارتهای پیچیده را اجرا میکنند این توانایی را در دنیای ابرقهرمانان جذاب میکند. از این ابرقدرت بهطور گسترده مورد استفاده قرار نگرفته اما پتانسیل روایی زیادی را ارائه میدهد، از جعل هویت به صورت آنی گرفته تا تقلید تاکتیکی که نقاط قوت دشمنان را علیه آنها بهکار میگیرد.
کتابهای کمیک اغلب این قدرت را به کاربردهای رزمی محدود میکنند اما استفادههای خلاقانهتر مانند کپی کردن صدا میتواند تفاوتهای ظریف زبان بدن را بهتر برجسته کند. واکنش تصویری بهعنوان یکی از معدود قدرتهای کپیکننده در کتابهای کمیک ثابت میکند وقتی دانشی که از حریف دارید دقیقاً اجرایی شود، قدرت خام را تحت الشعاع قرار میدهد.
2- خلق کیمرا (Chimera Creation)
بوانا (B’wana) که یک قهرمان DC است یکی از عجیبترین و خاص ترین قدرت ها را دارد: توانایی ترکیب دو یا چند حیوان در یک موجود ترکیبی تحت کنترل خود به نام کیمرا(Chimera). بوانا با استفاده از یک کلاهخود باستانی مرتبط با DNA جهش یافته خود، موجودی ترکیب شده با ویژگیهای ترکیبی احضار میکند (مثلا موجودی با هیبت کرگدن و بالهای خفاش). این ویژگی به او نیروهای آماده میدهد که برای موقعیتهای مختلف سازگار شده تا در صورت نیاز به حریف حمله کنند یا خود بوانا را حمل کنند.
مضحک بودن این قدرت، بوانا را بیشتر تبدیل به یک شوخی میکند تا یک قهرمان افسانهای، خلق قدرت او نشان دهنده یکی از خلاقانهترین مفاهیم در تاریخ ابرقهرمانان است. برای طرفداران او این خبر بد را داریم که این شخصیت خیلی مورد استفاده قرار نگرفت، چه در کمیک و چه در هر نوع رسانه دیگری.
1- همزیستی شهری (Urban Symbiosis)
جک هاکسمور (Jack Hawksmoor) که حتی در میان قهرمانان دنیای کمیک منحصر بهفرد است، به دلیل مهندسی زیستی فرازمینی دردناکی که در جوانی متحمل شده است پیوند روانی عمیقی با خود شهرها دارد. او وقتی بچه بود توسط موجوداتی از آینده ربوده شد که اعضای بدنش را بیرون آوردند و وسایلی را در او کاشتند که به او اجازه میداد با شهرها تعامل داشته باشد.
هاکسمور بهعنوان شاه شهرها (King of Cities) میتواند از طریق تله پاتی با مناظر شهری ارتباط برقرار کند و با زیرساختهای آنها ادغام شود و فرمان بدهد. آسمانخراشها، فاضلابها و حتی چراغهای خیابانها از اراده او پیروی، طراحی شهر را بازآرایی یا معماری جدیدی را به خود میگیرند.
همزیستی شهری هاکسمور در داستانهای قهرمانی مشابهی ندارد. چنین قدرتی در دستان فرد نادرست میتواند بسیار خطرناک باشد. پیوند هاکسمور با شهرهایش به احتمال زیاد تکرار نخواهد شد یا از آن فراتر نخواهد رفت. همزیستی شهری خاص ترین قدرت ها کتابهای کمیک است.
کلام آخر
دنیای کمیک هیچ کمبودی از ابرقدرتهای خلاقانه نشان نمیدهد. تواناییهایی که در این مقاله شرح داده شد تنها بخشی از خلاقیتی است که نویسندگان در اعطای مهارتهای عجیب به قهرمانان و شروران خود تجربه کردهاند. از کنترل شهرها گرفته تا ایجاد راهی برای مشت زدن و سفر در پورتالهای ستارهای، این قدرتها نوآوری مداوم خالقان آنها را نشان میدهد که داستانهای فوق بشری را به جلو میبرد.
منبع: CBR