حتی ابرقهرمانان هم نیاز به استراحت و گذراندن اوقات فراغت دارند. با کافه کمیک همراه باشید تا بازی های مورد علاقه قهرمانان را بررسی کنیم.
ابرقهرمانان و بازیهای ویدیویی به بخشهای جداییناپذیر فرهنگ عامه معاصر تبدیل شدهاند و با داستانهای حماسی و ماجراجوییهای جذاب خود بر فضای سرگرمی تسلط دارند. از تکثیر فیلمهای ابرقهرمانی که جهانهای سینمایی را گسترش میدهند تا محبوبیت روز افزون بازیهای ویدیویی، این دو قلمرو مخاطبان را در سراسر جهان مجذوب خود کردهاند.
در نتیجه جالب است که در نظر بگیریم ابرقهرمانان در لحظات استراحت خود چه سرگرمیای دارند. به هرحال اگر دنیای ما مملو از بازیهای ویدیویی است منطقی بوده که جهان آنها احتمالاً اشکال مشابهی از این فرم سرگرمی را ارائه میدهد.
ایده کشف اینکه ابرقهرمانان در چه نوع بازیهای ویدیویی غوطهور میشوند یک آزمایش فکری هیجانانگیز را ارائه میدهد. آیا آنها از انجام بازیهایی که بهطور خاص متناسب با تواناییهای خارقالعاده خودشان هست لذت میبرند؟ یا شاید سلیقه آنها به سمت تجربیات غیرمنتظره و متنوع که فراتر از وجود مافوق بشری آنهاست تغییر میکند. گشتوگذار در قلمرو بازی های مورد علاقه قهرمانان، گنجینهای از فرصتها را باز و شخصیتهای چندوجهی پنهان در زیر لباسهای نمادین آنها را آشکار میکند.
کاوش در مورد ترجیحات ابرقهرمانان به ما این امکان را میدهد که از مرزهای بین داستان و واقعیت عبور کنیم. ما خود را در سفری تخیلی غرق میکنیم که هم در بین طرفداران سرسخت و هم برای علاقهمندان عادی جالب است.
با کشف بازیهای مورد علاقه قهرمانان به بینش عمیقتری در مورد لایههای زیرین شخصیتهای آنها دست مییابیم و در عینحال، نقطه تلاقی اسطورههای ابرقهرمانی و فرهنگ بازی را روشن میکنیم.
۱۰- سوپرمن با بازی Skyline از نوع متفاوتی از چشمانداز شهری لذت میبرد
عشق سوپرمن به بازی Cities: Skylines از تمایل عمیق او به یک کلانشهر آرام و پر رونق ناشی میشود. وظیفه او به عنوان یک ابرقهرمان اغلب شامل محافظت از شهرهایی مانند متروپلیس (Metropolis) است اما او از فرصت ایجاد و پرورش شهری بدون تهدید دائمی تخریب لذت میبرد.
او در بازی Cities: Skylines میتواند شبکههای جادهای پیچیده طراحی کند، مناطق مسکونی و تجاری را توسعه دهد، رشد و رفاه کلی یک شهر مجازی را مدیریت کند و جای تعجب ندارد که این بازی یکی از بازی های مورد علاقه قهرمانان است.
عجیب است اما بین بازیهایی مانند ماریو کارت (Mario Kart) و حتی بازیهای ورزشی Wii، سوپرمن از چشمانداز شهری لذت میبرد و بازی Cities: Skylines را ترجیح خواهد داد. برای این قهرمان خوب است که پس از سالها نجات یک شهر و دیدن ویران شدن آن، مدتی بنشیند و شهری بسازد که عاری از تهدیدات فوق بشریی باشد که میتواند این شهر را با خاک یکسان کند.
یکی از جنبههایی که در Cities: Skylines سوپرمن را جذب میکند، تاکید آن بر برنامهریزی شهری است. او به عنوان یک چهره نمادین مرتبط با عدالت و نظم، از توانایی تصمیمگیری استراتژیک که جریان ترافیک را بهینه و تعادل هماهنگی بین مناطق مسکونی و صنعتی را حفظ میکند، استقبال خواهد کرد. او از طریق این بازی میتواند سبکهای مختلف معماری را کشف کرده، طرحهای زیرساختی نوآورانه را آزمایش و یک محیط شهری ایدهآل ایجاد کند.
۹- بتمن با بازی Ace Attorney به استقبال پروندههای جنایی میرود
این قهرمان گاتهام بزرگترین کارآگاه جهان نیز هست. میتوانیم تصور کنیم بتمن بازیهایی مانند شرلوک هلمز بازی کند اما بازی ویدیویی مورد علاقه او سری Ace Attorney است. او از آن دسته افرادی بوده که در اوقات فراغت فعالیتی مربوط به کارش را انجام میدهد بنابراین چیزی مناسبتر از استراحت و وقت گذراندن به عنوان وکیل دوست داشتنی یعنی فینکس رایت (Phoenix Wright) نیست.
درگیر شدن در این بازی کارآگاهی به او این امکان را میدهد که ذهن خود را قوی نگه داشته و غرایز خود را تقویت کند. سری Ace Attorney به بتمن فرصتی میدهد تا به پروندههای قانعکننده بپردازد، شواهد جمعآوری، شاهدان را مورد بازجویی قرار داده و در نهایت حقیقت را آشکار کند. بتمن از طریق این تجربیات همه جانبه میتواند تکنیکهای تحقیقاتی خود را اصلاح و خود را برای چالشهایی که در گاتهام در انتظار او هستند آماده کند.
گذشته از گیمپلی جذاب و روایتهای قابل تامل، بتمن با سری Ace Attorney از جنبه عمیقتری ارتباط میگیرد. هم بتمن و هم فینکس رایت با دشمنان سرسختی روبرو میشوند که حقیقت را دستکاری میکنند تا به اهداف خود برسند.
بتمن با به عهده گرفتن نقش فینکس رایت، نه تنها از یک تجربه بازی ویدیویی خوش ساخت لذت میبرد بلکه چشمانداز ارزشمندی در مورد روانشناسی کسانی که به دنبال فاسد کردن عدالت هستند نیز بهدست میآورد. این خصوصیتی است که این بازی را به یکی از بازی های مورد علاقه قهرمانان تبدیل میکند.
۸- مرد عنکبوتی عاشق بازی مرد عنکبوتی مارول میشود
مرد عنکبوتی با لباس قرمز و آبی نمادین خود قلب طرفداران در سراسر جهان را با داستان قابل ارتباط و ماجراجوییهای جالب خود تسخیر کرده است. وقتی صحبت از بازی های مورد علاقه قهرمانان میشود، تصور اینکه مرد عنکبوتی کاملاً عاشق بازی مرد عنکبوتی مارول (Marvel’s Spider-Man) باشد سخت نیست.
به هرحال، چه چیزی برای یک ابرقهرمان جذابتر از غوطهور شدن در یک بازی است که زندگی خارقالعادهاش را منعکس میکند؟ کنجکاوی مرد عنکبوتی او را به قضاوت در مورد واقعی بودن بازی سوق میدهد و بدون شک از اینکه چقدر این بازی به خوبی جوهره یک قهرمان تارانداز را به تصویر میکشد شگفتزده خواهد شد.
ساختار گیمپلی در بازی مرد عنکبوتی مارول بدون شک با خود مرد عنکبوتی ارتباط میگیرد. تاب خوردن او به عنوان یک قهرمان در میان آسمان خراشهای شهر نیویورک بخشی جداییناپذیر از کارنامه او در مبارزه با جرم و جنایت است.
ساختار بدون عیب و نقص تاراندازی و سیستم مبارزه سیال بازی باعث میشود مرد عنکبوتی احساس غریبی نکند و به بازیکنان این امکان را میدهد تا بدون زحمت طول شهر را طی و در نبردهای هیجانانگیز با دشمنان شرکت کنند. مرد عنکبوتی از احساس آزادی و توانمندی ناشی از تاب خوردن در آسمان خراشها لذت میبرد و با هر مشت و لگد، عدالت را برقرار میکند.
با این حال ذهن تحلیلی مرد عنکبوتی اجازه نمیدهد داستان بازی را نادیده بگیرد. او که عمیقاً روی زندگی دیگران سرمایهگذاری کرده بود، طبیعتاً سؤالاتی در مورد گنجاندن یک چهره جدید در این داستان ابرقهرمانی یعنی مایلز مورالز (Miles Morales) دارد. مرد عنکبوتی مجذوب مرد عنکبوتی جدیدی میشود که این عنوان را به دوش میکشد و احساس مسئولیت برای محافظت از افراد بیگناه، او را وادار میکند تا مورالز را در طول ماجراجویی خود، چه در بازی و چه در دنیای واقعی راهنمایی کند.
۷- مرد آهنی دست از World Of Warcraft نمیکشد
یکی از نمادینترین ابرقهرمانهای مارول یعنی مرد آهنی نه تنها بهخاطر هوش بالا و تواناییهای فنیاش بلکه به خاطر خودپسندیاش نیز شناخته میشود. ممکن است غرور تونی استارک (Tony Stark) اغلب در مرکز داستانهای او باشد اما جنبه کمتر شناخته شدهای از زندگی او وجود دارد. ما حدس میزنیم که او قبل از اینکه یک ابرقهرمان شود، عاشق World of Warcraft بوده است. او مانند بسیاری از گیمرهای مشتاق مجذوب دنیای فانتزی ازراث (Azeroth) شد و ساعتهای بیشماری را صرف یک ماجراجویی حماسی و مبارزه با دشمنان ترسناک کرد.
تونی با گذشت زمان متوجه شد که وسواس به بازی World of Warcraft زمان قابل توجهی از او میگیرد. ایجاد تعادل بین مسئولیتهای او به عنوان یک تاجر، مخترع و در نهایت یک ابرقهرمان به طور فزایندهای چالش برانگیز شد. او با درک اولویت دادن به تعهدات خود در دنیای واقعی، تصمیم دشواری گرفت تا از ماجراجوییهای World of Warcraft خود کنارهگیری کند و به بازیهای معمولیتری روی بیاورد.
تونی استارک کنونی به احتمال زیاد به عناوین واقعیت مجازی (VR) علاقه دارد یا از گذران وقت در جهان سری بازیها Grand Theft Auto لذت میبرد. بازیهای واقعیت مجازی فرصتی منحصربهفرد برای او فراهم میکنند تا در تجربههای همهجانبه و واقعی که مرزهای فناوری را جابجا میکنند غوطهور شود. VR به او این امکان را میدهد که عشق خود به فناوری پیشرفته را با اشتیاق خود به بازی ادغام کند.
۶- واندروومن عاشق یک مبارزه در مورتال کامبت است
تمایل واندر وومن به مبارزه بر کسی پوشیده نیست و وقتی صحبت از بازی های مورد علاقه قهرمانان به میان میآید مورتال کامبت (Mortal Kombat) یک تجربه عالی برای روحیه جنگجوی او فراهم میکند. دایانا (Diana) علیرغم عضویت در لیگ عدالت (Justice League) مانند سوپرمن به قوانین پایبند نیست و با مهارتهای بینظیر او بهعنوان یکی از بهترین مبارزان تن به تن، طبیعی است که به سمت یک بازی مبارزهای مانند مورتال کمبت جذب شود.
واندر وومن بهعنوان شخصیتی که دههها در میان مردم بوده احتمالاً در مورتال کامبت به خوبی تبحر دارد و در طول سالها بیشتر بازیهای اصلی را بازی کرده. او از ماهیت خونین این فرنچایز استقبال میکند و از ساختار جنگی و وحشیانه آن لذت میبرد. تاکید این بازی بر مهارت در هنرهای رزمی و سبکهای مبارزه فردی کاملاً با تخصص او همخوانی دارد و آن را به انتخابی ایدهآل برای ماجراجوییهای این بازی تبدیل میکند.
در میان فهرست چشمگیر مبارزان مورتال کامبت کیتانا (Kitana) شخصیت مورد علاقه واندروومن است. کیتانا درست مانند دایانا یک جنگجوی سرسخت و ماهر با پیشینهای غنی بوده. او به عنوان شاهزاده ادنیا (Edenia) که تبدیل به یک قاتل شده مظهر قدرت و انعطاف پذیری بوده و ویژگیهایی مشترک عمیقی را با واندر وومن دارد.
۵- کاپیتان آمریکا بازیای فراتر از Wii Sports را نمیپسندد
خب به استیو راجرز (Steve Rogers) رسیدیم؛ ابرسرباز با حد و مرزهای اخلاقی و هیکلی عضلانی که مردی خارج از زمان خودش است. اگر فکر میکردید که واکنش جهان به کنترلهای حرکتی Wii Sports زیاد از حد بوده، میتوانید تصور کنید که کاپیتان آمریکا در مواجهه با این بازی چقدر شوکه میشود.
علیرغم پیشرفتهای فناوری بازی با عرضه Wii U و نینتندو سوئیچ (Nintendo Switch)، استیو راجرز به Nintendo Wii و بازی نمادین آن یعنی Wii Sports وفادار است. با وجود اینکه او دارای قدرت خارق العادهای است، از درگیر شدن با این بازی ساده و در عینحال جذاب لذت میبرد و ماهیت فروتن و خاکی خود را در این بازی به نمایش میگذارد.
جالب است که کاپیتان آمریکا را سالها پس از انتشار اولیه کنسول Nintendo Wii تصور کنیم که آن را گردگیری میکند و مشتاق غرق شدن در بازی Wii Sports باشد. برخی ممکن است تمرین بدنی ارائه شده توسط این بازی را برای فردی به اندازه او بیاثر بدانند اما استیو برای جذابیت نوستالژیک و سادگی آن ارزش قائل است.
۴- بروس بنر بهترین سازنده در ماینکرفت است
بروس بنر (Bruce Banner) ممکن است در ابتدا به دنیای بازیهای ویدیویی کشیده نشده باشد اما با تبدیل شدنش به هالک داستان تغییر میکند. بروس به دنبال وسیلهای برای آرام شدن خود میگردد و بهطور تصادفی به این جهان پیکسلی برخورد میکند. او خود را مجذوب امکانات مهندسی ساختمانی بازی ماینکرفت (Minecraft) میبیند.
بروس در قلمروهای گسترده ماینکرفت میتواند به آرامش برسد. او با هر بلوکی که قرار میدهد، قدرت و خلاقیت عظیم خود را به سمت ساخت سازههای باشکوه هدایت میکند. از دژهای مرتفع گرفته تا لانههای پیچیده زیرزمینی، مهارتهای او در ساختن حد و مرزی ندارد. انگار هر کلیک ماوس به او اجازه میدهد تا احساسات فروخورده را رها کند و پتانسیل واقعی خود را بهعنوان یک سازنده آشکار کند.
اما چیزی که واقعاً بروس را از سایر بازیکنان متمایز میکند، شیفتگی عمیق او به رداستون (Redstone) است. این مکانیسم پیچیده در ماینکرفت او را قادر میسازد تا ساختارهای ساده را به شگفتیهای مهندسی تبدیل کند. چه در ساخت مزرعه باشد و چه طراحی تلههای پیچیده تسلط او بر رداستون بینظیر است. هوش او همراه با درک ذاتی این ابرقهرمان از فیزیک او را به بهترین سازنده در ماینکرفت تبدیل میکند.
با اینحال، عاقلانه خواهد بود که مراقب عصبانی شدن بروس باشید. او گاهی اوقات میتواند مادهای (Mod) زیاد از حدی را نصب کند و این تغییرات میتواند تجربه بازی را بهتر کند اما بسیاری از آنها ممکن است باعث بیثباتی و عواقب غیرمنتظره شوند. هیچکس نمیخواهد شاهد یک نیروی سبز و لجام گسیخته باشد که در دنیای واقعی ویرانی به بار میآورد.
۳- کاپیتان مارول با Animal Crossing آرامش میگیرد
کاپیتان مارول (Captain Marvel) که برنامه پرمشغلهای بهعنوان یک قهرمان بین کهکشانی دارد شایسته یک بازی است که بتواند احساس آرامش را برای او فراهم کند. Animal Crossing با گیمپلی جذاب و سرعت آرام خود کاملاً با این برنامه مطابقت دارد.
کاپیتان مارول کنترل یک شهروند در یک دهکده عجیب و غریب را برعهده میگیرد و بدون شک از هر فرصتی برای مدیریت مزرعه مجازی خود لذت خواهد بر و در عینحال با روستاییان بامزه خود ارتباط برقرار میکند.
ماهیت طولانی مدت Animal Crossing با سبک زندگی کاپیتان مارول هماهنگ است. او بین سفرهایش در سراسر کیهان و تعهدش به محافظت از جهان به یک بازی نیاز دارد که بتواند با سرعت خودش از آن لذت ببرد. ساختارهای متناسب با زمان واقعی و گیمپلی جهان باز Animal Crossing به کارول دنورز (Carol Danvers) این فرصت را میدهد که دهکدهاش را برای مدت طولانی حفظ کند.
تاکید Animal Crossing بر دوستی و ایجاد ارتباطات جنبه دیگری است که برای کاپیتان مارول جالب خواهد بود. کارول علیرغم قدرت فوق العادهاش برای ارتباط انسانی ارزش قائل بوده و در این بازی میتواند با روستاییان دوستداشتنی ارتباط برقرار کند، درگیر مکالمه شود، درخواستهای آنها را برآورده کند و حتی مناسبتهای خاص را با هم جشن بگیرد. این جنبه از Animal Crossing به کاپیتان مارول فرصتی میدهد تا خود را آرام کند و نوع متفاوتی از قهرمانی را تجربه کند. قهرمانیی که بر اساس مهربانی، همدلی و رفاقت واقعی ساخته شده است.
۲- دکتر استرنج طرفدار بازیهای کلاسیک است
صحبت از بازی های مورد علاقه قهرمانان است و باید به دکتر استرنج (Doctor Strange)، جادوگر اعظم دنیای مارول بپردازیم. برخلاف اکثر قهرمانانی که به سمت جدیدترین و مرسومترین بازیها گرایش دارند، دکتر استرنج خود را جذب بازیهای کلاسیک میکند که داستان پرمغزی را ارائه میدهند.
اگرچه او ممکن است یک گیمر مشتاق نباشد اما از تجربیات همه جانبهای که بازیهای قدیمی میتوانند ارائه دهند استقبال میکند. یکی از این نمونهها علاقه او به بازی Fallout و دنباله آن یعنی Fallout 2 است.
ترجیح دکتر استرنج به بازیهای کلاسیک ناشی از علاقه او به روایتهایی است که مضامین پیچیده را بررسی و شخصیتهای عمیقی را ارائه میدهند. او آرامش را در داستان غنی و دنیای پیچیده بازیهایی مانند Fallout مییابد. در این سری بازیها هر تصمیمی وزن دارد و عواقب آن چشمانداز پسا آخرالزمانی جهان را شکل میدهد. عمق این بازیها نشاندهنده درک او از ماهیت چند بعدی واقعیت است که با تلاشش برای کسب دانش ارتباط پیدا میکند.
هرچند که علاقه به عناوین جدیدتر میتوانند توجه او را جلب کنند اما دکتر استرنج بهندرت زمانی را برای بررسی بازیهای مدرن پیدا میکند. او اهمیت تمرکز بر وظایف خود را بهعنوان محافظ قلمروهای عرفانی زمین و هدایت انرژیهای خود برای تسلط بر هنرهای جادویی را در نظر میگیرد. زمانی که صرف بازیهای ویدیویی میشود ریخت و پاشی است که او چندان نمیتواند آن را به درستی انجام دهد اما زمانی که این اتفاق میافتد او بهدنبال تجربیاتی میگردد که محرک فکر و تفکر استراتژیکش را به چالش بکشد.
۱- ثور دوست دارد با خدای جنگ مبارزه کند
ثور (Thor)، خدای قدرتمند رعد همیشه به دنبال ماجراجوییهای هیجانانگیزی است که به او اجازه میدهد تا قلمرو انسانها را کشف و تجربه کند. با توجه به کنجکاوی او در مورد نحوه نمایش اسطورههای ازگاردی (Asgard) و نورس (Norse) در دنیای مدرن جای تعجب نیست که ثور خود را علاقهمند به بازی خدای جنگ (God of War) ببیند. این بازی ویدیویی حماسی بدون شک توجه ثور را با مکانیزمهای رزمی فراگیر و خط داستانی جذاب خود جلب میکند. او حتی ممکن است تحسین خود را از توانایی نژاد بشر در ایجاد چنین تخیل جذابی ابراز کند.
ثور میداند که ممکن است سری بازیهای خدای جنگ بهدرستی او و ازگاردیهای همپیمانش را به تصویر نکشد و با نحوه به تصویر کشیدن شخصیت خودش در بازی رگناروک (God of War: Ragnarök) بخندد. اما این بازی ترکیبی از نبردهای جذاب، موجودات افسانهای و روایتی غنی دارد که بدون شک باعث میشود ثور به آن علاقهمند شود. او حتی ممکن است مخفیانه مشتاق فرصتی باشد تا با حریف قدرتمندی مانند کریتوس دست و پنجه نرم کند.
دورنمای رویارویی با کریتوس، یک قاتل مشهور خداکش بدون شک روحیه رقابتی ثور را شعلهور میکند. او بهعنوان یک جنگجوی دلیر از رویاروییهای چالش برانگیز که توانایی او را آزمایش میکند لذت میبرد. او در این نبرد حماسی میتواند با قدرتی بینظیر از چکشش یعنی میولنیر (Mjölnir) استفاده کند و قدرت رعد را برای شلیک صاعقههای ویرانگر به حریف خود فرا بخواند. چنین رویارویی میتواند برخوردی حماسی بین دو موجود خداگونه باشد که هرکدام به واسطه انگیزهها و قدرتهای خود تعریف میشوند.
کلام آخر
تصور ابرقهرمانان در حال انجام بازیهای ویدیویی در اوقات فراغتشان قطعا جالب است. این تصویر آنها را به انسانها نزدیک میکند و به ما یادآوری میکند که حتی این موجودات خارقالعاده هم نیاز به استراحت از نجات دنیا دارند. از سوپرمن و Cities: Skylines گرفته تا بتمن که در رازهای هیجانانگیز سری Ace Attorney غرق میشود، هر ابرقهرمان بازی موردعلاقه خود را دارد. ابرقهرمانان هم درست مثل ما به دنبال سرگرمی و آرامش در این دنیای دیجیتالی هستند.
منبع: TheGamer