خدایان، جنگجویان، والکریها، قصرها و موجودات خارق العاده در بسیاری از اسطورههای اسکاندیناوی نقش پر رنگی دارند. شخصیتهایی که سینما و هنر باعث محبوبیت آنها شده، مانند اودین و پسرش خدای تندر ثور، بخشی از این دنیا هستند اما همه شخصیتهای اساطیری، شخصیت مثبتی نبوده و کارهایی از روی بدخواهی یا حیلهگری انجام میدهند. لوکی از جمله همین شخصیتها است که مورد استقبال طرفداران مارول قرار گرفته است. برای شناخت بیشتر شخصیت لوکی در این مقاله از کافه کمیک همراه ما باشید.
لوکی در اساطیر اسکاندیناوی کیست؟
از میان نه پادشاهی ایگدراسیل، ازگارد خانه بزرگترین خدایان اساطیری است. اودین (Odin) و همسرش فریگ (Frigg)، در کاخ والهالا سلطنت میکنند. ثور (خدای رعد)، بالدر (ربالنوع نور، لذت، پاکی، معصومیت و دوستی) و تیر (خدای جنگ) نیز در این جهان ساکن هستند اما در این میان یک شخصیت وجود دارد که تفاوت زیادی با آنها دارد. لوکی (Loki) موجودی با نیت بد و شخصیت غیر قابل پیش بینی است که در نهایت تبدیل به یکی از بزرگترین و بدترین دشمنان ازگارد میشود.
والدین لوکی غولهای لافی ((Farbauti و فارباوتی (Laufey) بوده و دو برادر به نامهای هلبلیندی (Helblindi) و بیلایستر (Byleistr) داشت. ماهیت لوکی در حیله، دروغ و فریب خلاصه میشود. او با خدایان و دیگر موجودات متحد شده تا مرتکب شرارت شود. در بیشتر اسطورهها، لوکی نقش شخصیت منفی را ایفا کرده و قهرمان دسیسههای مختلف است. یکی از ویژگیهایی که لوکی را در اساطیر اسکاندیناوی به بهترین شکل تعریف میکند، ابهام است.
گاهی اوقات او یک کمککننده است زیرا موقعیتهای زیادی وجود داشت که در آن نقشههای خود را در خدمت هدفی قرار میداد که برای آنها به کمک سایر خدایان نیاز دارد. همچنین به لطف رفتارهای خرابکارانه و عادت به داشتن انگیزههای پنهان در پشت اعمال خود، به شخصیتی غیرقابل اعتماد تبدیل شد. او معمولاً به عنوان نقطه مقابل ثور، که نماینده شرافت و شجاعت است، شناخته میشود.
لوکی و قدرت تغییر شکل
لوکی موجودی قدرتمندی است که با تواناییهای خاص خود میتواند به هر چه میخواهد، برسد. او برای بسیاری از شرارتهای خود از قدرت تغییر شکل استفاده میکند. Loki مانند برخی خدایان، این توانایی را دارد که صورت حیوان یا انسان به خود بگیرد. این شخصیت در تمام فعالیتهایی که شامل فریب میشد، مهارت داشت. به طور مثال وقتی میخواست در ساخت پتک ثور توسط کوتولهها دخالت کند، به شکل مگس درآمد و برای دزدیدن گردنبند بریسینگ، خود را به کک تبدیل کرد.
فرزندان لوکی چه کسانی هستند؟
لوکی با سیگین، ایزدبانوی وفاداری و شفقت ازدواج کرد و از او صاحب دو پسر به نامهای نارفی و والی شد. Loki از همسر اول خود آنگربودا که یک غول مونث بود، صاحب سه فرزند شد؛ هل نگهبان قلمرو مردگان و ایزدبانوی مرگ، ماری به اسم یورمونگاند و گرگی به اسم فنریر.
گرگ فنریر، غول پیکر و درنده، به موجودی تبدیل شد که عملاً توسط خدایان قابل کنترل نبود و در نهایت اودین را قتل رساند. مار یورمونگاند، با توجه به ماهیت وحشتناک و خطرناک خود، توسط خدایان محکوم شد و به قعر دریا پرتاب شد. این هیولا به اندازهای بزرگ شد که با گاز گرفتن دماش، میتوانست تمام زمین را در آغوش بگیرد. مار تا رسیدن راگناروک، مجبور شد در آب دریاهای نوردیک سرگردان باشد اما در روز مبارزه ثور را با زهر خود کشته و ثور نیز او را میکشد.
سرنوشت لوکی در اساطیر اسکاندیناوی
روابط وی با سایر خدایان پیچیده است. گاهی اوقات به کمک آنها شتافته و گاهی اوقات نقش دشمن اصلی آنها را دارد اما همین رابطه پیچیده هم پس از قتل بالدر تمام شد. Loki به دنبال قتل بالدر، یکی از محبوبترین خدایان بود که پس از مطلع شدن بقیه، به مجازات رسید.
خدایان او را محکوم به اسارت در کوهی کردند. بالای سر او ماری وجود داشت و زهر خود را روی لوکی میریخت. بیشتر اوقات سیگین همسر Loki، زهر را در کاسهای جمع کرده و اجازه نمیداد همسرش زجر بکشد اما زمانی که برای خالی کردن زهر میرفت، زهر مستقیما روی او ریخته و فریادهایش، زمین لرزههایی را به وجود میآورد. او در راگناروک از بند و درد رها شده و در جنگ، هایمدال را کشته و خود نیز کشته میشود.
لوکی در دنیای مارول
لوکی از زمان معرفی خود به عنوان یکی از قدرتمندترین شخصیتهای دنیای مارول، محبوبیت زیادی بدست آورده است. برادر ثور (Thor) نه تنها ثابت کرده که یک شخصیت فوق العاده قوی است، بلکه جایگاه مهمی در دنیای مارول دارد. شخصیت Loki در طول حضورش در داستانهای مارول به وضوح نشان داده که تواناییها و قدرتهای بالایی دارد که در راه رسیدن به اهداف خود از آنها استفاده میکند.
شخصیتهای مارول با شخصیت اصلی آنها در اسطورههای اسکاندیناوی یکسان نیستند. بر اساس اساطیر اسکاندیناوی، اودین پدرخوانده لوکی نیست، بلکه هر دو برادر خونی هستند. از این رو Loki و ثور عمو و برادرزاده بوده و برادر محسوب نمیشوند اما در کمیکها و دنیای مارول، ثور و لوکی برادر هستند. علاوه بر این تفاوتهای خاصی در شخصیت پردازی و ویژگیهای ظاهری نیز وجود دارد که نویسنده اولیه کمیک بسته به نظر خود، تغییراتی در Loki ایجاد کرده است.
لوکی اولین بار در کمیک «شماره 85 کمیک Journey into Mystery» (منتشر شده در اکتبر 1962)، اثر جک کربی و استن لی ظاهر شد. در کمیکها او به عنوان پسر غول پادشاه، لافی (Laufey) متولد شد. لوکی کوچک و ضعیف در معبدی رها شد تا زمان مرگاش رنج بکشد. مدت کوتاهی پس از جنگ بین ازگارد و یوتونهایم، Loki توسط اودین پیدا شد. اودین، لوکی را پذیرفت و ظاهرش را تغییر داد تا او را شبیه یک آزگاردی کند. بعدها، اودین Loki و پسر بیولوژیکی خود، ثور را با همسرش فریگا بزرگ کرد و زندگی خوبی داشتند.
لوکی همیشه احساس میکرد که در سایه ثور زندگی میکند و به این واقعیت حسادت میکرد که ثور به جای او پادشاه شود. حسادت Loki و تمایل او برای جلب توجه اودین به آرامی شخصیت او را بدتر کرد. با گذشت زمان او بی خیال و جاه طلب شده و تلاش زیادی برای رسیدن به جایگاه بهتر کرد، بدون اینکه به عواقب اعمال خود فکر کند.
لوکی علاقهای به هنرهای جنگجوی آزگاردی نداشت، با دیدن مادرش فریگا که با مهارت زیادی طلسم میکرد، تحت تاثیر قرار گرفته و به طلسمها علاقه مند شد. Loki از مادرش خواست به او آموزش دهد. فریگا موافقت کرد و هر آنچه در مورد جادوگری میدانست را به او آموخت. Loki نه تنها از ثور، بلکه از تقریباً کل جمعیت ازگارد برای ارتکاب اعمال ناشایست خود سوء استفاده میکرد.
زمانی که قرار بود ثور سرانجام تاج و تخت ازگارد را به دست گیرد، لوکی حضور داشت. قبل از مراسم، Loki گفت اگرچه گاهی اوقات نسبت به جایگاه ثور به عنوان فرزند اول حسادت میکرد اما شکی نیست که او را عمیقاً دوست دارد. وقتی ثور از او پرسید چه شکلی بنظر میرسد، لوکی پاسخ داد که شبیه یک پادشاه است. مراسم با ورود یوتونها قطع شد. لوکی زمینه آمدن آنها را فراهم کرده بود. آنها سعی کردند صندوقچه زمستانهای باستانی را بدزدند تا آن را به دنیای خود بازگردانده و قدرتشان را بازیابند.
لوکی، ثور و اودین برای تحقیق به اتاق اودین رفتند. وقتی رسیدند، اجساد غولها و نگهبانان مرده آزگاردی را پیدا کردند. ثور که خشمگین شده بود، تصمیم گرفت به یوتونهایم رفته و به آنها حمله کند اما اودین نپذیرفت. ثور استدلال کرد که به عنوان پادشاه ازگارد میتواند در مورد این مسائل تصمیم بگیرد اما اودین به او گفت که هنوز پادشاه نشده است.
لوکی کنار ثور نشسته و به او گفت که درکاش میکند. ثور با شنیدن سخنان Loki، تحریک شد که از دستور پدر خود سرپیچی کرده و به سرزمین غولها حمله کند. لوکی ثور خشمگین را به همراه جنگجویان دنبال کرد تا در جستجوی پاسخ به یوتونهایم برود. البته درست قبل از رفتن، یک نگهبان را از قصد خود مطلع کرده و به او دستور داد تا اودین را برای اطمینان از نجات او و مجازات ثور مطلع کند.
وقتی به یوتونهایم رسیدند، لافی به آنها دستور داد آنجا را ترک کنند. لوکی که دید تعداد دشمن از آنها بیشتر است، سعی کرد برادرش را متقاعد کند که عقب نشینی کنند. ثور تسلیم شد اما زمانی که تصمیم به رفتن گرفتند، دشمن به ثور توهین کرده و باعث شروع درگیری شد. اودین از راه رسید و سعی کرد صلح بین دو طرف را دوباره برقرار کند.
پس از بازگشت به آزگارد، اودین اعتراف کرد احمق است که فکر کرده ثور لایق پادشاهی است. اودین با نالایق خواندن پسرش، زره و قدرت ثور را از او گرفته و او را به زمین تبعید کرد. در این میان Loki به تجربه خود از جنگ با غولها فکر کرد. او در طول جنگ آسیبی ندید و دستش به رنگ آبی درآمده بود.
لوکی برای رفع کنجکاوی خود، وارد اتاق اودین شد، جایی که صندوقچه زمستانهای باستانی در آن قرار داشت. پوست Loki با لمس صندوقچه، دوباره آبی شد و او را شبیه یک غول کرد. وقتی اودین وارد اتاق شد، به او دستور توقف داد؛ لوکی از او پرسید که او کیست. اودین اصرار کرد که او پسرش است، اما لوکی این پاسخ را نپذیرفت و خواستار دانستن حقیقت شد.
اودین در نهایت تسلیم شد و به لوکی گفت که چگونه او را در کودکی پیدا کرده و به فرزندی قبول کرده است. اودین فاش کرد که قصد دارد از او برای تشکیل اتحاد در جهان نهگانه و ایجاد صلح دائمی استفاده کند. پس از کشف هویت واقعی خود، لوکی معتقد بود که اودین هرگز او را بر تخت ازگارد نمیگذارد زیرا او ثور، پسر واقعیاش را ترجیح خواهد داد. لوکی با عصبانیت اودین را مورد سرزنش قرار داد و او را متهم کرد که از او به عنوان ابزاری برای صلح استفاده میکند.
پدر ثور به خواب میرود. در حالی که پادشاه ازگارد در رویای اودین روی تخت دراز کشیده، Loki از مادرش پرسید چرا حقیقت را برای سالها از او پنهان کرده بود. فریگا اصرار داشت که آنها نمیخواستند لوکی احساس متفاوتی داشته باشد. لوکی به عنوان پادشاه جدید ازگارد معرفی شد زیرا پدرش در حال حاضر توانایی پادشاهی بر سرزمین را نداشت.
لوکی به جای اودین تاج و تخت را به دست گرفته و از موقعیت جدیدی که در قصر سلطنتی به او اعطا شده بود، لذت میبرد. جنگجویان سرزمین از او خواستند تا ثور را بازگرداند اما Loki نپذیرفت و اظهار داشت که اولین اقدام او به عنوان پادشاه نمیتواند لغو آخرین دستور پدرش باشد.
لوکی برای اطمینان از اینکه خطری برای بازگشت ثور به ازگارد وجود ندارد تا تاج و تخت را از او بگیرد، به دیدار برادرش در زمین، جایی که ثور توسط S.H.I.E.L.D اسیر شده بود، رفت. Loki به دروغ گفت که پدرش به دلیل اعمال ثور فوت کرده است. ثور از لوکی خواست او را به سرزمین خود بازگرداند اما Loki ادعا کرد که فریگا بازگشت او را ممنوع کرده است.
ثور با ناراحتی قبول کرده و با برادرش خداحافظی کرد. او پذیرفت مرگ پدرش و بلاهایی که بر سر خانوادهاش آمده بخاطر او بوده و باید روی زمین بماند. لوکی پس از آن به دیدار پدر خود رفت. او قراردادی انجام داد تا به لافی اجازه دهد اودین را به قتل رسانده و صندوقچه زمستانهای باستانی را به سرزمین خود بازگرداند. لافی پیشنهاد Loki را پذیرفته و به او اجازه خروج داد.
لوکی متوجه شد جنگجویان با اجازه هایمدال به زمین رفتهاند، در حالی که به او دستور داده بود به هیچ کس اجازه رفت و آمد را ندهد. لوکی میدانست برادرش به زودی از دروغهای او مطلع خواهد شد، تصمیم گرفت دشمناناش را بکشد. Loki از نافرمانی هایمدال عصبانی شده و به دیدار او رفت. هایمدال توضیح داد که میدانست لوکی مسئول آوردن غولها به ازگارد است، به همین دلیل از دستور او اطلاعات نکرده است. Loki اختیارات هایمدال را از او گرفته و دستور داد آنجا را ترک کند. در درگیری که بین این دو رخ داد، هایمدال به آرامی در حال یخ زدن بود.
لوکی برای کشتن ثور هر کسی را فدا میکرد اما ثور التماس کرد به جای کشتن افراد بیگناه، او را بکشد. ثور از این لحظه استفاده کرده و با فراخواندن چکش، قدرتهایش را بدست آورد. Loki که از کشتن ثور ناامید شده بود، به لافی و چند غول دیگر اجازه داد تا وارد ازگارد شده و از کنار بدن یخ زده هایمدال عبور کنند. زمانی که لافی قصد داشت اودین را بکشد، توسط لوکی به قتل رسید.
هایمدال خود را از یخ جدا کرده و اجازه عبور ثور را داده بود. ثور وارد ازگارد شد و دروغهای لوکی را فاش کرد. جنگی بین این دو شکل گرفته و پدرشان از خواب بیدار شد. لوکی از ازگارد به بخشی از جهان رسید که تانوس در آن حضور داشت. تانوس یک عصا به Loki داد که حاوی یک سنگ جواهر آبی بود. این سنگ به عنوان یک سلاح قدرتمند برای دستور دادن به مردم یا حمله به آنها عمل میکرد. عصای او، نفرت و تمایل او برای آسیب رساندن به انسانها را بیشتر کرد که برای انتقام از ثور به دنبالاش بود.
لوکی در انتقام جویان
لوکی که برای رسیدن به قدرت بیشتر به زمین آمده بود، برای اولین بار با اونجرز روبهرو شد. او پس از رسیدن به زمین توسط ماموران S.H.I.E.L.D احاطه شده اما چند نفر آنها از جمله بارتون، را تحت کنترل درآورده و برای هدف خود از آنها کمک گرفت. هدف Loki بدست آوردن تسرکت (Tesseract) بود. او چندین نمایش برای کشتن انسانها به راه انداخت که در یکی از آنها با استیو راجرز و ناتاشا رومانوف مواجه شد. با رسیدن مرد آهنی شانس لوکی برای برد کمتر شده و توسط آنها دستگیر شد. در این بین ثور سر رسیده و تصمیم گرفت شخصا به حساب Loki برسد.
ثور با بردن برادرش به کوهی، از او خواست به ازگاردبرگشته و Tesseract را تحویل دهد، اما لوکی از همکاری امتناع کرد. قبل از بحث بیشتر، ثور توسط استارک مورد حمله قرار گرفته و به مبارزه پرداختند. لوکی در موقعیت خود باقی ماند و با خوشحالی مبارزه دشمنانش را مشاهده میکرد. با شدت گرفتن مشاجره، ثور و استارک با هم درگیر شدند. استیون راجرز مداخله کرد و آنها را متقاعد کرد که باید متحد شوند.
انتقام جویان و ثور خود را در جنگ متحد دیده و لوکی را برای بازجویی بردند. در حالی که او دور سلولاش قدم میزد، ناتاشا در مقابلاش ظاهر شد. Loki تصمیم گرفت با پرسیدن سوالاتی در مورد گذشته و رابطهاش با بارتون، با ذهن ناتاشا بازی کند. در میان صحبتها، لوکی به هیولای سبز اونجرز علاقه نشان داد، ناتاشا از صحبتهای او نتیجه گرفت که به بنر اشاره داشته و قصد دارد از او برای فرار استفاده کند؛ بنابراین از Loki برای همکاری در بازجویی تشکر کرد.
طرح استفاده از هالک تنها بخشی از هدف واقعی لوکی بود. گروهی از ماموران به رهبری بارتون، به دنبال سیگنالی از عصا به کمک او آمدند. بارتون باعث انفجاری عظیم در هلی کریر شد که انتقام جویان را از هم جدا کرد. بنر به هالک تبدیل شد و شروع به از بین بردن هلی کریر کرد. هالک پس از گیر انداختن Loki، او را بارها به زمین کوبید تا قدرت خود را نشان دهد. لوکی دستگیر شده و به ازگارد فرستاده شد. پس از پایان محاکمه توسط اودین، او در سیاه چالهای ازگارد در اعماق کاخ زندانی شد.
پس از مرگ مادرشان، Loki از زندان آزاد شده و همراه با ثور و سایر جنگجویان به ماجراجوییهای مختلف کشیده شد. در نبردی که بین ثور، لوکی و تانوس شکل گرفت، او تلاش کرد تانوس را گول بزند اما در نهایت توسط او به قتل رسید و این پایان راه ثور با برادرش بود.
اعضای خانواده لوکی دردنیای مارول
- اودین: پدر خوانده
- فریگا: مادرخوانده
- ثور: برادر خوانده
- بور بورینسان: پدر بزرگ لوکی
- گایا: مادرلوکی
- لافی: پدر Loki
- سیگین: همسر Loki
فیلمهایی که لوکی در آنها حضور دارد
پس از موفقیت بین المللی فیلمهای مارول، قهرمانان و خدایان اسکاندیناوی اهمیت و اعتبار بیشتری در این دنیا پیدا کردند. ثور افسانهای قهرمان بسیاری از فیلمهایی شد که بین عموم مردم محبوب شدهاند. لوکی نیز به عنوان آنتاگونیست، جایگاه مهمی در این جهان سینمایی پیدا کرد. البته در این فیلمها تغییراتی در شخصیت او ایجاد شد و آنچه که در فیلمها دیدیم، همیشه مطابق با داستان اصلی نبود.
به عنوان مثال آنها لوکی را به عنوان برادر خوانده و دشمن ابدی ثور به تصویر میکشند. در فیلمها دشمنی بین این دو شخصیت واضح است اما در داستانهای اساطیری گفته شده پیمانی که اودین و خدای اسکاندیناوی Loki بسته بودند، یک پیوند فرزندخواندگی نبود. مارول برای به تصویر کشیدن شخصیت لوکی از استعداد تام هیدلستون استفاده کرده که انتخابی عالی برای این شخصیت بوده است.
برخی از تولیدات مارول که لوکی در آنها مشارکت داشته، به شرح زیر است:
- ثور (2011)
- انتقامجویان (2011)
- ثور: دنیای تاریک (2013)
- ثور: رگناروک (2017)
- انتقامجویان: جنگ ابدیت (2018)
- انتقامجویان: پایان بازی (2019)
اگر عاشق افسانههای لوکی در اساطیر اسکاندیناوی هستید، دنیای سرگرمی گزینههای زیادی برای غوطهور شدن در داستانهای این شخصیت ارائه داده است. تام هیدلستون در سریال اختصاصی این شخصیت به نام Loki (مجموعه تلویزیونی) که توسط شبکه دیزنی پلاس پخش میشود، نقش آفرینی کرده و پیچیدگیهای این شخصیت را به تصویر میکشد.
قدرتهای خاص لوکی
- قدرت فیزیکی زیاد: اگرچه Loki برای شبیه شدن به یک ازگاردی تغییراتی پیدا کرده بود اما همچنان قدرتی یک غول را داشت. در واقع قدرت او را میتوان با خدایان ازگاردی مقایسه کرد.
- سرعت فوق بشری: لوکی به اندازه کافی سریع است که میتواند تیرهای بارتون را از صورتاش دور کند.
- طول عمر: Loki توانایی زندگی برای هزاران سال را دارد.
- سرعت بالای ریکاوری بدن: علیرغم مقاومت شگفت انگیز او در برابر جراحت، امکان زخمی کردن یا حتی کشتن Loki وجود داشت اما به دلیل فیزیولوژی بدنش، او با سرعت بسیار بیشتری نسبت به انسان بهبود یافت.
- استاد جادوگر: لوکی استاد جادو است. او میتواند توهمات ایجاد کند، نسخههایی از خودش بسازد و بر ذهن مردم اثر بگذارد.
- تغییر شکل: Loki میتوانست لباس، صدا و ظاهر فیزیکی خود را تغییر دهد تا شبیه شخص دیگری شود.
- هوش زیاد: نمیتوان هوش زیاد او را نادیده گرفت.
- بلند کردن اجسامی با بیش از ۵۰ تن وزن: اگرچه لوکی اغلب به اندازه ثور عضلانی به نظر نمیرسد اما از لحاط قدرت حرفهای زیادی برای گفتن دارد. Loki میتواند اجسامی با وزن ۵۰ تن را جابجا کند.
- انتقال از مکانی به مکان دیگر: این قابلیت به او اجازه میدهد در کمترین زمان ممکن از یک مکان به مکان دیگری سفر کند.
- حرکت اجسام با قدرت ذهن: ممکن است Loki زیاد از این قدرت خود استفاده نکند اما در صورتی که نیاز باشد، میتواند اجسام را حرکت دهد.
حقایقی در مورد لوکی
- لوکی قدرتهای زیادی دارد که در دنیای فیلم و سریال مارول به آن پرداخته نشده است. به طور مثال او میتواند ترسهای فرد را از طریق ذهن خوانده و از آنها برای کنترل او استفاده کند.
- در کمیک شماره ۶۱۷ ثور دوباره Loki به عنوان یک کودک متولد میشود. او مدتی در فرانسه سرگردان است تا اینکه برادرش ثور او را پیدا کرده و به تیم انتقام جویان جوان میسپارد.
- لوکی دشمنی به نام King Loki دارد که نسخه آینده خود او بوده و دشمن اصلی اش به شمار میرود.
- در ابتدا قرار نبود لوکی تا این حد نقش پر رنگی در پروژههای مارول داشته باشد اما پس از محبوبیت او، آثار متعددی از Loki دیدیم.
- جادوی لوکی در آب کار نمیکند.
نسخههای مختلف لوکی در کمیکهای مارول
در ده سال اخیر لوکی به یکی از پیچیدهترین و دوست داشتنیترین شخصیتهای شرور در دنیای سینمایی مارول (MCU) تبدیل شده است. برای اینکه کمی بیشتر خدای دروغها را بشناسید، نسخههای مختلف نمایش داده شده در کمیکها را به شما معرفی میکنیم.
-
ﮐﯿﺪ ﻟﻮﮐﯽ (Kid Loki)
در تایم لاین دنیای 616 مارول، لوکی ناخواسته موجب نابودی ازگارد میشود. برای جبران این اشتباه در کنار انتقام جویان جنگیده و کشته میشود. او دوباره به عنوان یک بچه در فرانسه متولد میشود اما این بچه کاملا مخالف Loki است که میشناسیم. او هیچ چیز از زندگی گذشته خود به یاد نداشت و عضو تیم انتقام جویان جوان شد. با وجود اینکه رابطه خوبی با ثور داشت اما باز هم حسادت نسبت به برادرش، باعث شد تنفری نسبت به او پیدا کند. بنظر میرسد لوکی هیچ وقت قرار نیست از شر این احساس خود خلاص شود.
-
پادشاه لوکی (King Loki)
بی رحمترین نسخه لوکی، پادشاه لوکی است. او برای رسیدن به اهداف خود حاضر به انجام هر کاری است، از جمله کشتن نسخههای دیگر خود! کینگ لوکی اولین بار در Loki: Agent of Asgard ظاهر شد. این نسخه از لوکی در دنیای خود تمام مردم زمین را نابود کرده و با سفر به گذشته تصمیم دارد اودین را نیز بکشد اما لوکی زمان حال جلوی او را میگیرد.
-
لوکی جوان (Young Loki)
این نسخه از لوکی، قهرمان کمیک Loki: Agent of Asgard است. لوکی جوان سعی میکند متفاوت باشد، یک لوکی بهتر که همه او را دوست دارند. او برای فریگا کار کرده و در ازای هر کاری که انجام میدهد، یکی از جنایاتش پاک میشود. او هم به عنوان یک متحد و هم به عنوان یک مخالف عمل میکند.
-
بانو لوکی (Lady Loki)
لیدی لوکی برای اولین بار در سری Avengers: Disassembled ظاهر شد، زمانی که ازگارد توسط دشمنان مختلف ویران میشود. لوکی به زمین فرار کرده و بدن لیدی سیف را در اختیار میگیرد. لوکی روح این جنگجو را در بدن یک زن مسن مبتلا به سرطان به دام میاندازد. او از ظاهر زنانه خود برای فریب مردم استفاده کرده و زندگی را برای خدایان ازگاردی سخت میکند.
-
لورن اولسون (Loren Olson)
این نسخه را میتوان برای اولین بار در کمیک « The Mighty Thor: Heroes Return» پیدا کرد. برای جلوگیری از اتفاق افتادن رگناروک، اودین یک نقشه طراحی کرده و وانمود میکند که این واقعه قبلا اتفاق افتاده است؛ بنابراین او همه خدایان ازگارد را به زمین فرستاد تا بدون خاطرهای از زندگی قبلی خود زندگی کنند. لوکی پس از مدتی همه چیز را به خاطر آورد و دوباره تلاش کرد تا زندگی را برای ثور سخت کند! لوکی جسد فانی که ثور در اختیار داشت را پیدا کرده و او را احیا کرد. این شخص جنایاتی مرتبط شده و لوکی تلاش میکند تا گناه را به گردن ثور بیاندازد اما طبق معمول نقشههای خدای دروغ نتیجه معکوس دارد. او توسط اودین، در بدن لورن گیر افتاده و به عنوان برادر دوقلوی او مجازات میشود.
-
گانر گولمن (Gunnar Golmen)
در کمیک Ultimates 2، لوکی هویت یک دانشمند نروژی به نام گانر گولمن را میگیرد. تحت این هویت، او عضوی از برنامه ابر سرباز نروژی است و سعی میکند همه را متقاعد کند که ثور در واقع خدای تندر نیست و تنها یک انسان متوهم است که تمام قدرتش ناشی از لباس خاصش است. همه حرف او را باور کرده و تصمیم میگیرند با ثور مقابله کنند اما در نهایت نقشه لوکی برای به راه انداختن جنگ با شکست مواجه میشود.
-
اسکارلت ویچ
یکی از قویترین شخصیتهای که لوکی به آن تبدیل شد، اسکارلت ویچ بود. پس از انحلال شیلد، نورمن آزبورن ابرقهرمانانی نظیر اسکارلت و هنری پیم را انتخاب میکند تا تیم ابرقهرمانی جدیدی را تشکیل دهد. این اسکارلت در واقع لوکی است که شکل خود را تغییر کرده و در قالب واندا درآمده است. افرادی که رابطه دوستانی با واندا داشتند، متوجه شدند که آن شخص شبیه واندا نبوده و در نهایت مشخص شد که او لوکی است.
کدام نسخه لوکی در سریال حضور دارد؟
همانطور که اشاره کردیم، لوکی پس از رویایی با تانوس کشته میشود پس سریال جدید مارول بر پایه کدام لوکی است؟ زمانی که انتقامجویان در فیلم Avengers: Endgame به گذشته سفر میکنند، با نسخه دیگری از لوکی روبرو میشوند. این نسخه از لوکی همان نسخهای است که در سریال تلویزیونی لوکی میبینیم. علاوه بر آن در دنیای ابرقهرمانی هر چیزی امکان پذیر است.
اونجرز برای شکست دادن تانوس تصمیم میگیرند در زمان سفر کرده و سنگهای بی نهایت را پیدا کنند. پس از اینکه به نیویورک سال 2012 سفر میکنند، با لوکی مواجه میشود که در تلاش است Tesseract را بدزدد. با وجود تلاشهای اونجرز برای پیدا کردن سنگهای ابدیت، لوکی 2012 در اقدامی غافل گیر کننده، Tesseract را دزدیده و ناپدید میشود. سریال لوکی هم با دستگیری همین نسخه لوکی توسط TVA آغاز میشود. این سازمان وظیفه جلوگیری از اختلالات در زمان-فضا را بر عهده داشته و لوکی را مجبور میکنند برای برگرداندن تعادل جهان به آنها کمک کند.
سخن پایانی
در این مقاله از کافه کمیک به معرفی شخصیت لوکی در دنیای مارول پرداختیم. اگر به دنبال بهترین مقالات این شخصیت هستید، به مقاله ” کمیک های لوکی را از کجا شروع کنیم؟ ” مراجعه کرده و با بهترین کمیکهای لوکی آشنا شوید. همچنین با کلیک روی این لینک میتوانید با بیوگرافی تام هیدلستون بازیگر این شخصیت بیشتر آشنا شوید.